جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای سالمیان


دوره ۷، شماره ۲۷ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده

فرهنگ عامۀ مردم ایران در اعصار و قرون کهن ریشه دارد، به­گونه‌ای که می­توان ایران را خاستگاه آیین­ها، باورها و سنن کهن دانست. استان کرمانشاه ازجمله مناطقی است که دارای ریشه‌ها و بن­مایه­های فرهنگی غنی و مختص به خویش است؛ درنتیجه باورهای مردم آن دیار میتواند بهخوبی منعکس­کنندۀ فرهنگ عامۀ آن منطقه باشد. در این میان آنچه به‌طور خاص، مورد توجه است، تبلور این فرهنگ غنی در وقف‌نامه‌ها به‌عنوان بخش مهمی از فرهنگ و ادبیات عامه است. در پژوهش حاضر پنج وقف‌نامۀ متعلق به دورۀ قاجار از این استان انتخاب و بازخوانی شد و سپس به روش توصیفی ـ تحلیلی مشخصه­های فرهنگ و ادبیات عامه در آنها بررسی شد. نتایج حاصل حاکی از آن ‌است که این متون بهترین ابزار برای رصد تفکرات مردم در دورۀ قاجار به‌شمار می‌روند و می‌توان بازتاب­های فرهنگ و ادبیات عامه را به­وضوح در آن‌ها مشاهده و بررسی کرد.  مشاغل و حرفه‌ها، ابزار و وسایل، اوزان و مقادیر، القاب و عناوین، دعا و نفرین، کنایات و اصطلاحات عامیانه، نسبت‌های فامیلی، واحدهای اندازه‌گیری و آیین‌های مذهبی از جملۀ عناصر مادی و معنوی هستند که در وقف‌نامه‌های انتخاب‌شده، شناسایی و بررسی و تحلیل شده­اند.   
 

دوره ۱۰، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده

پرسمان اصلی پژوهش حاضر که با رویکردی توصیفی ـ ‌تحلیلی ـ مبتنی بر گفتمان کنشی گرمس انجام ‌شده است، تبیین نقش عوامل کنشی در آفرینش نظام‌ گفتمانی کنشی ـ القایی یا مجابی در رمان  اهل غرق و چگونگی به‌کارگیری فرایند­شناختی در تولید ارزش و معنا، در القای هدف این داستان به خواننده است. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که گفتمان رمان با توجه به تأثیر پارامترهای رئالیسم جادویی، شاید توقع خواننده را به­سمت گفتمان شوشیِ مرکزی هدایت کند؛ اما قوت عناصر فولکلور در ذهن مردم منطقۀ خاصی مانند جفره، سبب شکل‌گیری لایه‌های هستی در تداوم معنا می‌شود و باور به شرایط حاکم بر ایجاد ابژۀ ارزشی، سوژه را مجبور به اجرای کنش می‌کند و گفتمان مرکزی را سبب می‌شود. در طول روایت اتصال و انفصال از ابژۀ ارزشی در جهت رفع نقصان معنا که سعادت و رسیدن به خوشبختی است، در حال تغییر است و این امر گفتمان‌های کنشی را از وضعیت سلبی به ایجابی و برعکس عبور می‌‍‌دهد. گاه انفصال از ابژۀ ارزشی و دگرگونی موقتی، ارزش مؤلفه‌های تغییر شرایط از نابسامان به سامان­‌یافته را در طول گفتمان کنش‌محور متفاوت می‌کند و نظام گفتمانی کنشی ـ تجویزی را که در ابتدای داستان آغازگر کنش بود، به نظام گفتمانی کنشی - مجابی تغییر می‌دهد. روانی‌پور فرایند کنشی قراردادی را میان کنش‌گزاران و کنشگر برای رسیدن به شیء ارزشی و شناخت کنش‌گزار از موقعیت خود و گسست از ابژۀ ارزشی در عملیاتی القایی ایجاد کرده تا کنش اصلی گفتمان حاصل شود و زمینه برای تحلیلی معناشناسانه از روایت اهل غرق فراهم گردد.
 

دوره ۱۲، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۰ )
چکیده

زبان‌شناسان شناختی بر +این باورند که نظام اداراکی انسان ذاتاً استعاری است. آن‌ها استعاره را مربوط به قلمرو اندیشه و فراتر از حوزۀ زبان می‌دانند. استعاره در نظریۀ معاصر به معنای مفهوم‌سازی پدیده‌های پیچیده و نامحسوس ذهن از سوی تجارب ملموس و حسی انسان است. اهمیت بررسی مفهوم «دل» در ناشناختگی و ماورائی‌ بودن آن در زبان و ادبیات، به‌ویژه عرفان است. واژۀ دل معانی گسترده و متنوّعی را القا می‌کند. از این‌ رو، بررسی شگردهای پردازش استعاری دل در شناسایی عواطف و نظام اندیشگانی شاعر بسیار مهم است. بنا بر این اهمیت، پژوهش حاضر می‌کوشد با هدف شناسایی مکتب فکری سنایی در این راستا و برخی ظرایف ذهنی و بیانی حاکی از آن، به توصیف و تحلیل شگردها و ابزارهای محسوس کردن «دل» در اندیشۀ این شاعر در چارچوب نظریۀ شناختی و کارکردهای مفهوم‌سازی آن بپردازد. نتایج نشان می‌دهد که پربسامدترین نوع استعارۀ دل، هستی‌شناختی و چشمگیرترین آن از نوع شیء‌انگاری است که حاکی از تأثیر تجارب اولیۀ ذهنی و ناخودآگاه جمعی بر ذهن شاعر در فهم دل است. القای مفاهیم عاطفی (عشق‌ورزی، حزن و شادی)، تبیین مفاهیم اخلاقی (شکیبایی و نفس و دنیاگرایی)، جایگاه تجلی حق بودن، اندیشه‌ورزی ‌و دانایی و نیز رازداری به ترتیب از مهم‌ترین کارکردهای معنایی دل است.

دوره ۱۴، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۲ )
چکیده

بروز معنا تابع کارکردهای شناختی در گفتمان‌های کُنِشی و احساس و ادراک برونه‌ای، درونه‌ای و جسمانه‌ای در گفتمان‌های شوشی است. ابعاد هوشمندی و حسی ـ ادراکی که براساس کارکردهای شناختی و احساس و ادراک سبب بروز معنا هستند، در آفرینش نشانه‌ها و تداوم معنا نقشی ارزنده دارند و این کارکردها برای درک نشانه‌ها و تداوم معنای گفتمان مؤثر هستند. پژوهش پیش روی با هدف تبیین شگردهای تداوم معنا و نیز تعامل میان نشانه و معنا در رمان به سوی فانوس دریای از ویرجینیا وولف با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است تا پاسخ به این پرسش باشد که شگردهای تداوم معنا براساس کارکردهای گفتمانیِ شناختی، حسی ـ ادراکی، عاطفی و زیبایی‌شناختی در رمان مورد مطالعه کدام هستند و چگونه سبب تداوم معنای گفتمان در این رمان شده‌اند؟ دستاورد پژوهش نشان می‌دهد، تداوم معنا در رمان به سوی فانوس دریایی تابع کارکردهای زاویۀ دید در بُعد شناختی، بُعد حسی ـ دیداری، جسم ـ ادراکی در بُعد عاطفی گفتمان است و رابطۀ زمان و زیبایی‌شناختی به استخراج نشانه‌هایی منجر شد که در تعامل با یکدیگر معنا را در روایت تداوم می‌بخشند.
 

صفحه ۱ از ۱