جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای سابقی
دوره ۴، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۱ ۱۴۰۱ )
چکیده
بهرهمندی شهروندان ساکن در مناطق مرزی از امکانات مناسب دارای پیامدهای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که موجب ایجاد امنیت پایدار میشود و نبود این شرایط، مرزنشینان و حتی دیگر ساکنان مناطق داخلی کشور را با تهدیدات امنیتی مواجه میکند. یکی از نقاط مرزی مهم شرق ایران، مرز میرجاوه است که پژوهش حاضر با روش مطالعات میدانی (مصاحبه) و اسنادی و اطلاعات حاصل از تحلیل محتوای اظهارات تصمیمگیران و نمایندگان ادوار میرجاوه در مجلس شورای اسلامی، کوشیده است چگونگی سیاستگذاریهای امنیت مرزی جمهوری اسلامی ایران را در این منقطه آسیبشناسی کند. مقاله با بهرهگیری از آموزههای نظری مکتب امنیتی کپنهاگ میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که سیاستهای واپایش (کنترل) مرزی جمهوری اسلامی ایران در نقطه مرزی میرجاوه با کشور پاکستان دچار چه آسیبهایی است و چگونه میتواند موجب امنیت پایدار در مناطق شرقی و به ویژه شهرستان میرجاوه شود. یافتههای این مقاله نشان میدهد که سیاستگذاریهای واپایش مرزی عمدتا جلوههای سختافزاری داشته است و سیاستگذاریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در این نقطه مرزی به گونهای معنادار پایینتر از میانگین کشوری است و این شیوه سیاستگذاری عدم حل معضلات امنیتی و در مواردی تشدید مشکلات امنیتی منطقه مذکور را به همراه داشته است.
دوره ۱۶، شماره ۱۳ - ( ويژهنامه مقالات کنفرانس ۱۳۹۵ )
چکیده
دوره ۱۸، شماره ۱۱۹ - ( دی ۱۴۰۰ )
چکیده
نان عنصری مهم و تأثیر گذار در فرهنگ تغذیه و سبک زندگی ما ایرانیان است.این مطالعه به تبیین جامعه شناختی مصرف این کالای اساسی در میان شهروندان تهرانی می پردازد.جامعه آماری آن را کلیه شهروندان تهرانی ساکن در مناطق ۳، ۷ و ۱۹ تشکیل میدهدکه با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۴ نفر انتخاب و داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه گردآوری شده است.روش تجزیه و تحلیل داده ها مدل سازی معادله ساختاری به عنوان یکی از روش های چند متغیره کمی بوده است.داده های گردآوری شده از طریق نرم افزار Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.بر این اساس یک مدل نظری برآورد شده که در آن سرمایه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی(اعتماد اجتماعی) متغیرهای بیرونی و مستقل را تشکیل داده و متغیر مصرف نان نیز به عنوان متغیر درونی و وابسته به مدل وارد شده است.همچنین متغیر سبک زندگی نقش متغیر میانجی را در مدل ایفا می کند.مبنای شکل گیری این مدل نظری، نطریه پیربوردیو بوده است.یافته ها نشان می دهند که در کل داده های تجربی مدل نظری را پشتیبانی می کنند.یعنی مصرف نان در چارچوب مدل مورد نظر قابل تبیین است. از میان فرضیه های مختلف دو فرضیه که بیانگر ارتباط سبک زندگی و اعتماد اجتماعی با مصرف نان بوده اند مورد تأیید قرار گرفته اند. سبک زندگی ۳۸ درصد و اعتماد اجتماعی ۴۸ درصد از تغییرات مصرف نان را تبیین می کنند.سایر متغیرها به طور مستقیم با مصرف نان ارتباط دارند اما این ارتباط ضعیف بوده و لذا فرضیه های مرتبط با آنها از نظر آماری قابل تأیید نیستند.البته دو متغیر سرمایه فرهنگی و سرمایه اقتصادی نیز ارتباط معناداری با متغیر سبک زندگی دارند.که به معنای اثرگذاری غیر مستقیم آنها بر متغیر مصرف نان باشد.