۲۳ نتیجه برای زمردی
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
پروتئین اکتیوینA متشکل از دو دایمر βA بصورت یک پری-پرو-پروتئین با طول ۴۲۶ آمینواسید سنتز می شود که پس ازحذف بخشهای پری و پرو، پروتئین بالغ با طول ۱۱۶ آمینواسید حاصل میشود. این پروتئین که اولین بار از مایع فولیکولی گوسفند بعنوان یک محرک قدرتمند برای تولید هورمون FSH جداسازی شد، دارای عملکردهای گوناگونی مثل حفظ و بقای سلول های عصبی، آپوپتوز، رشد و تمایز در انسان می باشد. از آنجاییکه پروتئین اکتیوینA دارای کاربردهای متعددی در زمینه پزشکی مانند تمایز سلول های بنیادی، ترمیم زخم، درمان بیماری های تحلیل عصبی مانند آلزایمر و ...است برای اولینبار در این تحقیق در سه سویهی متفاوت باکتری E.coli بیان شد. از آنجاییکه پروتئین مذکور در ساختار فعال و عملکردی خود دارای پیوندهای دیسولفیدی است، محیط احیا کنندهی سیتوپلاسم E.coli برای بیان آن مناسب نمیباشد لذا، محیط اکسید کنندهی پریپلاسم جهت تولید آن همراه با تاخوردگی صحیح مورد توجه قرار گرفت. در این تحقیق، cDNA ژن اکتیوین A انسانی بدست آمده از بانک اطلاعاتی NCBI پس از بهینهسازی رمزه به همراه پپتید نشانه تغییریافته آنزیم آلفا آمیلاز باکتری باسیلوس لیکنی فورمیس بومی ایران در وکتور بیانی pET۲۱b(+)، ساب کون و سپس به روش ترنسفورماسیون به سویههای BL۲۱(DE۳)pLysS ،BL۲۱(DE۳)Rosetta gami و BL۲۱(DE۳) انتقال یافت. پس از بیان همزمان با استفاده از القاگر IPTG ، محتوای پروتئینی استخراج شده از هر سه سویه با استفاده از تکنیکهای SDS-PAGE ، دات بلات و وسترن بلات با یکدیگر مقایسه گردید. نتایج نشان دهنده بیان در هر سه سویه باکتریایی بویژه در Rosetta gamiو DE۳ می باشد.
دوره ۸، شماره ۱ - ( Spring & Summer ۲۰۰۶ ۱۳۸۴ )
چکیده
هدف: در بیان عامل تحریک کننده رده گرانولوسیت- ماکروفاژ انسانی (hGM-CSF)، در اشریشیاکلی تحت القای حرارتی، بر پایه پلاسمید pBC(SK)، که اختلاف آنها در حضور یا عدم حضور توالی خاتمه دهنده نسخه برداری در پایین دست توالی کدکننده است پروتئین نوترکیب، ساخته شد.
مواد و روش ها: دو پلاسمید بیان کننده حاوی یک قطعه ۷۵ جفت بازی از پروموتور باکتریوفاژی PL، یک ژن جهش یافته از رپرسور CI (۵۷CI)، برای کنترل فعالیت پروموتور، که محصول آن حساس به حرارت است و یک ترادف نشانه PelB به منظور هدایت پروتئین نوترکیب به فضای پریپلاسمی است. توانایی پلاسمیدهای ساخته شده با بیان hGM-CSF تحت القای حرارتی در اشریشیاکلی آزمایش شده است.
نتایج: نتایج حاصل از آنالیز پروتئین های باکتری های نوترکیب (۱TG) حاوی هر یک از دو پلاسمید نوترکیب بعد از شوک حرارتی بر بیان و پردازش کامل GM-CSF انسانی نوترکیب در فضای پریپلاسمی کلون های به دست آمده دلالت دارد. با هدف افزایش کاربردی پلاسمید حاوی خاتمه دهنده رونویسی برای بیان دیگر پروتئین های نوترکیب تحت القای حرارتی، توالی کلون سازی چندگانه ای (MCS) شامل یازده جایگاه برشی منحصر به فرد به این پلاسمید افزوده شد.
نتیجه گیری: پلاسمیدهای ساخته شده در این تحقیق ابزارهای مناسبی را برای انجام مطالعات مربوط به بیان پروتئین های نوترکی در اشریشیاکلی فراهم کرده اند.
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده
هایپرگلیکوزیلاسیون فرایندی است که در آن با استفاده از روشهای مهندسی ژنتیک و جهش زایی هدفمند یک جایگاه جدید N-گلیکوزیلاسیون (موتیف Asn-Xxx-Ser/Thr) به درون توالی اسیدآمینه ای پروتئین نوترکیب وارد می شود. در صورت اتصال گلیکن جدید به آسپاراژین موجود در این موتیف، هایپرگلیکوزیلاسیون رخ می دهد. این فرایند بویژه در صنعت تولید پروتئینهای دارویی بسیار مورد توجه است. ویژگیهای فارماکوکینتیکی داروهای نوترکیب، ممکن است تحت تاثیر گلیکن اضافه شده قرار گرفته و نیمه عمر آنها افزایش یابد. در این تحقیق، بر اساس مطالعات بیوانفورماتیکی، در دامنه گلای فاکتور ۹ انسانی یک جایگاه جدید N-گلیکوزیلاسیون از طریق جهش زایی هدفمند مبتنی بر PCR و تبدیل کدون اسیدآمینه آرژینین شماره ۳۷ به آسپاراژین ایجاد شد. توالی رمز کنندۀ فرم جهش یافته فاکتور ۹ انسانی بطور موازی با توالی طبیعی (به عنوان کنترل)، در وکتور بیانی pCEP۴ مجهز به پروموتر ویروس سایتومگالو (CMV)، همسانه سازی شده و بیان آنها در سلولهای HEK۲۹۳ مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی رخداد هایپرگلیکوزیلاسیون در نوع جهش یافته، از روش گرادیان SDS-PAGE دارای شیب غلظت آکریلآمید و به دنبال آن وسترن بلاتینگ استفاده شد که نشان دهنده سنگینتر بودن محصول جهش یافته نسبت به فرم طبیعی بود. همچنین پس از هضم با استفاده از آنزیم PNGase هر دو محصول طبیعی و جهش یافته وزن مولکولی یکسانی کسب کردند. این نتایج نشان داد که افزایش وزن مولکولی پروتئین جهش یافته ناشی از اضافه شدن گلیکن جدید بوده و تایید کننده رخداد هایپرگلیکوزیلاسیون است.
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( Number ۴ - )
چکیده
دوره ۱۲، شماره ۴۸ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده
در این تحقیق تاثیر فیبر سیب و انگور در غلظتهای مختلف بر قابلیت زندهمانی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس و خواص فیزیکوشیمیایی، حسی و رئولوژیکی ماست سینبیوتیک در طول ۲۹ روز نگهداری در دمای ۱±۵ درجه سانتی گراد مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در تعداد لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس در نمونه شاهد و نمونه حاوی ۵/۰ درصد فیبر به ترتیب با یک و ۵/۰ سیکل لگاریتمی کاهش به ۶ و ۸۵/۶ سیکل لگاریتمی رسید در حالی که نمونه حاوی ۱ درصد فیبر با ۲۵/۰ سیکل لگاریتمی افزایش از ۳۳/۷ به ۶/۷ سیکل لگاریتمی رسید. این افزایش در نمونههای حاوی فیبر گندم به طور غیر معنیداری بیشتر از فیبر سیب بود. همچنین افزایش مقدار فیبر موجب افزایش گرانروی و کاهش هم افزایی نسبت به نمونههای فاقد فیبر گردید .(P<۰,۰۵) فیبر گندم در مقایسه با فیبر سیب گرانروی را بیشتر افزایش داد .(P<۰.۰۵) همچنین با افزایش مقدار هر دو فیبر امتیاز رنگ و طعم نمونههای ماست بطور معنیداری کاهش یافت که این کاهش در تیمارهای حاوی فیبر سیب بیشتر بود. در کل بین تیمارهای حاوی فیبر، ماست حاوی نیم درصد فیبر گندم بهترین تیمار از نظر رنگ و طعم بود. لذا استفاده از فیبر گندم با غلظت نیم درصد علاوه بر بهبود ویژگیهای بافتی و شیمیایی ماست، رضایت مصرف کننده را نیز می تواند به دنبال داشته باشد.
دوره ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده در این مطالعه تاثیر فیبر انگور و کیتوزان بر زندهمانی لاکتوباسیلوس فرمنتوم و خواص فیزیکوشیمیایی و حسی ماست میوهای حاوی کیوی درطول زمان نگهداری با استفاده از روش سطح پاسخ مورد بررسی قرار گرفت. مقدار فیبر انگور در محدوده ۲/۱-۰ درصد، مقدار کیتوزان ۱-۰ درصد و زمان نگهداری ۲۱-۳ روز بود. نتایج تجزیه آماری دادهها نشان داد که با افزایش مقدار کیتوزان زندهمانی لاکتوباسیلوس فرمنتوم بطور معنیداری کاهش، اما با افزایش مقدار فیبر افزایش یافت (۰۵/۰>p). مقدار رطوبت و آب اندازی نمونهها نیز با افزایش مقادیر فیبر انگور و کیتوزان بطور معنیداری کاهش یافت (۰۵/۰>p). همچنین افزایش مقدار کیتوزان فقط موجب کاهش امتیاز رنگ شد اما افزایش مقدار فیبر علاوه برامتیاز رنگ، امتیاز طعم نمونهها را نیز بطور معنیداری کاهش داد (۰۵/۰>p). در نهایت، میزان فیبر انگور ۹/۰ درصد، کیتوزان ۱/۰ درصد و زمان نگهداری ۱۲ روز به عنوان شرایط بهینه برای تولید ماست میوهای پروبیوتیک حاوی کیوی تعیین گردید.
دوره ۱۵، شماره ۷۶ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
تأثیر افزودن سدیم کازئینات (۴ -۰ %) و عصاره نعناع فلفلی (۴/۰ – ۰ %) بر میزان پروتئولیز و خاصیت بازدارندگی آنزیم مبدل آنژیوتنسین (ACE) در ماست پروبیوتیک قالبی بدون چربی، در طول ۲۰ روز نگهداری با استفاده از روش سطح پاسخ مورد بررسی قرار گرفت. به این ترتیب مدل درجه دو برای هریک از شاخصهای کیفی ارائه شد. با گذشت زمان نگهداری میزان اورتو فتال دی آلدهید (OPA) افزایش و در مقادیر کم عصاره نعناع با افزایش درصد کازئینات سدیم میزان OPA افزایش یافت. اما در مقادیر بالای عصاره با افزایش سدیم کازئینات میزانOPA ابتدا افزایش و سپس کاهش نشان داد (۰۵/۰>P). در طول زمان نگهداری و در اثر افزایش درصد کازئینات سدیم، میزانOPA افزایش پیدا کرد (۰۵/۰>P). در زمانهای نخست با افزایش مقدار عصاره نعناع، میزان بازدارندگی تقریباً ثابت اما در اواخر این دوره با افزایش میزان عصاره نعناع فلفلی، مقدار آن افزایش یافت (۰۵/۰>P). افزایش میزان کازئینات سدیم تا ۲ % علاوه بر افزایش تولید مواد زیست فعال، موجب بهبود بافت نمونههای ماست نیز گردید. با توجه به نتایج این بررسی، استفاده از ۲ % کازئینات سدیم و ۲/۰% عصاره نعناع پیشنهاد میشود.
دوره ۱۵، شماره ۸۰ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
سالیکورنیا گیاهی نمک دوست بوده که غنی از فیبرهای رژیمی و ترکیبات زیست فعال میباشد. این گیاه دارای طعم نمکی قوی بوده و میتواند به عنوان جایگزین نمک حتی در سفره هم استفاده شود. از آنجاییکه مصرف نمک زیاد موجب افزایش فشار خون و اختلالات عروقی میشود، به همین دلیل در این پژوهش تاثیر سالیکورنیا به عنوان جایگزین نمک در دوغ، بر برخی خواص فیزیکوشیمیایی و حسی دوغ مورد بررسی قرار گرفت. تیمارها شامل مقدار سالیکورنیا: نمک در ۵ سطح (۰: ۸/۰، ۴/۰: ۴/۰ ، ۸/۰:۰، ۱: ۰ و ۵/۱: ۰ درصد) بود. نتایج تجزیه آماری دادهها نشان داد که افزایش پودر سالیکورنیا موجب افزایش معنیدار اسیدیته، ماده خشک، خاکستر و نمک دوغ و کاهش pH و رطوبت شد (P>۰,۰۵). بطوریکه نمونه حاوی ۵/۱ درصد سالیکورنیا دارای بیشترین مقدار ماده خشک و کمترین مقدار رطوبت بودند. اما با کاهش مقدار نمک، خاکستر و نمک کاهش پیدا کرد (P>۰.۰۵). در نمونههای قاقد نمک، با افزایش پودر سالیکورنیا درصد خاکستر و نمک افزایش پیدا کرد. بر اساس نتایج آزمایشات میکروبی، با افزایش مقدار سالیکورنیا تا ۱ درصد تعداد مخمرها بطور معنیداری افزایش و سپس با افزایش بیشتر سالیکورنیا تا ۵/۱ درصد کاهش پیدا کرد (P>۰.۰۵). نتایج ارزیابی حسی نمونهها نیز نشان داد که با کاهش مقدار نمک و افزایش سالیکورنیا امتیاز ارزیابی حسی بطور معنی داری کاهش یافت (P>۰.۰۵). با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق ابتدا استفاده از ۴/۰ درصد نمک همراه با ۴/۰ درصد سالیکورنیا و سپس استفاده از ۸/۰ درصد سالیکورنیا بدون نمک در تهیه دوغ پیشنهاد میگردد.
دوره ۱۵، شماره ۸۳ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
در این تحقیق، سینتیک خشک شدن و خواص فیزیکی برشهای گوجهفرنگی خشک شده با استفاده از روش خشککردن رفرکتنس ویندو با روشهای مایکروویو، هوای داغ و روش آفتابی مقایسه شد. با توجه به نتایج حاصله، سرعت خشک شدن گوجه فرنگیها ابتدا در روش مایکروویو و متعاقب آن در روش رفراکتنس ویندو بیشتر از هوای داغ و روش آفتابی بود. در منحنیهای خشک شدن در روشهای رفرکتنس ویندو و مایکروویو، دوره خشک کردن ثابت مشاهده نشد. کمترین و بیشترین مقدار چروکیدگی به ترتیب مربوط به نمونههای خشک شده با روش رفراکتنس ویندو و هوای داغ بود. بیشترین و کمترین مقدار قابلیت جذب مجدد آب به ترتیب در نمونههای خشک شده با روش رفراکتنس ویندو و هوای داغ مشاهده شد. شاخصهای L* ، b* و a* در نمونههای خشک شده به روش رفراکتنس ویندو بطور معنی داری بیشتر و در نمونههای خشک شده با هوای داغ کمتر از سایر نمونهها بود. با توجه به ارزیابی حسی رنگ، نمونههای خشک شده با روش رفراکتنس ویندو بطور معنی داری بیشترین امتیاز رنگ و در روش مایکروویو کمترین امتیاز رنگ را کسب کردند. گرچه زمان خشک شدن برشهای گوجه فرنگی در روش مایکروویو، بسیار کوتاهتر از روش رفرکتنس ویندو بود، اما خصوصیات رنگی نمونههای تهیه شده با روش مایکروویو بطور معنیداری پایینتر از روش رفرکتنس ویندو بود. بنابراین، نتیجهگیری میشود که از روش رفرکتنس ویندو میتوان به عنوان یک جایگزین مناسب برای خشک کردن برشهای گوجه فرنگی در هوای داغ و مایکروویو استفاده نمود.
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
فرسایش داخلی یکی از متداول ترین عوامل شکست سدهای خاکی می باشد و با توجه به حجم عظیم آب ذخیره شده در پشت سدها، هرگونه تخریب یا گسیختگی در سدها منجر به عوارض مخربی چه از نظر مالی و چه از نظر جانی می شود. در راستای کنترل فرسایش داخلی و اصلاح خاک های مستعد فرسایش، نکته حائز اهمیت استفاده از تثبیت کننده های مدرن و ایمن به جای تثبیت کننده های سنتی و مضر می باشد. در این پژوهش از ماده پلیمری پلی وینیل استات جهت اصلاح فرسایش پذیری ماسه رس دار کائولینیتی استفاده شده است. بدین منظور ماسه رس دار کائولینیتی به صورت مجزا و سپس ترکیب با درصدهای مختلف پلی وینیل استات، در هدهای مختلف مورد آزمایش فرسایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که فرسایش پذیری ماسه رس دار کائولینیتی بسیار سریع می باشد که با افزودن پلی وینیل استات به آن، فرسایش به شکل قابل مشاهده ای کاهش یافته و از نظر کیفی فرسایش پذیری در گروه تقریبا و بسیار آهسته قرار می گیرد. ضمن آنکه افزودن پلی وینیل استات به ماسه رس دار کائولینیتی باعث افزایش ۶۰ درصدی مقاومت فشاری آن گردید.
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
مهمترین دلیل نگرانی، در خصوص پایداری پل ها، وقوع آبشستگی موضعی در اطراف آن هاست.مساله آبشستگی موضعی در اطراف پایه و تکیهگاه پل در سالهای اخیر به طور گسترده توسط محققین مختلف مورد بررسی قرار گرفته است که نتیجه آن ارائه روشهای مختلفی برای کنترل و کاهش آبشستگی بوده است. یکی از این روشها تراکم خاک بستر میباشد. تراکم بستر رسوبی اطراف فونداسیون پل، مقاومت آن را در مقابل آبشستگی افزایش داده، موجب کاهش آبشستگی و به تاخیر افتادن پیشرفت آن میشود. در تحقیق حاضر به منظور کاهش آبشستگی در اطراف پایه و تکیهگاه پل ۵%، ۱۰% و ۱۵% رس به بستر غیر چسبنده اضافه و سپس متراکم گردید. با توجه به نتایج آزمایشات مشاهده شد هنگامی که ۱۵% رس به رسوبات غیر چسبنده اضافه شود، در شرایط اشباع بستر و تراکم ۷۰%، بعد از گذشت ۲۴ ساعت از شروع آزمایش، آبشستگی پیرامون پایه به طو کامل حذف می گردد.
دوره ۱۷، شماره ۱۰۲ - ( مرداد ۱۳۹۹ )
چکیده
ماست شیر بز دارای ارزش غذایی و قابلیت هضم بالا و آلرژیزایی کمتر نسبت به فرآوردههای شیر گاو است. مشکلی که در رابطه با ماست شیر بز وجود دارد طعم خاص ناشی از وجود غلظتهای بالایی از اسیدهای چرب فرار میباشد که باعث ایجاد طعم بزی و محدودیت پذیرش این محصول از نظر حسی از طرف مصرفکنندگان میگردد. در این پژوهش اثر افزودن ۲۰% نکتار آناناس و هلو بر روی خصوصیات فیزیکوشیمیایی (مادهی خشک، چربی، پروتئین، اسیدیته، سینرسیس، ظرفیت نگهداری آب و ویسکوزیته) و حسی ماست شیر بز در طول ۲۸ روز نگهداری در یخچال مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد افزودن نکتار مقدار مادهی خشک را به طور معنیداری کاهش داد (۰۵/۰>p). در نمونههای حاوی نکتار مقدار مادهی خشک در طول نگهداری روند افزایشی داشت. میزان چربی و پروتئین به طور معنیداری پایینتر از نمونهی کنترل بود (۰۵/۰>p).pH نمونههای ماست حاوی نکتار در طول نگهداری، به طور معنیداری پایینتر و اسیدیتهی آنها به طور معنیداری بالاتر از نمونه ماست کنترل بود (۰۵/۰>p). روند تغییرات سینرسیس در نمونههای ماست حاوی نکتار در هفتهی اول افزایشی و سپس تا پایان دورهی نگهداری کاهشی و روند تغییرات ظرفیت نگهداری آب در ابتدا کاهشی و سپس افزایشی بود. ویسکوزیته در طول هفته اول افزایش و سپس تا پایان دورهی نگهداری کاهش معنیداری نشان داد (۰۵/۰>p). ویسکوزیتهی نمونههای ماست حاوی نکتار به طور معنیداری پایینتر از نمونهی کنترل بود (۰۵/۰>p). نتایج ارزیابی حسی نشان داد بالاترین امتیاز پذیرش کلی به نمونه حاوی نکتار آناناس (۶۶/۴ و ۴۶/۴) و پایینترین امتیاز پذیرش کلی به نمونه حاوی نکتار هلو (۳۶/۳ و ۳۳/۳) به علت داشتن رنگ تیره و مزهی ترش به ترتیب در روزهای ۱ و ۱۴ ام اختصاص یافت. بر اساس آزمایشات انجام شده استفاده از نکتار آناناس روشی مناسب به منظور پوشاندن طعم بزی در ماست شیر بز با حفظ خصوصیات کیفی آن میباشد.
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف: بهطور عمده پروتئینهای یوکاریوتی دارای پپتید نشانه هستند که نه تنها نقش محوری در کارآیی ترشح دارند بلکه در بیان پروتئین نیز اهمیت دارند. فاکتور ۹ انعقادی، گلیکوپروتئینی است که نقش محوری در مسیر انعقاد خون ایفا میکند. نقص یا کاهش تولید فاکتور ۹ منجر به بیماری هموفیلی B میشود. در این پژوهش، با هدف افزایش و کارآیی ترشح پروتئین فاکتور ۹، عملکرد پپتید نشانه پروترومبین انسانی در سامانه بیانی هترولوگ بررسی شد. به این منظور، کارآیی ترشح پپتیدهای نشانه ابتدا با برنامههای رایانهای SignalP و PrediSi و سپس بهصورت عملی ارزیابی شد.
مواد و روشها: با استفاده از روشهای مولکولی، تکثیر پپتید نشانه پروترومبین انسانی و الحاق آن به بخش بالغ cDNA فاکتور ۹ انسانی انجام شد. سپس قطعه کایمریک حاصل در مقایسه با فاکتور ۹ انسانی با پپتید نشانه بومی در رده سلولی HEK۲۹۳T تحت تنظیم پروموتر سیتومگالوویروس (CMV) در شرایط گذرا بهطور عملی آزمایش شد. با استفاده از نرمافزارهای پیشگویی کننده مبتنی بر الگوریتم شبکههای عصبی، امتیازی برای جایگاه برش و کارآیی ترشح پپتید نشانه پروترومبین انسانی و بومی فاکتور ۹ ارزیابی شد. میزان فاکتور ۹ بیان شده در محیط کشت سلولهای نوترکیب با RT-PCR و الایزا بررسی شد.
نتایج: بررسیهای رایانهای پیشگویی نمود که پپتید نشانه پروترومبین انسانی در مقایسه با پپتید نشانه بومی فاکتور ۹ کارآمدتر است. این پیشگویی با استفاده از روشهای RT-PCR و الایزا علیه RNA کایمری و نیز پروتئین نوترکیب FIX بهترتیب تأیید شد.
نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان داد که پپتید نشانه پروترومبین انسانی نسبت به پپتید نشانه بومی پروتئین فاکتور ۹از کارآیی بالاتری برخوردار است. این موضوع با پیشبینیهای حاصل از برنامههای رایانهای مطابقت دارد. نتیجه این جایگزینی میتواند در فاز بیان پایدار بررسی شود.
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
از دلایل اصلی تخریب پلها آبشستگی موضعی اطراف پایه میباشد که با گذشت زمان و عدم کنترل آن پایداری سازه را به مخاطره میاندازد. تاکنون محققین بسیاری آبشستگی موضعی اطراف پایههای پل را موردبررسی قرار دادهاند و روشهای مناسبی در جهت کنترل و کاهش آبشستگی ارائه دادهاند که شامل روشهای اصلاح الگوی جریان در این نواحی و همچنین روشهای مقاومسازی بستر میباشد. در این پژوهش به بررسی آبشستگی موضعی پایه پل در خاکهای چسبنده پرداختهشده است و استفاده از خاک چسبنده رسی از نوع رس بنتونیت بهصورت اختلاط با خاک بستر، بهعنوان راهکاری در جهت مقاومسازی بستر در برابر تنشهای واردشده و کنترل آبشستگی مورد بررسی قرارگرفته است. اهداف دنبال شده در این پژوهش شامل تعیین بهترین شرایط تراکمی (میزان رطوبت و درجه تراکم)، میزان بهینه رس مورد استفاده و همچنین تأثیر مقاومت برشی بستر در میزان آبشستگی میباشد. نتایج نشان داد که استفاده از ۱۰ درصد رس بنتونیت بهصورت اختلاط با خاک ماسهای بستر در درجه تراکم ۹۰ درصد و رطوبت بهینه تراکم، باعث کاهش آبشستگی به میزان ۱۰۰ درصد نسبت به نمونه شاهد میشود. همچنین نتایج نشان داد که رس بنتونیت تأثیر بیشتری در کاهش آبشستگی نسبت به رس کائولین دارد.
دوره ۱۸، شماره ۱۱۵ - ( شهریور ۱۴۰۰ )
چکیده
در این تحقیق تاثیر اسانس شوید در ۴ سطح صفر، ۲۵۰، ۵۰۰ و ۷۵۰ میکرولیتر بر لیتر بر برخی ویژگیهای فیزیکوشیمیایی (رطوبت، اسیدیته و pH)، اندیسهای رنگ (٭b ، ٭a و L*)، شمارش میکروبی (بار میکروبی کلی، کلی فرم، اشرشیاکلی، کپک و مخمر) و حسی (رنگ، طعم و بافت) کشمش آفتابی در طول نگهداری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجزیه آماری دادهها نشان داد که در طول نگهداری مقدار رطوبت و اندیسهای ٭b (از آبی تا زرد) و ٭a (از سبز تا قرمز) و L* (روشنایی و تیرگی) نمونههای کشمش بطور معنیداری کاهش یافت اما با غوطهوری در محلول حاوی اسانس شوید این ویژگیها افزایش پیدا کرد (p<۰,۰۱). در طول نگهداری با افزایش مقدار اسانس شوید، اسیدیته کاهش و pH افزایش یافت (p<۰.۰۱). نتایج شمارش میکروبی نشان داد که در طول نگهداری با افزایش مقدار اسانس شوید، بار میکروبی کلی و تعداد کلیفرمهای فرضی کاهش پیدا کرد که این کاهش در تیمارهای حاوی ۵۰۰ و ۷۵۰ میکرو لیتر بر لیتر معنیدار بود (p<۰.۰۱). تعداد کپکها و مخمرها، نیز در طول زمان نگهداری روند افزایشی و با مقدار اسانس شوید روند کاهشی داشت (۰۵/۰p>). بر اساس نتایج حاصل از ارزیابی حسی، با افزایش اسانس شوید تا ۵۰۰ میکرولیتر بر لیتر امتیاز طعم و بافت افزایش اما با افزایش بیشتر اسانس تا ۷۵۰ میکرولیتر بر لیتر امتیاز طعم نسبت به نمونه شاهد کاهش نشان داد (P<۰,۰۵). با توجه به نتایج این بررسی استفاده از ۵۰۰ میکرولیتر بر لیتر اسانس شوید، در نگهداری کشمش آفتابی پیشنهاد میشود.
دوره ۱۸، شماره ۱۱۸ - ( آذر ۱۴۰۰ )
چکیده
در این پژوهش مقدار اسانس شوید و فیبر گندم در دوغ سین بیوتیک حاوی بیفیدوباکتریوم لاکتیس با استفاده از طرح آزمایشی Box behnken و روش سطح پاسخ (RSM) بهینه سازی شد. متغیرهای مستقل عبارت بودند از اسانس شوید در محدوده ۸۰-۰ میکرولیتر بر لیتر، فیبر گندم در محدوده ۲- ۰ درصد و زمان نگهداری در محدوده ۵۰ - ۱۰ روز. سپس زنده مانی بیفیدوباکتریوم لاکتیس و ویژگیهای فیزیکوشیمیایی و حسی دوغ سین بیوتیک در طول نگهداری مطالعه شد. نتایج حاصل از تجزیه آماری دادهها نشان داد که در طی زمان نگهداری تعداد پروبیوتیکها به طور معنیداری کاهش یافت (P< ۰,۰۵). کاربرد اسانس شوید در مقادیر کمتر از ۳۰ میکرولیتر بر لیتر موجب افزایش و در مقادیر بالاتر موجب کاهش زندهمانی باکتری بیفیدوباکتریوم لاکتیس گردید (P< ۰,۰۵). با افزایش مقدار فیبر گندم اسیدیته و ماده خشک دوغ افزایش و pH کاهش یافت. همچنین پایداری دوغ با افزایش فیبر گندم در مقادیر بالاتر از ۶/۰ درصد افزایش و با گذشت زمان نگهداری بطور معنیداری کاهش یافت (P< ۰,۰۵). نتایج اررزیابی حسی نمونهها نشان داد که با افزایش مقدار فیبر گندم امتیاز رنگ و طعم نمونهها بطور معنیداری کاهش و امتیاز قوام افزایش پیدا کرد. استفاده از اسانس شوید در مقادیر کمتر از ۴۰ میکرولیتر در لیتر موجب افزایش و در مقادیر بالاتر موجب کاهش امتیاز طعم نمونهها شد (P< ۰,۰۵). بر اساس یافتههای حاصل از این بررسی، استفاده از فیبر گندم و اسانس شوید به ترتیب در مقادیر ۶/۱ درصد و ۴۰ میکرولیتر بر لیتر و زمان نگهداری ۳۰ روز به عنوان شرایط بهینه برای تولید دوغ سینبیوتیک تعیین گردید.
دوره ۱۸، شماره ۱۲۰ - ( بهمن ۱۴۰۰ )
چکیده
انکپسولاسیون همزمان باکتری لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس La-۵ و روغن ماهی به عنوان روغن غنی از اسیدهای چرب امگا-۳ با استفاده از ایزوله پروتئین سویا (SPI) و صمغ عربی (GA) به عنوان مواد دیواره و به روش کواسرواسیون مرکب مورد بررسی قرار گرفت. کواسرویتهای مایع به دو روش خشک کردن پاششی و انجمادی خشک شدند. شرایط بهینه کواسرواسیون از نظر غلظت کل بیوپلیمرها، pH و نسبت پروتئین به صمغ با اندازهگیری پتانسیل زتا، کدورت و بازده کواسرواسیون تعیین گردید. شرایط بهینه برای تشکیل کواسرویتها با بیشترین بازده، استفاده از مخلوط بیوپلیمرها با غلظت ۲ % (w/v)، نسبت ایزوله پروتئین سویا: صمغ ۴۰:۶۰ و pH=۴ به دست آمد. بازده کواسرواسیون در این شرایط ۷۵/۱±۲۲/۷۹ % بود. زندهمانی باکتری پروبیوتیک در میکروکپسولهای خشک شده به روش انجمادی به طور معنیداری (۰۵/۰˂p) بیشتر از میکروکپسولهای خشک شده به روش پاششی بود. حضور همزمان روغن غنی از اسیدهای چرب امگا-۳ همراه با باکتری پروبیوتیک در میکروکپسولها به به طور معنیداری (۰۵/۰˂p) موجب افزایش زندهمانی باکتری لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس طی فرایند انکپسولاسیون، شرایط اسیدی مشابه معده و روده گردید. متوسط اندازه میکروکپسولهای مایع حاصل از مخلوط ایزوله پروتئین سویا: صمغ با و بدون روغن غنی از اسیدهای چرب امگا-۳ به صورت همزمان به ترتیبµm ۱۹/۰±۱۹/۱و ۱۴/۰±۴۲/۴ بود.
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
فرسایش داخلی در سدهای خاکی از عوامل تهدیدکننده پایداری است. وجود خاکهای واگرا در هسته سد باعث تشدیداین پدیده می گردد. در این پژوهش از نانورس که سازگار با محیط زیست می باشددر جهت کنترل فرسایش داخلی در خاکهای واگرا استفاده شده است. بدین منظوردر آزمون فرسایش حفرهای مقادیر ۵/۰، ۱، ۵/۱ و ۳ درصد نانورس و زمانهای عملآوری ۱، ۲، ۷، ۱۴ و ۲۸ روز و در سه گرادیان هیدرولیکی ۰۵/۷، ۹۶/۷ و ۰۵/۱۱ همچنین اثر این ماده افزودنی بر خواص خمیری خاک مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که افزودن نانورس به خاک باعث افزایش شاخص نرخ فرسایش و کاهش فرسایشپذیری خاک می شود به گونه ای که فرسایشپذیری خاک از گروه نسبتاً سریع در خاک شاهد به گروه نسبتاً آرام تغییر پیدا می کند. در زمان عملآوری ۱ روز مقدار بهینه نانورس ۱ درصدودر دو زمان عملآوری ۲ و ۷ روز ۵/۱ درصد مشاهده شد. همچنین در گرادیانهای هیدرولیکی بزرگتر تأثیر نانورس در کاهش فرسایش بیشتر می باشد به گونه ای که در گرادیان هیدرولیکی ۰۵/۱۱ شاخص نرخ فرسایش به میزان ۶% نسبت به گرادیان ۰۵/۷، افزایش نشان داده است. با افزایش زمان عمل آوری، شاخص نرخ فرسایش افزایش پیدا کرده، که در مدت زمان ۲۸ روز میزان افزایش شاخص نرخ فرسایش به ترتیب در گرادیانهای هیدرولیکی ۰۵/۱۱، ۹۶/۷ و ۰۶/۷ برابر ۸/۲۳% ، ۴/۲۳% و ۳/۲۰% ، نسبت به خاک شاهد میباشد. همچنین افزودن%۱ نانورس باعث افزایش خواص خمیری وافزودن ۲% درصد نانورس باعث کاهش خواص خمیری خاک نسبت به نمونه شاهد شده است.
دوره ۱۹، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
ارزیابی ظرفیت باربری شمع تحت بار جانبی همواره از مسایل جذاب برای مهندسین بوده است. در این مطالعه آزمایشگاهی به جهت ارزیابی اثر شکل شمع بر رفتار شمع تکی در خاک ماسه ای تحت بار جانبی، چهار شکل مقطع مختلف شمع با سطح مقطع مساوی که بطور رایج در پروژه های عمرانی استفاده می شوند بکار گرفته شد. شمع های مورد استفاده شامل شمع H و شمع های ته بسته مربع، لوله ساده و لوله بالدار بودند که در شرایط مختلفی مانند تغییر تراکم نسبی و تغییر طول شمع تحت بار جانبی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ظرفیت باربری جانبی شمع های تکی کوتاه صلب H، مربع و لوله ای بالدار بترتیب ۸۲/۰، ۲۱/۱ و ۴۳/۱ برابر مقاومت جانبی شمع تکی لوله ای ساده در خاک ماسه ای سست است. ظرفیت باربری جانبی شمع کوتاه صلب تکی در ماسه با تراکم متوسط حدود ۵/۲ تا ۵۵/۲ برابر (بطور متوسط ۵۲/۲) و در ماسه متراکم حدود ۳۵/۴ تا ۵۶/۴ برابر (بطور متوسط ۴۸/۴) بیشتر از حالت ماسه با تراکم سست برای شکل های مختلف شمع بود. همچنین در خاک ماسه ای متراکم ظرفیت باربری جانبی شمع های طویل انعطاف پذیر و شمع های متوسط با شکل های مقطع متفاوت، به طور متوسط بترتیب حدود ۹/۳ و ۷۹/۲ برابر بیشتر از شمع های کوتاه صلب بود.
دوره ۱۹، شماره ۱۲۵ - ( تیر ۱۴۰۱ )
چکیده
افزایش مصرف پنیر همراه با کمبود مایه پنیر منجر به علاقه جهانی به منعقد کنندههای طبیعی شیر از سایر منابع آنزیمی شده است. در این مطالعه، تأثیر عصاره زنجبیل بهعنوان ماده منعقد کننده در مقایسه با رنت حیوانی بر ویژگیهای فیزیکیشیمیایی، پروفیل بافتی، رئولوژیکی و حسی پنیر فاقد آب پنیر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد فعالیت پروتئولیتیکی و فعالیت انعقادی شیر عصاره زنجبیل مورد استفاده در این مطالعه به ترتیب ۲۶/۱۳۴ واحد و ۵۵/۳۲۶ واحد در میلیگرم و نسبت فعالیت انعقادی شیر به فعالیت پروتئولیتیکی در حدود ۴۳/۲ بود که میتواتد برای فراوری پنیر مطلوب باشد. همچنین ماده خشک و پروتئین پنیرهای تهیه شده با عصاره زنجبیل به طور معنیداری کمتر و مقدار چربی در ماده خشک بیشتر از نمونههای تهیه شده با رنت بود (p<۰,۰۵). اما نوع منعقد کننده تاثیر معنیداری بر مقدار اسیدیته، pH و نمک نمونهها نداشت (P>۰,۰۵). سفتی، فنریت، صمغی بودن، قابلیت جویدن، مدول الاستیک، مدول ویسکوز و ویسکوزیته کمپلکس نمونههای پنیر تهیه شده با عصاره زنجبیل کمتر از پنیر تهیه شده با رنت بود (p<۰,۰۵). پذیرش کلی پنیرهای تهیه شده با عصاره زنجبیل تفاوت معنیداری با نمونههای پنیر تهیه شده با رنت نداشت. امتیاز طعم و بافت نمونههای پنیر تهیه شده با عصاره زنجبیل به طور معنیداری بالاتر از پنیر تهیه شده با رنت بود. بر اساس نتایج حاصل از این بررسی میتوان از عصاره زنجبیل به عنوان ماده منعقد کننده در تهیه پنیر فاقد آب پنیر استفاده نمود.