جستجو در مقالات منتشر شده
۶ نتیجه برای رمش
دوره ۲، شماره ۱ - ( پیش از انتشار ۱۴۰۴ )
چکیده
چکیده:
علیرغم تلاشهایی که در دوران حکومت آتاتورک برای کنار زدن اسلام از صحنه سیاسی ترکیه انجام شد؛ اسلام سیاسی توانست به عنوان یک بازیگر مؤثر در نظام سیاسی باقی بماند. در میان احزاب سیاسی، دو حزب رفاه و عدالت و توسعه به عنوان دو بازیگر اثرگذار در ایجاد و تغییر قرائتهای متفاوت از اسلام سیاسی شناخته میشوند. نجم الدین اربکان و رجب طیب اردوغان به عنوان رهبران این احزاب، در مدت فعالیت خود تلاش کردهاند علاوه بر حفظ اسلام سیاسی، نگرش مدنظرشان از اسلام سیاسی را در عرصه اجتماعی تبیین نمایند.
در این تحقیق با هدف شناخت دقیق از انواع نگرشها به اسلام سیاسی ترکیه در پی پاسخ به این سؤال هستیم که: «وجوه تشابه و تمایز دو حزب رفاه و عدالت و توسعه به عنوان دو پرچمدار مهم اسلامگرایی ترکیه، به اسلام سیاسی چگونه است؟».
یافتههای پژوهش نشان میدهد که هر دو حزب، اسلام سیاسی را به عنوان هسته مرکزی تفکر خود پذیرفته و با دوری از اعمال خشونت برای تغییر نظام سیاسی، تلاش کردهاند تا در قالب حزب سیاسی، خود را با نظام دموکراتیک و لاییک ترکیه سازگار نمایند. از جمله وجوه تمایز میان این دو حزب نیز میتوان به تأکید همه جانبه حضور دین در اجتماع حزب رفاه در برابر عدم پذیرش حضور همهجانبه دین در اجتماع حزب عدالت و توسعه اشاره نمود. در واقع حزب عدالت و توسعه را میتوان مبلّغ قرائتی لیبرال از اسلام سیاسی معرفی نمود که خود را از اسلام سیاسی سنتی حزب رفاه متمایز کرده است.
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
از دیدگاه نظریه آشوب، طبیعت پیچیده و رفتار تصادفگونه یک سیستم مانند سیستم هیدرولوژیک حاکم بر جریان یک رودخانه میتواند از یک تعیّنپذیری ساده و پنهان نشأت گرفته باشد. این تعیّنپذیری، در صورت وجود، در فضای فاز سیستم قابلمشاهده است و بر مبنای همین الگوی شکل گرفته در فضای فاز، میتوان مدلهای مختلف را به کار برد و رفتار سیستم را در آینده پیشبینی کرد. بر این اساس، ابتدا رفتار آشوبناک در سری زمانی دبی روزانه رودخانه کشکان ارزیابی شده و برای ارزیابی میزان آشوبناکی سیستم، روشهای نزدیکترین همسایگان کاذب و توان لیاپانوف مورد استفاده قرار گرفتهاند. برای تعیین زمان تأخیر بهینه جهت بازسازی فضای فاز به روش تأخیرها نیز از روش میانگین اطلاعات متقابل استفاده شده است. در این تحقیق، استفاده از اولین کمینه سراسری تابع اطلاعات متقابل برای انتخاب زمان تأخیر بهینه پیشنهاد شده است. پس از مشاهده نشانههای رفتار آشوبناک، مدلهای مختلف محلی بر اساس الگوی جاذب در فضای فاز اعمال گردید و نتایج آنها با یکدیگر مقایسه شد. روشهای تقریب محلی شامل روش میانگین و چندجملهای از جمله روشهایی بودند که در این تحقیق بهکار گرفته شدند. همچنین در رویکردی جدید، از شبکه عصبی مصنوعی در یک مدل پیوندی برای مدلسازی محلی مبتنی بر فضای فاز استفاده شده است. نتایج این روشها، در مجموع، کیفیت مناسب مدلسازی محلی مبتنی بر فضای فاز سیستم آشوبناک حاکم بر جریان رودخانه کشکان را نشان میدهد.
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
سد دز با حجم ۳,۳ میلیارد متر مکعب و ارتفاع ۲۰۳ متر با هدف تولید انرژی برقآبی، کنترل سیل و تامین نیازهای کشاورزی ساخته شده است. با از دست رفتن حدود ۷۰۰ میلیون متر مکعب از ظرفیت مخزن سد به علت رسوبگذاری و نزدیک شدن تراز رسوبات به آبگیر نیروگاه و از سوی دیگر افزایش تقاضای آب در پاییندست و کاهش آورد ورودی به مخزن به جهت طرحهای توسعه بالادست، بهرهوری مطلوب از سد دز با مشکل مواجه شده است. در راستای علاج بخشی این معضلات، طرح افزایش ارتفاع سد مطرح شده است. از طرفی طرح آبرسانی غدیر با دبی طرح ۲۴ مترمکعب برثانیه جهت انتقال آب از مخزن سد به برخی شهرهای استان خوزستان در دست اجرا میباشد که تاکنون اثرات طرحهای مذکور بر تغییرات تراز سطح آب و لایهبندی حرارتی مخزن سد بررسی نشده است. در این مقاله با بکارگیری مدل دو بعدی CE-QUAL-W۲ پس از تحلیل حساسیت، واسنجی و صحتسنجی مدل در شبیه سازی تراز آب، پروفیل حرارتی و کل جامدات محلول، به بررسی تاثیر آب استحصالی از آبگیر غدیر و تغییرات تراز سطح آب در شرایط ترسالی و خشکسالی، پیش و پس از افزایش ارتفاع با لحاظ کاهش و عدم کاهش آورد ورودی به مخزن پرداخته شده است. با توجه به نتایج تحلیل حساسیت مدل، به ترتیب پارامترهای سایهاندازی و ضرایب تجربی a، c و b بیشترین تاثیر را بر رژیم حرارتی مخزن دارند. همچنین تاثیر استحصال آب از آبگیر نیروگاه و آبگیر غدیر، بر لایهبندی حرارتی ناچیز است. با بهره برداری از طرح غدیر و در صورت عدم افزایش ارتفاع سد، میانگین کاهش تراز سطح آب در سالهای آبی نرمال حدود ۱۰.۶۸ متر و همچنین حداکثر کاهش تراز سطح آب حدود بیست متر نسبت به حالت پیش از آبگیری از طرح غدیر می باشد. با افزایش ارتفاع سد دز، شاهد کاهش تعداد روزهای بحرانی-روزهایی که تراز سطح آب پایینتر از حداقل تراز بهرهبرداری است- از ۲۲۱ روز به ۱۰۹ روز در دوره کمآبی و کاهش روزهای بحرانی از ۴۲ روز به صفر روز در دوره پرآبی، خواهیم بود.
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
از ابزارهای مهم برای انجام اثربخش وظایف در محیطهایی با نیروی کار متنوع و ناهمگون هوش فرهنگی و سازگاری شغلی است. ارتقا سازگاری شغلی و هوش فرهنگی به ما کمک میکند تا در سازمان پرچالش بتوانیم با افراد دارای فرهنگهای مختلف به صورت مناسبی تعامل برقرار کنیم. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت موضوع درپی بررسی تأثیر سرمایه روانشناختی، هوش فرهنگی و اعتماد بر سازگاری شغلی است. روش تحقیق براساس هدف کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان سازمان حج و زیارت استان تهران است. ۱۷۵ پرسشنامه معتبر پس از نمونهگیری تصادفی ساده گردآوری شد و با استفاده از نرمافزار اسپیاس ۲۲ و لیزرل ۸,۸[۱] تجزیه و تحلیل شد. پایایی پرسشنامه از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و مرتبه دوم بررسی شد. پرسشنامههای همگی در طیف لیکرت تنظیمشده و پس از ارزیابی و تأیید خبرگان توزیع شدهاند. فرضیههای پژوهش با استفاده از تحلیل مسیر آزمون شدند. نتایج آزمون نشان داد که سرمایه روانشناختی بر هوش فرهنگی، هوش فرهنگی بر اعتماد سازمانی و سازگاری شغلی تأثیر مثبت و معناداری دارد، همچنین اعتماد سازمانی بر سازگاری شغلی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
دوره ۲۴، شماره ۶ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
آنچه امروز در مهندسی منابع آب بهعنوان تغذیهگرایی موسوم است پاسخ زیستی رودخانه به بالابودن غلظت مواد مغذی از جمله فسفر و نیتروژن است. وضعیت کیفی رودخانه دز در وضع موجود به دلیل برداشتهای روز اﻓﺰون و سالهای کم آبی متوالی و در عین حال ﺗﺨﻠﯿﻪ پسابهای ﺷﻬﺮی، ﺻﻨﻌﺘﯽ و ﮐﺸﺎورزی ﺑﻪ رودﺧﺎﻧﻪ در حال تهدید است. در این پژوهش به منظور ﭘﺎیﺶ میدانی و سپس شبیهسازی تغذیهگرایی رودخانه دز هشت ایستگاه پایش با در نظر گرفتن نحوه ورود آلایندهها به رودخانه انتخاب شد. از میان متغیرهای کیفی مورد نظر، اکسیژن محلول و دمای آب به صورت مستقیم توسط دستگاه قابل حمل اندازهگیری و متغیرهای فسفات و نیترات نیز از طریق نمونهبرداری و ارسال به آزمایشگاه شیمی آب اندازهگیری شدند. سپس مسیر رودخانه ﺑﻪ ﻃﻮل ۱۸ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ توسط مدلHEC-RAS شبیهسازی کیفی شد. ﻧﺘﺎیﺞ ﺷﺒﯿﻪﺳﺎزی ﺑﺎ دادهﻫﺎی مشاهداتی ﻣﻮرد ﻣﻘﺎیﺴﻪ قرار گرفت ﮐﻪ در ایﻦ ﻣﻘﺎیﺴﻪ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی اﮐﺴﯿﮋن ﻣﺤﻠﻮل، دﻣﺎ، نیترات و فسفات اﻧﻄﺒـﺎق ﻗﺎﺑﻞ ﻗﺒﻮﻟﯽ ﺑﺎ دادههای مشاهداتی داﺷﺘه و مقدار آماره RMSE برای پارامترهای نیترات، دمای آب، اکسیژن محلول و فسفات به ترتیب برابر ۰,۲۵، ۰.۲۹، ۰.۶۷ .و ۰.۶۷ میلیگرم بر لیتر میباشد. ﭘﺲ از تحلیل حساسیت، ﻛﺎﻟﻴﺒﺮاﺳﻴﻮن و تأیید ﻣﺪل از آن ﺑﺮای ﺷﺒﻴﻪﺳﺎزی ﭘﺎﺳﺦ رودخانه ﺑﻪ ﺳﻨﺎرﻳﻮی ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻮاد ﻣﻐﺬی اﺳـﺘﻔﺎده شد که در این سناریو، تأثیر افزایش دبی رودخانه در میزان کاهش غلظت مواد مغذی بررسی شد. نتایج شبیهسازی نشان داد که در سناریو افزایش دبی رودخانه، به دلیل افزایش انحلال اکسیژن محلول و نیز فرایند رقیق سازی، توان خودپالایی رودخانه افزایش و غلظت مواد مغذی به میزان قابل توجهی کاهش پیدا میکند و شاهد افزایش DO به میزان ۵/۰-۷/۰ میلیگرم بر لیتر، کاهش میزان نیترات تا ۶ میلیگرم بر لیتر و کاهش فسفات تا ۳/۰ میلیگرم بر لیتر پس از شبیهسازی خواهیم بود.
دوره ۲۸، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده
رشد جمعیت سالمندان و پیچیدگی نیازهای شهری، ضرورت بازنگری در مدلهای برنامهریزی شهری را نمایان کرده است. رویکرد شهر ۱۵ دقیقهای بهعنوان مدلی نوین در توسعه پایدار، با هدف دسترسی عادلانه و سریع به خدمات شهری، بهویژه برای گروههای آسیبپذیر مانند سالمندان، مطرح شده است. این پژوهش با تمرکز بر بافت تاریخی شهر ارومیه، به بررسی میزان تحققپذیری این مدل در بهبود کیفیت زندگی سالمندان پرداخته است. مسئله مورد مطالعه، تحلیل وضعیت فعلی دسترسی سالمندان به خدماتی نظیر مراکز درمانی، مراکز خرید، فضاهای سبز و سیستم حملونقل عمومی است. روششناسی تحقیق بر پایه تحلیلهای فضایی با استفاده از نرمافزار GIS برای ارزیابی شعاع دسترسی و توزیع خدمات، و مدلسازی روابط میان شاخصهای دسترسی و کیفیت خدمات با بهرهگیری از نرمافزار Smart PLS انجام شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی امکانپذیری و الزامات تحقق رویکرد شهر ۱۵ دقیقهای در شهر ارومیه با تأکید بر بهبود دسترسی سالمندان به خدمات و امکانات ضروری است.
بررسیها نشان میدهد که با بهبود کیفیت زیرساختها، افزایش تعداد خدمات نزدیک به محلات، و توزیع عادلانه امکانات شهری، امکان ارتقای سطح دسترسی سالمندان و افزایش استقلال و مشارکت اجتماعی آنان فراهم میشود. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که پیادهسازی رویکرد شهر ۱۵ دقیقهای میتواند به بهبود کیفیت زندگی سالمندان در ارومیه منجر شود و در عین حال، با کاهش نابرابریهای شهری و ارتقای عدالت اجتماعی، گامی مؤثر در راستای توسعه پایدار باشد. این مطالعه بر لزوم برنامهریزی جامع و متناسب با نیازهای سالمندان برای تحقق چنین الگویی تأکید دارد و راهکارهایی همچون توسعه حملونقل عمومی مناسبسازیشده، بهبود معابر پیادهروی، ایجاد فضاهای عمومی برای تعاملات اجتماعی و ارتقای کیفیت خدمات شهری را بهعنوان اولویتهای اساسی پیشنهاد میدهد.