۳۱ نتیجه برای رفیعیان
دوره ۱، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: امروزه بهدنبال تغییر وسیع در مناسبات اقتصادی، سیاسی و غیره، ساختار فضایی شهرها بهویژه کلانشهرها در معرض تحولات سریعی قرار دارند. با توجه به تاثیرپذیری فضا از مولفههای ساختاری و بهویژه مولفه سیاست (قدرت) از یکسو و وجود درآمدهای نفتی و ویژگیهای ساختاری خاص ایران از سوی دیگر، توجه به تحولات فضایی کلانشهرها از منظر سیاست و قدرت ضرورت مییابد. هدف پژوهش حاضر، بررسی الگوی تحولات فضایی کلانشهرهای تهران و تبریز در بستر اقتصاد نفتی ایران بود.
ابزار و روشها: در این پژوهش تحلیلی- توصیفی، دادهها، اطلاعات و مفاهیم مورد نیاز در ارتباط با شاخصهای تبیینکننده تحولات فضایی کلانشهرهای تهران و تبریز علاوه بر جمعآوری بهصورت مستقیم با دسترسی به برخی منابع اطلاعاتی از جمله سایت بانک مرکزی و مرکز آمار نیز جمعآوری شد. در بخش مبانی نظری، عمده مطالعات بهصورت کتابخانهای انجام شد. برای تعیین وجود رابطه بین درآمدهای نفتی کشور و پروانههای ساختمانی صادرشده توسط شهرداری دو کلانشهر تهران و تبریز، از ضریب همبستگی پیرسون و سپس آزمون رگرسیون همزمان استفاده شد.
یافتهها: میزان درآمدهای نفتی با تعداد پروانههای ساختمانی صادرشده در کلانشهر تبریز (۵۶۶۳/۰=r؛ ۰۰۲۵/۰=p) و همچنین با تعداد پروانههای ساختمانی صادرشده در کلانشهر تهران (۷۴۴۰/۰=r؛ ۰۰۰۵/۰=p)، همبستگی مستقیم داشت. میزان درآمدهای نفتی توانست ۶۳/۵۶% تعداد پروانههای ساختمانی صادرشده در کلانشهر تبریز و ۴۰/۷۴% تعداد پروانههای ساختمانی صادر شده در کلانشهر تهران را تبیین نماید.
نتیجهگیری: تولید، تحولات فضا و فعالیتهای ساختمانی در کلانشهرهای تهران و تبریز تحت تاثیر مستقیم درآمدهای نفتی قرار دارد.
دوره ۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده
بررسی شکل و فرم شهر بعنوان یکی از گامهای ابتدایی در فرایند شناخت برای طراحی و برنامهریزی هرشهر، از اهمیت چندانی برخوردار است. روش تحقیق مطالعه حاضر، روش تحقیق پیمایش بصری، مبتنی بر تجربه «اسپری رگان[۱]»(۱۹۶۵) در بررسی شکل و فرم شهر میباشد.
در این روش مواردی همچون دوره تاریخی، شکل، عوامل نوع شکل، فرم بافت و دانهبندی، عوامل فرم، عناصر شهری، نمادها و نشانهها، خط آسمان، هویت، جهتیابی، الگوی دسترسیها مبنای بررسی شکل و فرم شهر قرار میگیرد. نتایج حاکی از آن است که شهر یزد دارای ۴ محدوده اصلی، متمایز به لحاظ شکل و فرم میباشد. که عوامل متعددی در تمایز آنها دخیل بودهاند. این چهار محدوده عبارتند از: محدوده A
، این محدوده تقریبا تمامی آنچه تحت عنوان بافت تاریخی به صورت رسمی در شهر یزد وجود دارد را شامل می شود. و شامل بافت بجای مانده در شهر یزد از دوره پیش از اسلام، تا قاجاریه میشود. محدوده B
این محدوده که به لحاظ تاریخی بیشتر به دوره پهلوی و دهه های ۶۰ و ۷۰ مربوط میشود. خود دارای دو زیر مجموعه B۱
و B۲
است. رشد شهر در دوره پهلوی و تغییرات آن تا به امروز تحت عنوان محدوده B۱
و رشد شهر در دهههای ۶۰ و ۷۰ شمسی تحت عنوان محدوده B۲
بررسی شده است. محدوده C
، شامل توسعههای مربوط به پروژههای مسکن مهر است و محدوده D
شامل توسعههای پراکنده شهری در دهههای اخیر میباشد. ویژگیهای شکلی و فرمی این محدودهها مطابق موارد روش پیمایش بصری در مقاله بسط یافتهاست
دوره ۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف: پیادهراه ها به دلیل ویژگیهای خود در ایجاد تعاملات اجتماعی، اهداف عملکردی و زیستمحیطی از اهمیت بالایی برخورداراست. هدف اصلی این پژوهش بررسی و سنجش اثرات ایجاد پیادهراه بر ارتقا و بهبود شرایط کیفیت محیط شهری و مقایسه دو پیادهراه پانزده خرداد و پیادهراه صف (سپهسالار) میباشد.
روش: بهمنظور انجام این پژوهش ابتدا با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی متغیرهای کالبدی، کارکردی (عملکردی) و ادراکی تأثیرگذار بر ارتقا کیفیت پیادهراه استخراج گردید. متغیرهای فوق از طریق شاخصهای تعیین شده در دو پیادهراه پانزده خرداد و صف (سپهسالار) ارزیابی شدند. برخی از شاخصها در پیادهراه ها با استفاده از مشاهده کارشناسی و از طریق نقشهها و جداول مورد بررسی قرار گرفتند. در مورد برخی دیگر، از پرسشنامه برای سنجش متغیرهای کالبدی، کارکردی (عملکردی) و ادراکی استفاده گردید. پرسشنامه تنظیم شده از نظر پایایی و روایی با روش الفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفته و از طریق تست اولیه ناهماهنگیهای درونی مورد بازبینی قرار گرفت. دادههای جمعآوریشده، با استفاده از نرمافزار SPSSو بهویژه آزمونهای ناپارامتریک تحلیل شد و فرضیههای پژوهش مورد آزمون قرار گرفت.
یافتهها: نتایج مطالعات در حالت کلی، حاکی از آن بود که بین متغیرهای تسهیلات و تأسیسات (کالبدی)، کارکرد اقتصادی و خدماتی (کارکردی - عملکردی) و نظم (ادراکی) با ارتقا کیفیت محیط بیشترین رابطه معنادار وجود دارد. از سوی دیگر بین افزایش حس تعلق به مکان بهواسطه ایجاد محور پیاده پانزده خرداد و پیادهراه خیابان صف و افزایش تعاملات اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق مطلوبیت کیفیت محیط شهری که شامل سه بعد کالبدی و کارکردی (عملکردی) و ادراکی میباشد در پیادهراه صف بهجز متغیر کارکردی (عملکردی)، در بقیه متغیرها میانه بالاتر از میانه نظری بوده است. ولی در پیادهراه پانزده خرداد فقط در متغیر ادراکی میزان رضایتمندی بالاتر از میانه نظری پژوهش میباشد.
دوره ۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
بیان مسئله: الگوی گفتمان طراحی مشارکت محور در دنیا بهعنوان راه حلی برای بازطراحی بافتهای شهری مطرح میشود. تخریبهای گسترده در بافتهای تاریخی ایران به علت عدم پیاده سازی گفتمان طراحی شهری است.
هدف: این پژوهش به کشف الگوی گفتمانسازی در طراحی مشارکتمحور با رویکرد آموزش شهروندی در بافت تاریخی کازرون میپردازد.
روش: رویکرد پژوهش کیفی و با دسته بندی خوشه های جامعه مشارکت کننده و نمونه گیری گلوله برفی در ۳ دسته باز، محوری و گزینشی کدگذاری شده، سپس با تکنیک تحلیل محتوا تفسیر شده است.
یافته: مقولات مستخرج از مصاحبه ها در ۷ عامل محوری و در ۲ دلیل گزینشی شامل ناآگاهی ساکنان و مدیریت شهری نادرست قرار گرفت.
نتیجه گیری: با توجه به عوامل مؤثر در ناآگاهی شهروندان (عدم شناخت ویژگیهای بافت، عوامل اجتماعی و اقتصادی) طراح شهری بهعنوان تسهیلگر ابتدا با هدف آگاهی مشارکت کنندگان از بافت تاریخی و ایجاد زمینه مشارکت محوری به آموزش شهروندی پرداخته سپس با آموزش مقدماتی طراحی شهری به تبدیل نظر به ایده مشارکت کنندگان کمک میکند. سپس ایده ها را تعدیل و به صورت سیاستهای یکپارچه و جامع مدون نموده و به مدیریت شهری برای ابلاغ سیاستهای اجرایی طراحی شهری مشارکت محور و حل مشکلات ناشی از سیاستهای نادرست در زمینه مدیریت شهری، اقتصادی، طراحی و امنیت کمک میکند.
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: بافت تاریخی شهری به مثابه سند زنده از تاریخ گذشتگان و عامل هویت جمعی، در عمل شاهد تعارض دو مفهوم «توسعه» و «حفاظت» است موضوعی که از چالش های سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران در اجرای طرح های حفاظت و معاصرسازی شهری است. یکی از چالش های اصلی برنامه ریزی بافت های تاریخی شهری، تقابل حفاظت با نیازهای معاصر ساکنان است. هدف اصلی پژوهش، تحلیل و مدیریت تعارضات فراروی برنامه ریزی بافت های تاریخی شهری است تا بتواند با ارائه یک الگوی مفهومی جدید، بستر تحقق رویکرد معاصرسازی شهری مبتنی بر تحلیل تعارض را فراهم نماید.
روش ها: پژوهش در چارچوب پارادایم کیفی تدوین و دادههای موردنیاز با استفاده از روش نمونهگیری گلولهبرفی، تحلیل اسنادی و مصاحبه عمیق گردآوری شده است. تحلیل تعارضات فراروی برنامه ریزی بافت های تاریخی شهری در چارچوب نظریه زمینهای و پیوند دو مفهوم مدیریت تعارض و معاصرسازی بر پایه راهبرد استدلال منطقی صورت گرفته است.
یافته ها: ضعف و ناکارآمدی نظام برنامه ریزی حفاظت و مدیریت بافت تاریخی در سطح تصمیم گیری، مهمترین عوامل بروز تقابل نیروهای حفاظت و توسعه در این نواحی هستند؛ که در سطح عملیاتی منجر به ظهور تعارضات ثانویه می گردند. تحلیل ها حاکی از آن است که در صورت مدیریت این تعارضات، تلفیق دو انگاشت مدیریت تعارض و معاصرسازی در این نواحی امکانپذیر خواهد بود.
نتیجه گیری: مدیریت و حل تعارض جریان های توسعه و حفاظت در بافت های شهری تاریخی، بستر تحقق توسعه تعاملی حفاظت گرا را که یکی از مولفه های اصلی معاصرسازی شهری است، فراهم می سازد. بنابراین حفظ ارزش ها در عین تامین نیازهای مدرن ساکنان امکان پذیر خواهد بود.
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده
امروزه به دلیل افزایش قیمت ماشین آلات از یک سو و افزایش بهای انرژی از سویی دیگر، استفاده از راهکارهایی منطقی برای افزایش طول عمر تجهیزات و کاهش هزینه¬ها¬ی تولید، مهم شده¬ است. از شایع ترین مواردی که باعث اتلاف انرژی و کاهش طول عمر ماشین آلات دوار می شوند، عیوب ناهمراستایی و نابالانسی هستند. داشتن تخمینی از میزان انرژی تلف شده نقش مهمی در انتخاب بهترین روش کاهش آن دارد. تاکنون روش های مختلفی برای مدل سازی و تشخیص این عیوب ارائه شده اند ولی نتایج ضعیفی در خصوص میزان اتلاف انرژی ناشی از این عیوب، وجود دارد. در مقاله حاضر با استفاده از معادلات حاکم استخراج شده به روش لاگرانژ برای سیستمی همراه با عیوب ناهمراستایی و نابالانسی، ایده-ی جدیدی برای محاسبه¬ی اتلاف انرژی درسیستم ارائه می¬شود. آنگاه با حل عددی معادلات حاکم میزان انرژی تلف شده محاسبه می¬شود. میزان اتلاف انرژی در حالت¬های بی¬عیب و با عیب و به ازای مقادیر مختلف سرعت و ناهمراستایی و نابالانسی محاسبه و با نمودارهایی ارائه می-شوند. نتایج نشان می دهند که میزان اتلاف انرژی تابعی از میزان ناهمراستایی شافت ها، نابالانسی روتور و سرعت دورانی سیستم است.
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۹ )
چکیده
این مقاله با هدف ضرورت بازنگری و ارزیابی پروژههای توسعه شهری به ویژه طرحهای تأمین نیازهای سکونتی اقشار کم درامد در خصوص میزان دست یافتن به اهداف مورد مطالعه صورت گرفت. به این ترتیب محدوده مطالعه شده، یعنی سه فاز اجراء شده پروژه نواب انتخاب شده و میزان کیفیت مجتمعهای سکونتی نواب با استفاده از رویکرد رضایتمندی ارزیابی گردید. همچنین وجود یا عدم تأثیر برخی از متغیرهای شخصی و خانوار بر درک میزان رضایتمندی از سوی ساکنان مختلف سنجش شد. حجم نمونه شامل ۲۷۰ عدد و جمعآوری دادهها از طریق پرکردن پرسشنامه و یا مصاحبه رودررو و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار Spss Ver ۱۵انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده، میزان رضایتمندی ساکنان نواب از واحدهای سکونتی تقریباً در حد متوسط (۵>۹۵/۲>۱ با میانه نظری ۳) ارزیابی شد. در بین ۶ عامل سازنده رضایتمندی از مجتمعهای سکونتی، ساکنان تنها از امنیت مجتمع اظهار رضایتمندی کردند. روابط همسایگی را در حد متوسط و از سایر عاملها (تسهیلات مجتمع، بهداشت مجتمع، دید و منظر، ویژگیهای کالبدی) اظهار نارضایتی کردند. تسهیلات مجتمع بالاترین و امنیت مجتمع و دید و منظر کمترین اهمیت را از دید ساکنان داشتند. در بررسی میزان تأثیر متغیرهای شخصی و خانوار بر رضایتمندی درک شده از سوی ساکنان نتایج نشان داد که هیچ کدام از این متغیرها تأثیرگذار نبودند.
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده
برنامه ریزی طراحی محور رویکردی میانی بین برنامه ریزی شهری و طراحی شهری محسوب می شود. این رویکرد به دنبال عدم پاسخ گویی مناسب طرح های سنتی توسعه شهری به مسائل کیفی موجود در محیط های شهری مطرح شده است. به دلیل توجه این رویکرد به موضوع کیفیت محیط شهری و همین طور سنجش اثربخشی آن در نظام مدیریت فضاهای شهری،این مقاله ضمن بازشناسی مفهوم نظری این رویکرد، کاربست برنامه ای آن در ارتقای کیفیت محیط شهری در یک محدوده نمونه(فضای فرهنگی و هنری شهرتهران- تئاترشهر و پهنه پیرامون) را مد نظر قرار می دهد و « دستور کار توسعه» را به عنوان یکی از ابزارهای عملیاتی کردن برنامه های پیشنهادی این رویکرد به کار میگیرد.
نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که به دلیل ماهیت اجرا محور این رویکرد و به ویژه با توجه به محتوای محصول نهایی آن (دستور کار توسعه) به کار بردن این رویکرد در کاهش گسستگی فرایندهای شهرسازی و تدوین فرایندی عام برای اتصال حلقه برنامه ریزی به طراحی مؤثر بوده و می تواند در ارتقای کیفیت حاصل از طرح ها مؤثر باشد.
نتایج نشان می دهد که از منظر مخاطبان، توجه به ملاحظات طراحانه و ورود مباحث کیفی در تمامی سطوح طرح های توسعه شهری که در ابتدا ممکن است با توجه به ملاحظات صرف اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شروع شود و به سند برنامه ای توسعه فضاهای شهری برسد، بسیار ضروری به نظر می رسد.
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده
هدف اصلی استفاده از تراکم در برنامه ریزی های شهری، ایجاد مطلوبیت محیطی است؛ ضمن اینکه تراکمی در هر محیط مناسب است که در آن مطلوبیت محیطی نیز وجود داشته باشد. بنابر آنچه گفته شد هدف این پژوهش، بررسی روشی برای برقراری توازن بین میزان تراکم جمعیتی و مطلوبیت محیطی است. فرضیه تحقیق نیز این است: با استفاده از مفهوم تراکم ادراکی می توان شرایط دست یابی به این توازن و تراکم مناسب هر محیط را فراهم کرد. شهرنشینان میزان تراکم موجود در محیط را نه برمبنای تراکم های عددی واقعی آن محیط، بلکه براساس قضاوت ذهنی ادراک می کنند. این ادراک و قضاوت ذهنی آن ها به یک سری نشانه هاو عواملی وابسته است. در واقع با شناخت این نشانه ها و اولویت بندی و طراحی در جهت کاهش آثار منفی آن ها و نیز ایجاد مطلوبیت محیطی، می توان حتی تراکم های جمعیتی بالا را مطلوب کرد و از تأثیرات منفی آن ها کاست. در این پژوهش پس از تحلیل نحوه توزیع تراکم ها در شهر آمل- به عنوان شهری با الگوی توسعه متراکم- با استفاده از روش آنتروپی و انتخاب یک محله متراکم از این شهر، میزان تراکم از نظر ساکنان آن محله تحلیل شده است. حدود ۹۴ درصد پاسخ دهندگان تراکم بالا و بسیار بالایی را از محله ادراک کرده اند. همچنین در این بررسی از پاسخ دهندگان درخواست شد نشانه های مؤثر را در چنین ادراکی از میزان تراکم بیان کنند. پس از جمع بندی نشانه ها، به منظور شناخت میزان اهمیت هریک از آن ها و ضریب تأثیرگذاری شان (با توجه به ویژگی های محله) در ادراک مردم، از روش مقایسه های زوجی استفاده شده است. در پایان نیز برای دست یابی به توازن بین تراکم و مطلوبیت محیطی، پیشنهادهایی ارائه شده است.
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۹ )
چکیده
چکیده
آمار جهانی نشان می دهد در دهه های اخیر، روند روبه گسترشی از سکونت جمعیت در نواحی شهری در حال جریان است. وجود ایستگاه های مترو به عنوان میدان جاذبه ای عمل می کند که به رشد انواع کاربری ها در محدوده پیرامون و حوزه نفوذ ایستگاه ها منجر می شود. به دلیل نبود برنامه ریزی، این رشد به آشفتگی محیطی و نداشتن کارایی بهینه انواع کاربری ها جهت ارائه خدمات می انجامد. رویکرد اساسی برای سامان دهی کاربری زمین ها، رویکرد توسعه حمل ونقل محور است. بدنه اصلی این رویکرد از خطوط حمل ونقل تشکیل شده است که بر جابه جایی جمعیت و خدمات تأثیر زیادی دارد. در امتداد این مسیر کاربری های مسکونی و تجاری با تراکم های بالا قرار می گیرد. هدف این پژوهش، برنامه ریزی کاربری زمین ها با رویکرد توسعه حمل ونقل محور است. بنابراین، پس از بررسی رویکردهای تلفیق کاربری زمین ها و حمل و نقل شهری، با استفاده از نرم افزار GIS اطلاعات مربوط به نحوه استفاده از زمین ها، استخراج و تحلیل شده است. بر این مبنا و بر اساس مدل تصمیم گیری MCDM و بررسی سه متغیر و ده معیار اثرگذار در چهار سطح، نتایج نشان می دهد معیار ارتقای حمل ونقل عمومی و زیرمعیارهای افزایش فضای سبز و افزایش بهره اقتصادی به عنوان اولویت های برگزیده، انتخاب و بر اساس آن برنامه ریزی کاربری زمین ارائه شده است.
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده
اهداف: طی سده ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ میلادی برنامهریزی شهری از یک نگاه کاملا نخبه گرایانه و عاری از ارزش به یک مدل مشارکتی و مبتنی بر ارزش رسید. در این راستا برنامه ریزی تعاملی به عنوان یکی از مهمترین میراث معاصر شهرسازی مورد توجه حرفه مندان این رشته قرار گرفته است. هدف از پژوهش شناسایی عوامل موثر بر برنامهریزی تعاملی از دیدگاه حرفه مندان رشته شهرسازی در دوره معاصر است.
روش ها: روش پژوهش به لحاظ نوع کاربردی و با روش ترکیبی (کمی-کیفی) انجام شده است. پس از استخراج شاخص ها از طریق مرور منابع، تعداد ۱۷۵ پرسشنامه توسط حرفه مندان رشته شهرسازی تکمیل شده است. آلفای کرنباخ داده ها محاسبه شده و سپس روش تحلیل عاملی اجرا شده است.
یافته ها: آلفای کرنباخ دادهها عدد ۰,۹۳۰ بوده است که حاکی از پایایی بالایی داده های پژوهش جهت ادامه تحلیل است. یافته های پژوهش پس از ۱۰ چرخش واریماکس تعداد ۶ عامل با واریانس قریب به ۶۰ درصد (۵۸.۶۳) را جهت استخراج نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که از دیدگاه حرفه مندان رشته شهرسازی در دوره معاصر، درمجموع عواملی نظیر سهیم نمودن شهروندان، دادن قدرت شهروندی به آن ها، شفاف سازی و آگاهی بخشی، نهادهای پشتیبان، کثرت گرایی و تکثرگرایی و حس تعلق و مسئولیت شهروندان بر این نوع از برنامه ریزیها تاثیر دارد و لذا پیشنهاد می شود مدیران، برنامه ریزان، طراحان و تمامی عوامل موثر بر برنامه ریزی شهری، عوامل ذکر شده را به منظور ارتقا تعامل مورد توجه قرار دهند تا برنامه ریزی های تعاملی به عنوان یکی از میراث معاصر شهرسازی زمینه مشارکت و تعامل و در نتیجه اثربخشی بیشتر را فراهم آورد.
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۹ )
چکیده
بررسی و مطالعه فرایند رشد و توسعه کلان شهرهای جهانی، نمایانگر شکل گیری شرایط کیفی نا به سامان و در پاره ای موارد بحرانی در محیط های سکونتی به عنوان یکی از مهم ترین آثار و پیامدهای سیاست های توسعه شهری است. این واقعیت در کشورهای در حال توسعه در شکل های حادتری بروز و ظهور پیدا کرده و زمینه ساز پدیدار شدن مسائل عدیده سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شده است. با وجود این معضل نبود یا سطح نازل کیفیت در محدوده های مسکونی شهری منحصر به کشورهای جهان سوم نبوده و در کشورهای پیشرفته صنعتی نیز به مثابه یکی از مهم ترین چالشهای پیش¬روی نظام سیاست گذاری و مدیریت شهری این کشورها محسوب شده و در نتیجه می توان آن را مسأله ای با وسعت و دامنه جهانی دانست. از سوی دیگر نگاهی به مباحث مطرح در ادبیات شهرسازی سال های اخیر نشانگر توجه متفکران و نظریه پردازان شهری به مفهوم «کیفیت محیط سکونت» و نگارش مقالات و کتاب های متنوع و متعددی در این زمینه است.
در این میان بحث کیفیت در محیط های سکونتی خاص (مانند مجتمع های مسکونی بلند مرتبه) به واسطه برخورداری این سکونتگاه ها از ویژگی هایی مانند سطح بالای تراکم جمعیتی، ساختمانی و تمرکز در محیطی محصور و گاهی اوقات فاقد ارتباطی ارگانیک با ساختار شهر، دارای حساسیت و پیچیدگی مضاعفی نسبت به سایر بافت های مسکونی است.
در این پژوهش، هدف اصلی سنجش کیفیت محیط سکونت در شهرک اکباتان به عنوان یکی از بزرگ ترین شهرک های خاورمیانه و نیز یکی از مهم ترین مجتمع های بلند مرتبه شهر تهران است. روش انجام این تحقیق بر مبنای تکنیک تحلیل رگرسیونی چند متغیره سلسله¬مراتبی استوار بوده و مدل استفاده شده در فرایند تحلیل نیز به مدل تجربی سنجش کیفیت محیط سکونت موسوم است. این مدل دارای ساختاری سلسله¬مراتبی بوده و متشکل از معیارها و جزء معیارهایی است که در سطوح مختلف آن قرار می گیرند. در این میان جزء معیارهای سطح آخر مدل، مبنای تنظیم پرسشنامه تحقیق قرار گرفت و بر اساس میزان رضایت مندی یا نارضایتی ساکنان محیط مورد نظر امتیازدهی شدند. پس از انجام تحلیل های آماری مناسب، سطح کیفی سکونت در محدوده مطالعه شده (شهرک اکباتان) در حد متوسطی (۵>۹۸/۲>۱) ارزیابی و وجود رابطه معنا دار (۰۵/۰> P) بین معیارها و جزء معیارهای واقع در سطوح مختلف مدل با متغیر وابسته کیفیت محیط سکونت تأیید شد.
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱۱- )
چکیده
در چند دهه اخیر دیدگاه توسعه پایدار به عنوان دیدگاه غالب در تمام زمینههای علوم به عنوان رویکردی نوین وارد گردیده است. این دیدگاه و رویکرد خاص آن به محله یعنی توسعه محلهای پایدار حل مشکلات شهری را در بازگشت به مفهوم محلات در شهرها میدانند. در مقیاس محلی استفاده از فرایندهای مشارکتی توسعه، بر اساس مشارکت بهینه عموم مردم محلی به عنوان سرمایههای اجتماعی امری ضروری است. در این راستا لازم است ابتدا مشخص گردد که ادراک مردم محلی از فرایند مشارکتی چیست و چه مسایلی را سبب تقویت و یا تضعیف این فرایند میدانند.
در این مقاله با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و استفاده از گروههای کانونی در یک محله نمونه شهری (محله جلفا) که دارای پیشینه قوی تاریخی و شبکههای اجتماعی قوی در گذشته بوده است، ادراک و تصورذهنی ساکنین از یک فرایند مشارکتی و عوامل مثبت و منفی مؤثر بر آن مورد بررسی قرار گرفته است. از بررسیهای بعمل آمده میتوان چنین استنباط نمود که در کنار عدم وجود ویا تضعیف فرهنگ مشارکت در میان مردم محله، یکی از دلایل اصلی عدم وجود روابط اجتماعی در میان ساکنین محلات، عدم وجود فضاهای محلی و اجتماعی است که از طریق آن بتوان زمینه ایجاد تعاملات و شبکه اجتماعی قوی و انگیزه لازم در ساکنین محلی، برای مشارکت در طرحهای محلی را ایجاد نمود. بنابراین ایجاد و طراحی فضاهای عمومی اجتماعی شهری در مقیاس محلات میتواند زمینهای برای تشویق به مشارکت فعالتر مردم در برنامههای توسعه محلی باشد.
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۲- )
چکیده
مخاطرات، دریچهای از فرصتهای توسعه فیزیکی، اجتماعی و زیستمحیطی را بهدست میدهند که نه تنها برای بازسازی نواحی آسیبدیده قابل استفاده هستند بلکه شرایط اجتماعی _ اقتصادی و فیزیکی جمعیت متأثر را در بلندمدت بهبود میبخشند. با این همه، این بحث مطرح میشود که یک محدودیت زمانی تقریباً چهار ساله برای بهرهبرداری مؤثر از چنین فرصتهایی وجود دارد. زلزله پنجم دیماه ۱۳۸۱ بم که طی آن بیش از ۲۷۰۰۰ نفر کشته شدند و بخش تاریخی شهر نابود شد، فرصتهای بینظیری برای کاهش آثار ناشی از زلزله و توسعه اجتماعی _ اقتصادی و فیزیکی ایجاد کرد.
این مقاله نقشهایی را که گروههای مختلف درگیر در بازسازی بم ایفا کردند و سهم آنها را در توفیق و یا ناکامی در بهرهبرداری از فرصتهای توسعهای ناشی از زلزله مورد آزمون قرار میدهد. یافتهها نشان میدهند که همراهی و مشارکت گروههای دخیل در امر بازسازی, دانش و تجربه، دیدگاههای بلندمدت و کلنگرانه، تقسیم نیروی کار و استفاده از منابع تأثیر مهمی بر توفیق و ناکامی بهرهگیری از فرصتهای مخاطره داشتهاست.
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده
در این تحقیق روشی جهت کنترل ربات موازی ۳-RPR بر روی مسیری با وجود موانع متعدد در فضای کاری ربات موازی، ارائه میگردد. در ابتدای تحقیق مسیری هموار و با کمترین طول که برخوردی با موانع موجود در فضای کاری ربات ۳-RPR نداشته باشد با استفاده از منحنی اسپلاین و الگوریتم بهینهسازی فاخته ایجاد و به عنوان مسیر مرجع تعقیب ربات مورد استفاده قرار میگیرد. سطح مقطع موانع دایرهای و مستطیلی فرض میشود. سپس برای مقایسه سرعت و دقت همگرایی الگوریتم فوق، نتایج همگرایی این الگوریتم با الگوریتم مشهور ژنتیک مقایسه میشود. همچنین نتایج همگرایی این الگوریتم توسط روشی صحهگذاری خواهد شد. در ادامه از روش کنترل مود لغزشی به عنوان سیاست کنترلی برای تعقیب مسیر این ربات موازی استفاده میشود. کنترلکننده مود لغزشی یکی از روشهای کنترل مقاوم است و در این تحقیق تعدادی از پارامترهای دینامیکی سیستم ربات به صورت نامعین در نظر گرفته میشوند. نتایج بدست آمده از قسمت طراحی مسیر بهینه، عملکرد مناسب الگوریتم بهینهسازی فاخته را به خوبی نشان میدهد زیرا این الگوریتم توانسته با سرعت و دقت بالا به همگرایی برسد. همچنین مسیر طراحی شده با منحنی اسپلاین بدون برخورد با موانع تعریف شده تا حد امکان کوتاه شده است. علاوه بر این، با توجه به نتایج شیبه سازیهای انجام شده مشخص میشود با وجود نامعینیهای در نظر گرفته شده، روش کنترل مود لغزشی توانسته است فرامین مناسب برای کنترل سیستم را فراهم کند زیرا ربات موازی مورد نظر توانسته است با وجود نامعینیهای تعریف شده، مسیر مرجع تولید شده را تعقیب کند.
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۰ )
چکیده
مقاله حاضر با هدف سنجش کیفیت محیط شهری و با انگیزه ارائه یک مدل به منظور ارزیابی کیفیت محیط شهری در شهرهای جدید طراحی شده است و سعی بر آن دارد که با توصیف و تبیین مفهوم کیفیت محیط، شاخصهای تأثیرگذار بر آن و همچنین نحوه سنجش این مفهوم را در محیطهای شهری شهرهای جدید بررسی کند.
مبنای سنجش کیفیت محیط در شهر جدید هشتگرد ، معیار رضایتمندی از شاخصهای کیفیت محیط شهری از دیدگاه ساکنان است. روششناسی سنجش کیفیت محیط برمبنای روشهای تصمیمگیری چند معیاره قرار گرفته و مدل استفاده شده نیز بر مبنای تجربیات موجود و مطالعه موردی شهر جدید هشتگرد شکل گرفته است.
براساس یافتههای به دست آمده ازتحقیق حاضر،کیفیت محیط شهری شهرجدیدهشتگردازدیدگاه ساکنان درسطح پایینی قراردارد. البته دردوسطح ۱- محیط شهری و ۲- محیط سکونتی شهرجدیدهشتگردشرایط کمی متفاوت است؛به طوری که کیفیت محیط سکونتی درسطح بالاتری نسبت به کیفیت محیط شهری قراردارد. بررسی شاخص های مختلف مدل نیزنشان میدهدکه تنهارضایت ازکیفیت شاخصهای سازمان دسترسی وراهها،ابعادوتسهیلات واحدمسکونی،تسهیلات بیرونی وهزینههای جاری واحدمسکونی وجوددارد.
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۰ )
چکیده
امروزه دیدگاه ها و نظریه های مدیریت سوانح و توسعه پایدار به دنبال ایجاد جوامع تاب آور در برابر مخاطرات طبیعی هستند. ازاین رو به نظر بسیاری از محققان، تاب آوری یکی از مهم ترین موضوعات برای رسیدن به پایداری است. در این ارتباط امروزه تاب آوری به عنوان راهی برای تقویت جوامع با استفاده از ظرفیت های آنان مطرح می شود و تعاریف، رویکردها، شاخص ها و مدل های سنجشی متفاوتی در مورد آن شکل گرفته است.برای پاسخ به این سؤال که کدام تعریف، رویکرد نظری و نظام شاخص سازی برای تحلیل و ارتقای جوامع تاب آور نسبت به مخاطرات طبیعی مناسب است؟ از روش توصیفی- تحلیلی و از ابزار کتابخانه ای استفاده شد.
نتایج نشان می دهد که تعریف کارپنتر و همکاران(۲۰۰۱) به عنوان تعریف قابل تأکید در جامعه علمی بوده و بر این اساس، شاخص های مطلوب برای جهت سنجش تاب آوری در قالب ابعاد چهارگانه اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی- محیطی پیشنهاد و در نهایت این نتیجه حاصل شد که مناسب ترین مدل بر اساس رویکرد مفهومی و ساختار شاخص سازی ارائه شده، مدل ترکیبی DROP کاتر و CBDM می باشد ؛ زیرا این مدل ترکیبی به طور هم زمان دارای ویژگی هایی نظیر مکان محور بودن (جغرافیایی)، یکپارچه نگری در انتخاب ابعاد و شاخص ها و مشارکت پذیری مردم به عنوان ذی نفعان کلیدی برنامه ریزی و مدیریت سوانح طبیعی در جوامع محلی است.
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۱ )
چکیده
در این مقاله پس از معرفی رویکرد توسعه دارایی مبنا به تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی (به عنوان مهم ترین دارایی در سطح اجتماع محلی)، عوامل اجتماعی-کالبدی و تمایل به مشارکت سازمان یافته (به عنوان پیش نیاز ضروری رویکرد دارایی مبنا) می پردازیم. شاخص های مورد بررسی را از مطالعات و تجربیات داخلی و جهانی استخراج کرده و با روش پیمایش، در محله امامزاده حسن شهر تهران مورد سنجش قرار داده ایم. نتایج رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر تمایل به مشارکت سازمان یافته، سرمایه اجتماعی و عوامل اجتماعی- کالبدی نشان می دهد سرمایه اجتماعی (با ضریب ۰,۴۸۴) بر تمایل به مشارکت تأثیر مستقیم و افزاینده دارد. همچنین، قدمت سکونت (با ضریب ۰.۲۵۶)، میزان کیفیت امکانات کالبدی از دید ساکنان (با ضریب ۰.۳۳۳) و میزان حضور پذیری فضاهای عمومی در محله (با ضریب ۰.۳۵۴) با واسطه سرمایه اجتماعی بر تمایل به مشارکت سازمان یافته تأثیر افزاینده دارند و تأثیر وضعیت مالکیت (۰.۰۵۸) نسبت به سه عامل دیگر کمتر است. این نتایج نشان می دهد سرمایه کالبدی برای افزایش سرمایه اجتماعی دارای اهمیت ابزاری است و در رویکرد دارایی مبنا برای توسعه اجتماع محلی باید به سرمایه های کالبدی و اجتماعی به صورت یکپارچه برای ظرفیت سازی توجه کرد.
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده
شهر محصول روابط و مناسبات پیچیده اقتصادی و اجتماعی است و ناهمگونیهای فضایی آن بازتاب فرایندهای درهمبافته فرهنگی- اجتماعی و سیاسی- اقتصادی در طی تاریخ در بستر طبیعت بوده است. هدف این مقاله، بررسی چگونگی ناهمگونیهای فضایی بین مناطق ۲۲ گانه کلان شهر تهران است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای شناخت سطوح توسعه مناطق شهر تهران از ۳۱ شاخص در قالب ۷ معیار اصلی استفاده شد. با بهره گیری از مدل AHP و نرم افزار EXPERT CHOISE هریک از معیارها و زیرمعیارها دوبهدو با هم مقایسه شد و نسبت به یکدیگر مورد ارزیابی و امتیازدهی قرار گرفت. در نهایت، با روش خوشهبندی سلسله مراتبی مناطق ۲۲ گانه کلان شهر تهران از نظر درجه توسعه یافتگی در چهار سطح توسعهیافته، نسبتاً توسعهیافته، توسعهمتوسط و توسعهنیافته خوشهبندی و در محیط Arc Gis به صورت نقشه نمایش داده شد. نتیجه بررسی شاخص ها نشان می دهد کلان شهر تهران فاقد وحدت کالبدی- اجتماعی بوده و ناهمگونیهای فضایی بین مناطق شمالی و جنوبی آن به عنوان ویژگی اصلی ساختار فضایی کلان شهر تهران همچنان پابرجاست. ادامه روند کنونی چالشی اساسی در راه دست یابی به توسعه پایدار شهری و شهر خوب نه فقط برای تهران، بلکه چالشی در سطح ملی است.
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
مسأله اتلاف انرژی در ماشین آلات دوار به دلیل وجود عیوب ناهمراستایی و نابالانسی یکی از مهمترین مسایل در صنایع مرتبط به شمار میرود. لذا در این پژوهش، ابتدا با مدل-سازی قسمتهای مختلف یک سیستم دوار دیسک-محور- کوپلینگ با کوپلینگ انعطافپذیر با استفاده از روشی نوین مبتنی بر دینامیک محاسباتی، میزان اتلاف توان در صورت وجود هر دو عیب ناهمراستایی زاویهای و نابالانسی تعیین میگردد. برای این منظور، از المانهای فنر-میراکننده خطی و پیچشی برای مدلسازی کوپلینگ انعطافپذیر استفاده میشود. پس از معرفی سیستم مورد نظر، ابتدا معادلات قیود سینماتیکی نوشته میشوند و سپس فرم کلی معادلات حرکت بر اساس روش اویلر-لاگرانژ بدست میآیند. در ادامه، به تفصیل مراحل استخراج نیروهای تعمیم یافته بیان میشود. پس از استخراج روابط حاکم بر مسأله و حل عددی آنها با استفاده از روش رانگکوتای مرتبه پنج، توان اتلافی سیستم معیوب محاسبه میگردد. همچنین، تأثیر افزایش نابالانسی و ناهمراستایی زاویهای بر جابجایی مرکز دیسک و نیروهای وارد بر تکیهگاه مورد بررسی قرار میگیرد. در بخش بعدی این پژوهش، جهت صحت سنجی نتایج تئوری با انجام مجموعهای از آزمایشهای عملی بر روی سیستم شبیهساز عیوب و محاسبه توان مصرفی دستگاه، میزان توان اتلافی به صورت تجربی محاسبه میشود. برای این منظور، از تحلیلگر توان دیجیتال که بر سر راه دستگاه قرار میگیرد، استفاده میشود. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، ارتباط افزایش توان اتلافی در اثر افزایش پارامترهایی نظیر سرعت، ناهمراستایی زاویهای و نابالانسی به وضوح مشاهده میشود.