جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای رضا قلی فامیان
دوره ۷، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۳۴)، ویژه نامه پاییز- ۱۳۹۵ )
چکیده
گویششناسی ادراکی حوزهای است که در آن درک و نگرش اهل زبان نسبت به مفاهیمی مانند مرزبندی جغرافیایی گویشِ خود و گویشهای مناطق مجاور، اعتبار و منزلت اجتماعی گویشها و نظایر آن مورد بررسی قرار میگیرد. در این پژوهش ۶۴ گویشورِ چهار منطقه از شهرستان شبستر در شمال غرب تبریز (شامل شهرهای شبستر، شندآباد، دریان و خامنه) به طور تصادفی به عنوان آزمودنیهای پژوهش انتخاب شدند. سپس محقق به کمک چهار نمونۀ صوتی ضبط شده از چهار منطقۀ مذکور و یک پرسشنامه محقق-ساخته، نگرش آزمودنیها را در بارۀ نمونههای صوتی ارزیابی کرد. یافتهها نشان میدهد که گروه میانسال و نیز گروه زنان در تشخیص دوری/نزدیکی گونۀ زبانی و نیز (غیر)همشهری بودن گوینده، موفقتر از گروه جوان و گروه مردان عمل میکنند و این امر با نتایج برخی مطالعات پیشین مانند دیرکز(۲۰۰۲) در آلمان کاملاً سازگار است. به این ترتیب درمییابیم که در منطقۀ مورد مطالعه، میانسالان و زنان زبانآگاهترند. همچنین مشخص شد که مرکزیت اداری و اقتصادی یک منطقه (شهر شبستر) باعث میشود تا گونۀ به کاررفته در آن منطقه از نظر گویشوران، گونۀ شهری تلقی شود. یکی دیگر از یافتههای قابل تأمل در مطالعۀ حاضر این است که برخلاف پیشفرض رایج در مطالعات جامعهشناسی زبان، گونۀ زبانی کمجمعیت ترین شهر منطقۀ مورد مطالعه – خامنه- معتبرتر از سایر مناطق تشخیص داده شده است.
دوره ۷، شماره ۲۶ - ( تابستان ۱۳۹۳ )
چکیده
تعامل میان نویسنده و خوانندۀ متن، نخستین بار در انگاره نظری فراگفتمان هایلند و ذیل دو مفهوم کلیدی «موضعگیری» و «مشارکتجویی» مطرح شد. در این انگاره، نویسندۀ هر متن به طور خودآگاه یا ناخودآگاه با عناصر زبانی مختلف شامل «تردیدنماها»، «یقیننماها»، «نگرشنماها»، و «ارجاع به خود»، موضع خود را نسبت به مفاهیم و پدیدهها اعلام میکند و همچنین با استفاده از عناصری نظیر «ضمیرخواننده»، «جملات امری»، «جملات پرسشی»، «دانش مشترک» و «جملات معترضه»، مشارکت خواننده را در خوانش متن جلب میکند. در پژوهش حاضر، محقق مقالات نقد کتابهای ادبیات فارسی را با تکیه بر انگارۀ هایلند بررسی کرده است. پیکره مطالعۀ حاضر شامل ۱۰۰ مقالۀ نقد ادبی (۵۰ مقاله از نشریات دانشگاهی و ۵۰ مقاله از نشریات عمومی) است. پس از شناسایی، استخراج و شمارش دادهها مشخص شد که نویسندگان مقالات نقد پیکرۀ حاضر به ازاء هر ۷/۱۱ کلمه، از یک واژه یا عبارتِ مربوط به موضعگیری یا مشارکتجویی استفاده کردهاند. از میان عناصر زبانی مورد مطالعه، نگرشنماهای منفی و جملات امری، به ترتیب، پربسامدترین و کمبسامدترین عناصر زبانی هستند. یافتهها نشان میدهد منتقدان نشریات دانشگاهی در مقایسه با نشریات عمومی سختگیرتر هستند و در دهه ۱۳۸۰ شمسی، منتقدان نسبت به دهۀ قبل، از نگرشنماهای بیشتری استفاده کردهاند. همچنین، بخش پایانی هر مقاله نقد، متراکمترین قسمت مقاله از نظر فراوانی عناصرِ موضعگیری و مشارکتجویی است و منتقدان مرد دیدگاههای خود را با قاطعیت بیشتری ابراز کرده و زنان نیز در استفاده از عناصر زبانی مشارکتجویی از مردان پیشی میگیرند.
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از دستاوردهای مهم زبانشناسی شناختی، «نظریۀ معناشناسی قالبیِ» فیلمور (۱۹۸۲) است. این نظریه بیانگر اصلی مهم در معناشناسی شناختی است که بیان میکند معانی واژهها درون نظامی از دانش درک میشوند که در تجربۀ اجتماعی و فرهنگی انسان ریشه دارد. درواقع، فیلمور در این نظریه درک معنای واژهها را از طریق قالبهایی که هر واژه فرا میخواند، میسر میداند و «قالبهای معنایی» را نمایانگر بخشهای یک رویداد میداند که برای اتصال گروهی از کلمات به مجموعهای از معانی بهکار میروند. از طرفی، افعال بهعنوان مهمترین ارکان زبان در بیشتر حالتها و اعمال یک رویداد حضور دارند و در تفسیر معنا نقش بسزایی ایفا میکنند. هدف پژوهش حاضر، ارائۀ تحلیل پیکره بنیاد و توصیفی برای شناسایی حوزهها و قالبهای معنایی فعل «گفتن» در زبان فارسی و ترسیم قالب اصلی آن در چارچوب نظریۀ معناشناسی قالبی و طرح تحقیقاتی فرهنگنگاری «فریمنت» است. برای نیل به این هدف، با بهرهگیری از فرهنگها، پیکرههای معاصر فارسی و سامانۀ فریمنت ۴۴ حوزه و قالب معنایی از فعل «گفتن» در زبان فارسی شناسایی شد. سپس، مفهوم «بر زبان آوردن و بیان کردن» بهعنوان معنای اصلی و سرنمون این فعل تعیین و «انگارۀ شعاعیِ» آن برای نخستینبار ترسیم گردید. در نهایت، قالب اصلی این فعل با استفاده از اصول و مفاهیم مطرح در نظریۀ قالبی فیلمور ایجاد شد.
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۹ )
چکیده
دانش بر پایۀ پرسش استوار است و در هر متن علمی، فرض بر این است که نویسنده به یک یا چند پرسش معین پاسخ دهد. با وجود مطالعات گسترده درخصوص ملاحظات دستوری، آوایی و معنایی ساختهای پرسشی، تحلیل کاربردشناختی این گروه از ساختهای زبانی دارای سابقۀ چندانی نیست. برای نخستینبار هایلند (۲۰۰۲) ساخت پرسشی را با رویکردی کاربردشناختی و بهمثابۀ راهبردی کلامی برای جلب توجه خوانندۀ متن معرفی کرد. در انگارۀ نظری هایلند، هفت کارکرد کلامی برای ساختهای پرسشی پیشبینی شده است: ۱) ساخت پرسشی در جایگاه عنوان اثر، ۲) مقدمهچینی، ۳) بخشبندی متن، ۴) موقعیت محکم، ۵) اظهار نگرش یا رد ادعا، ۶) تأیید خواننده و ۷) پرسش واقعی. بهدلیل فقدان مطالعهای درخصوص کارکرد کلامی ساختهای پرسشی در زبان فارسی، نگارنده پس از فراهم ساختن پیکرهای از متون علمی زبان فارسی شامل ۵۷۰۰۰۰۰ هزار واژه، کوشیده است خلأ پژوهشی موردنظر را رفع کند. بهمنظور امکان مقایسۀ میان متون، فراوانی ساختهای پرسشی در قالب مقیاس ۱۰۰۰۰ واژه نیز محاسبه شده است و یافتهها نشان میدهد که ساختهای پرسشی در ژانر کتاب درسی بیش از دو نوع مقاله و طرح پژوهشی بهکار میرود. همچنین، در این خصوص شاهد تفاوت در متون مربوط به دو حوزۀ علوم انسانی و علوم پایه هستیم و لذا، دیدگاه مبتنی بر وجود دوگانۀ علوم نرم و علوم سخت تقویت میشود. تفاوت در کارکرد کلامی ساختهای پرسشی در متون مربوط به رشتههای مختلف دانشگاهی نیز مشاهده میشود.