۲۳ نتیجه برای رحمن
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
بهکارگیری آنزیمها در حلالهای آلی به لحاظ بیوتکنولوژی و صنعتی حایز اهمیت است. یکی از مشکلات موجود در استفاده از آنزیمها در حلالهای آلی، کاهش پایداری آنزیمها است. جهت رفع این مشکل از روشهای پایدارسازی پروتئینها همچون استفاده از افزودنیها بهره گرفته میشود. در این تحقیق فعالیت و پایداری آنزیم تریپسین در درصدهای مختلف از حلالهای آلی مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از ساکارز پایداری آنزیم در حلالهای آلی ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که فعالیت تریپسین در غلظتهای مختلف از حلالهای آلی کاهش مییابد. میزان کاهش در مورد DMF کمتر از سایر حلالها است. با بررسی پایداری آنزیم مشاهده شد که پایداری آنزیم در حلالهای آلی کاهش مییابد. این کاهش با افزایش Log P حلالها رابطه مستقیم دارد. پایداری آنزیم در حضور DMF در مقایسه با سایر حلالها بیشتر بود. با افزودن ساکارز، تریپسین در مقابل حلالها پایدار گردید که میزان پایدار شدن در حلال DMF بیشتر از حلالهای دیگر بود. در آخر با توجه به نتایج، جهت بهکارگیری تریپسین در حلالهای آلی، مخلوط DMF و ساکارز پیشنهاد میشود.
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۲ )
چکیده
-
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۲۳ )
چکیده
-
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( نسخه ویژه خلیج فارس ۱۴۰۰ )
چکیده
در این تحقیق رسوبات سواحل مناطق قشم، بندرخمیر و بندرلافت در استان هرمزگان جهت تعیین میزان آلودگی فلزات سنگین سرب، نیکل، روی، آهن و مس بوسیله فرایندهای طبیعی و یا فعالیت های انسانی مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور شناسایی آلودگیهای زیست محیطی ناشی از فلزات سنگین، نمونه برداری با بیلچه از رسوبات این مناطق جهت اندازهگیری غلظت فلزات سنگین و تعیین شاخص غنیشدگی قرار گرفت. موقعیت نمونه ها به کمک دستگاه GPS تعیین و نمونه برداری از رسوبات سطحی (منطقه جزر و مدی) در ۳۰ ایستگاه در مناطق مورد مطالعه انجام شد. جهت تعیین غلظت فلزات سنگین از دستگاه جذب اتمی شعله استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین غلظت عناصر سنگین سرب، نیکل، روی، آهن و مس در تمام ایستگاههای نمونه برداری با یکدیگر اختلاف معنیداری را نشان میدهد (P<۰,۰۵). بطوریکه از لحاظ غلظت عناصر مورد مطالعه منطقه قشم (مس: ۸۸/۱± ۷۶/۳۳ ، روی: ۷۵/۲± ۴۴/۸۵، سرب: ۲۳/۱± ۷۹/۳۱ ، نیکل: ۲۹/۲± ۱۷/۳۴ و آهن: ۲۱/۶۹۱± ۳۸۰۰۰ میکروگرم بر گرم) نسبت به مناطق بندرخمیر (مس: ۳۰/۲± ۸۴/۲۶، روی: ۱۲/۲± ۵۴/۷۷، سرب: ۳۷/۱± ۷۱/۲۴، نیکل: ۳۰/۱± ۸۲/۲۵ و آهن: ۴۸/۸۸۲± ۳۶۸۱۰ میکروگرم بر گرم) و بندرلافت (مس: ۴۲/۲± ۷۴/۲۲ ، روی: ۶۱/۲± ۲۲/۶۵ ، سرب: ۳۲/۱± ۹۳/۱۹ ، نیکل: ۰۶/۲± ۷۰/۲۱ و آهن: ۵۶/۱۰۱۴± ۳۵۵۶۰ میکروگرم بر گرم) از آلودگی بالاتری برخوردار بود. همچنین نتایج نشان داد که فاکتور غنیشدگی فلزات در تمامی نمونههای رسوب کم میباشد و از لحاظ شاخص ژئوشیمیایی مولر، درجه آلودگی خاک در رده خاکهای غیرآلوده میباشند.
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
شایعترین و مهمترین دیدگاه مربوط به مناسبات مردم و حکومت در تاریخ ایران، دیدگاه مربوط به «تضاد دولت و ملت» است. این دیدگاه از جانب محمدعلی همایون کاتوزیان و برخی افراد دیگر ذکر شده است. در دیدگاه کاتوزیان، چرخۀ «استبداد، هرج و مرج، استبداد» درمورد مناسبات مردم و حکومت در تاریخ ایران مطرح شده است. دیدگاه «تضاد» با تعریفی که از جایگاه ساختار سیاسی می کند به نقش نظام سیاسی در نحوۀ تعامل مردم با حکومت در تاریخ ایران اشاره دارد که همواره نشانگر وضعیت «چالش»، «نزاع» و «درگیری» بین آنها بوده است. این مقاله بهدنبال نقد دیدگاه «تضاد» با بهرهگیری از رهیافت «جامعهشناسی تاریخی» است. مدعا این است که دیدگاه «تضاد» نمیتواند جوهرۀ مناسبات مردم و حکومت در طول تاریخ ایران را تبیین کند. روش مقاله کیفی و بهصورت توصیفی ـ تفسیری است. یافته ها حکایت از این دارد که با بهره گیری از رهیافت جامعهشناسی تاریخی میتوان در تعمیم دیدگاه تضاد بر کل تاریخ ایران و جوهرۀ آن تردید کرد، چراکه بستر تاریخی و اجتماعی جامعۀ ایران دیده نشده، لذا مکانیسم های تعامل و نحوۀ زیست اجتماعی ایرانیان نیز فهم نشده است. با روش جامعهشناسی تاریخی میتوان بر تکثر قواعد، تنوع تاریخ و بهخصوص فضاها و موقعیت های متکثر غیرتضادی در مناسبات دولت و ملت در طول تاریخ ایران تأکید داشت.
.
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
در این مقاله، تغییرات ضریب شدت تنش و نرخ رهایی انرژی بر اساس روش همبستگی جابجایی و روش اصلاح شدهی انتگرال بسته شدن ترک برای ترکهای سطحی خارجی در استوانه اتوفرتاژ شده از جنس مواد تابعی مدرج بررسی شده است. خواص مکانیکی بر اساس تابع مورد نظر در راستای شعاع استوانه متغیر است. فرض شده است که رفتار مواد ایزوتروپیک بوده و دارای رابطه تنش-کرنش کشسان-خمیری به صورت دوخطی میباشد. فرآیند اتوفرتاژ باعث ایجاد تنش پسماند کششی در قسمتهای بیرونی دیواره استوانه می شود که تاثیر نامطلوبی بر رفتار ترک خارجی خواهد داشت. متغیرهای مختلفی بر مقدار تنش پسماند کششی اثر دارند. تأثیر نسبت اتوفرتاژ، کسر حجمی مواد و ضخامت استوانه بر تغییرات تنش پسماند و علاوه بر آنها، تغییرات ابعاد و امتداد ترک سطحی بر ضریب شدت تنش و نرخ رهایی انرژی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج نشان میدهند که تغییر کسر حجمی بیشترین تاثیر را بر هر دو پارامتر ترک دارد. ترک محوری از ترکهای مایل و محیطی بحرانیتر است. از اصل جمع آثار می توان برای تعیین اثر تنش پسماند و بار اعمالی بر رفتار ترک در مواد تابعی مدرج استفاده نمود.
دوره ۱۵، شماره ۸۰ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
تمشک به دلیل لطافت زیاد و داشتن آب بالا مستعد آلودگی به عوامل قارچی بوده و از عمر قفسهای کوتاهی برخوردار است. در پژوهش حاضر، کارایی نانو امولسیون کیتوسان و اسانس به لیمو به عنوان پوششهای خوراکی جهت افزایش عمر قفسهای تمشک مورد بررسی قرار گرفت. میوههای تمشک، با اسانس به لیمو در غلظتهای ۰، ۲۵۰، ۵۰۰ و ۷۵۰ میکرولیتر بر لیتر تیمار شد و سپس با نانو امولسیون کیتوسان در غلظتهای ۰، ۲۵۰۰ و ۵۰۰۰ میلیگرم بر لیتر مورد تیمار قرارگرفته و به سردخانهای با دمای ۲±۴ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۸۵-۹۵ درصد انتقال یافتند. محتوای فنل و فلاونوئید کل، آنتوسیانین، فعالیت آنتیاکسیدانی و فعالیت آنزیمهای PAL و گایاکول پراکسیداز میوهها هر سه روز یکبار مورد ارزیابی قرار گرفتند. میوههای تیمار شده از فعالیت آنزیم PAL و محتوای آنتوسیانین بیشتری برخوردار بودند. بیشترین فعالیت آنزیم PAL (۵۵/۱۳۶ نانو مول وزن تر بر دقیقه) در تیمار ۵۰۰ میکرولیتر بر لیتر اسانس و ۲۵۰۰ میلیگرم بر لیتر نانو امولسیون کیتوسان و بیشترین میزان آنتوسیانین (۲۲/۱۲۹ میلیگرم سیانیدین ۳-گلوکوزید در ۱ میلیلیتر عصاره) در تیمار ۷۵۰ میکرولیتر بر لیتر اسانس و ۵۰۰۰ میلیگرم بر لیتر نانو امولسیون کیتوسان در روز نهم مشاهده شد. همچنین بیشترین محتوای فنل کل (۵۳/۵۷ میلیگرم گالیکاسید در ۱ میلیلیتر عصاره) در نمونههای مربوط به شاهد در روز نهم مشاهده شد. پوشش دهی تمشک با اسانس بهلیمو و نانو امولسیون کیتوسان میتواند به عنوان روشی سالم، میزان ترکیبات بیوشیمیایی از جمله فنل و آنتوسیانین و فعالیت آنزیمهای دخیل در بیوسنتز ترکیبات فنولیک مانند PAL را افزایش دهد.
دوره ۱۵، شماره ۸۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
هدف از این مطالعه، بررسی اثر تیمار اولتراسوند بر خواص فیزیکوشیمایی و بافتی گوشت گاو بود. تیمار اولتراسوند در دو فرکانس ۶۰ و ۴۰ کیلوهرتز به مدتهای ۱۵ و۳۰ دقیقه بر روی گوشت تازه اعمال شد. سپس قطعات گوشت به مدت ۸ روز در دمای یخچال (۴ درجه سانتی گراد) نگهداری شده و خواص شیمیایی و فیزیکی آنها در بازههای زمانی ۱، ۴ و ۸ روزه مورد ارزیابی قرار گرفت. تیمار اولتراسوند باعث کاهش pH و ظرفیت نگهداری آب شد. با انجام تیمار فراصوت، افت پخت افزایش یافت و افت حاصل از رفع انجماد کاهش یافت و نمونه تیمار شده با فرکانس ۴۰ کیلوهرتز و مدت زمان ۳۰ دقیقه بیشترین میزان تغییرات در این پارامترها را نشان داد. تیمار فراصوت تأثیر معنی داری بر روی ظرفیت نگهداری آب در گوشت نداشت (۰۵/۰ < p). تأثیر تیمار اولتراسوند بر روی سفتی گوشت، بسته به پارامترهای فرکانس، زمان تیمار و مدت نگهداری متفاوت بود. گوشت تیمار شده با فرکانس ۴۰ کیلوهرتز به مدت ۱۵ دقیقه، در روز چهارم کمترین سفتی بافت را نشان داد. تصاویر میکروسکوپی نوری تهیهشده از نمونهها حاکی از تغییر در ساختار میوفیبریلها و افزایش فضای بین الیاف عضلانی بود و با کاهش فرکانس و افزایش زمان تیمار، تغییر در ساختار میوفیبریلها بیشتر شد. با بررسی کلی تمام پارامترها مشخص شد که استفاده از فرکانس ۴۰ کیلوهرتز به مدت ۳۰ دقیقه بهترین تأثیر را بر روی خصوصیات کیفی گوشت داشته و میتواند بعنوان یک تیمار موثر پس از ذبح دام مورد استفاده قرار گیرد.
دوره ۱۵، شماره ۸۵ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
فساد فرآوردههای غذایی از جمله دوغ به واسطه انواع میکروارگانیسمها ایجاد میگردد. اسانس الئورزینبنه به عنوان ترکیب ضد-میکروبی در مقابل میکروارگانیسمها شناخته شده است. هدف از این تحقیق ارزیابی خاصیت ضدمیکروبی اسانس بنه بر سویه-های میکروبی استافیلوکوکوساورئوس(PTCC۱۴۳۱)، اشرشیاکلی(PTCC۱۳۳۸)، کلارومایسس مارکسیانوس(PTCC۵۱۹۵) و پنیسیلیومنوتاتوم(PTCC۵۰۷۴) و تاثیر آن بر ماندگاری دوغ میباشد. در این تحقیق خاصیت ضدمیکروبی به روش انتشار دیسک کاغذی، حداقل غلظت کشندگی و حداقل غلظت بازدارندگی ارزیابی شد. در نمونههای دوغ به مقدار CFUmL-۱ ۱۰۸ از باکتریهای مورد مطالعه و اسانس تلقیح شد و در دو دمای ۴ و ۲۵ درجه سلسیوس در طول ۲۸ روز مورد آزمایشهای میکروبی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین هاله عدم رشد با قطر ۷۸/۴۳ میلیمتر مربوط به مخمر کلارومایسسمارکسیانوس و کمترین آن با قطر ۲۲ میلیمتر مربوط به استافیلوکوکوساورئوس میباشد.(۰۵/۰ p <). میزان حداقل غلظت بازدارندگی و حداقل غلظت کشندگی به ترتیب در مورد استافیلوکوکوساورئوس و اشرشیاکلی ۵/۶۲ میکرولیتر بر میلیلیتر، برای کلارومایسسمارکسیانوس ۶/۱۵ و ۲۵/۳۱ میکرولیتر بر میلیلیتر و پنیسیلیوم نوتاتوم ۲۵/۳۱ میکرولیتر بر میلیلیترگزارش گردید. همچنین نتایج نشان میدهد که مدت زمان نگهداری دوغ، دما، نوع میکروب و اسانس الئورزین بنه بر تعداد میکروارگانیسمهای دوغ تأثیرگذار هستند(۰۵/۰p<). کاربرد اسانس موجب ارتقا کیفیت و افزایش زمان ماندگاری دوغ گردید. این در حالی است که تیمارهای حاوی اسانس سبب کاهش معنیدار بار میکروبی شدند. همچنین نمونههای تیمار شده در دمای ۴ درجه سلسیوس نسبت دمای ۲۵ درجه سلسیوس کاهش بیشتری داشتهاند. بنابراین برای نگهداری دوغ، دمای ۴ درجه سلسیوس به همراه استفاده از اسانس بنه توصیه میشود.
دوره ۱۶، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
اتصالات تداخلی برای برقراری اتصال بوش به شفت در صنعت کاربرد زیادی داشته و اغلب در محل وجود تکیهگاهها و یاتاقانهای ماشینها از این نوع اتصالات برای حمل بار اجزاء ماشین استفاده میگردد. معمولاً برای انجام تعمیرات ماشینها فرآیند دمونتاژ نمودن بوش و شفت به دفعات انجام میگیرد. بسته به میزان زبری و کیفیت سطح اجزاء اتصال، ممکن است در زمان فرآیند تخریب در سطح قطعات رخ دهد. قطعه بوش معمولاً از نوع مصرفی است، اما قطعه شفت معمولاً قطعهای یکپارچه و طویل است که دیگر اجزاء ماشین بر روی آن سوار میگردند. بنابراین ارائه روشی برای ترمیم سطح شفت میتواند بسیار ضروری و مفید باشد و منجر به بازیابی شفتهای تخریب شده و کاهش هزینهها گردد. در این پژوهش ابتدا تأثیر زبری سطح تداخل بر روی استحکام اتصال، ضریب اصطکاک در سطح تداخل و تخریب سطح اتصال، در حین فرآیند دمونتاژ نمودن بررسی شده است. تحلیل اجزاء محدود و بررسیهای تجربی، برای تخمین ضریب اصطکاک در سطح اتصال، انجام گرفته است. همچنین برای بررسی میزان تخریب در سطح تداخل و در حین دمونتاژ نمودن اجزاء اتصال از تصاویر بزرگنمایی شده سطح تداخل پس از دمونتاژ نمودن اتصال استفاده شده است. در ادامه روش آبکاری کروم سخت برای ترمیم سطح شفت پیشنهاد گردید و به صورت تجربی تأثیر آبکاری کروم سخت بر روی استحکام اتصال بررسی شده است. نتایج نشان دهنده استفاده موفق از آبکاری کروم سخت برای ترمیم سطح شفت است به نحوی که استحکام اتصال در قطعات ترمیم شده معادل و حتی بیش از اتصال اولیه بود.
دوره ۱۶، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
در فرایند کشش عمیق هیدرومکانیکی محفظهای از سیال جایگزین ماتریس شده است و شکل نهایی قطعه براساس شکل سنبهی صلب تعیین میگردد. جهت جلوگیری از بروز پارگی و چینخوردگی در قطعه لازم است فشار سیال در حین فرایند در محدودهی کاری مجاز تغییر نماید. منحنی ناحیه کاری نشاندهنده محدوده حداکثر نسبت کشش قابل دستیابی بدون ایجاد پارگی در ورق، تحت بیشترین فشار محفظهای میباشد. در این مقاله کشش عمیق هیدرومکانیکی فنجانیهای با مقطع مربعی از جنس ورق دولایه آلومینیوم-فولاد به دلیل بالا بردن نسبت کشش آلومینیوم به صورت ورق دولایه ترکیبی با فولاد، با استفاده از آزمایشهای تجربی و شبیهسازیهای اجزای محدود بررسی شده است. به منظور تشخیص شروع پارگی در شبیهسازی از نمودار حد شکلدهی که به روش تجربی برای ورق دولایه آلومینیوم/ فولاد بدست آمد، استفاده شد. از آزمایش-های تجربی به منظور مقایسه و تایید صحت مدل اجزای محدود استفاده گردید. تاثیر پارامترهای فرایند مانند ضخامت لایههای مختلف ورق، فشار پیشبالج، فشار محفظهای و ضریب اصطکاک بر روی ناحیهی کاری و پنجره فرایند بررسی گردیده است. نتایج عددی نشان میدهد که برای هر فشار پیشبالج یک مقدار بهینه برای نسبت کشش مشخص وجود دارد. همچنین با افزایش فشار محفظهای، چروکیدگی در ناحیه فلانج کاهش مییابد. با افزایش اصطکاک بین ورق و قالب یا ورق و ورقگیر ناحیه کاری کوچکتر شده، در حالی که با افزایش اصطکاک بین ورق و سنبه ناحیه کاری بزرگتر میشود. برای ارزیابی نتایج عددی برای نسبت کششهای متفاوت آزمایشهای تجربی انجام شد که تطابق خوبی بین نتایج تجربی و عددی مشاهده گردید.
دوره ۱۶، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
در این تحقیق رشد ترکهای سطحی خارجی در استوانههای اتوفرتاژ شده تحت بارگذاری خستگی خمشی، مورد بررسی قرار گرفته است. اتوفرتاژ فرآیندی است که در آن استوانه جدار ضخیم در معرض مقدار معینی فشار داخلی قرار میگیرد، به طوری که قسمتی از جداره داخلی آن وارد ناحیه پلاستیک میشود. در این حالت برداشتن فشار باعث ایجاد تنش پسماند فشاری در جداره داخلی و تنش پسماند کششی در جداره بیرونی استوانه میگردد. در این مقاله، ترکها از نوع ترکهای نیمبیضوی، نیمبیضوی معکوس و نیم دایرهای میباشند. ماده مورد استفاده آلومینیم ۲۰۲۴ در نظر گرفته شد و میزان اتوفرتاژ نمونهها ۴۰ و ۶۰ درصد لحاظ گردید. ترکها در جهت محیطی و عمود بر محور طولی استوانه در نظر گرفته شدند. شبیهسازی عددی به روش اجزاء محدود انجام شد. در انتها نتایج حاصل از حل عددی و تجربی با هم مقایسه گردیدند. از بررسی نتایج مشاهده گردید که در اتوفرتاژ ۶۰% تعداد سیکلهای شکست کمتر از اتوفرتاژ ۴۰% و آن نیز کمتر از حالت بدون اتوفرتاژ است. توزیع ضریب شدت تنش در پیشانی ترک متقارن است و ترک در صفحه اولیه خود رشد میکند که نشان دهنده غالب بودن رفتار مُود اول شکست در طول رشد ترک است. در تمامی نمونهها، ترک بعد از چند مرحله رشد به شکل نیمبیضوی در میآید و این حالت را تا لحظه شکست حفظ میکند.
دوره ۱۶، شماره ۸۶ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
در سالهای اخیر با توجه به مشکلات سلامتی و تغذیهای استفاده از آنتیاکسیدانهای سنتزی در فرآوری مواد غذایی، بهرهگیری از گیاهان دارویی و ترکیبات موثرهی آنها به عنوان منابع طبیعی که دارای خاصیت آنتیاکسیدانی هستند، مورد توجه محققین قرار گرفته است. در این مطالعه خصوصیات فیتوشیمیایی و آنتیاکسیدانی ۱۵ ژنوتیپ از ریز میوههای مختلف (عروسک پشت پرده، تاج ریزی، تمشک، زالزالک (دو گونه)، زرشک (چهار گونه)، رز (سه گونه)، آقطی (سه گونه)) مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از شناسایی گونهها، استخراج نمونهها با استفاده از دستگاه اولتراسونیک انجام شد. تنوع فیتوشیمیایی ریز میوهها بر اساس محتوای فنول کل (روش فولین سیکالتو)، فلاونوئید کل (روش آلومینیوم کلراید)، کاروتنوئید کل، کلروفیل a، b و کل (روش لیچن تالر) و فعالیت آنتیاکسیدانی (روش DPPH) ارزیابی گردید. نتایج مطالعه نشان داد ریز میوههای جمعآوری شده، تفاوتهای معنیداری )سطح احتمال ۱ درصد( از نظر خصوصیات فیتوشیمیایی مورد مطالعه دارند. بیشترین میزان فنول (mg GAE/g FW ۰۹۶/۵) و فلاونوئید کل (mg Qu/۱۰۰g FW ۴۳۳/۱۴) در ژنوتیپ G۳ (Rubus ulmifolius sub sp. sanctus) و کمترین میزان فنول (mg GAE/g FW ۳۱۵/۰) و فلاونوئید کل (mg Qu/۱۰۰g FW ۸/۰) در ژنوتیپ G۱ (Physalis alkekengi) مشاهده شد. همچنین بیشترین کاروتنوئید کل (μg/g FW ۵۰۸/۲۰) در ژنوتیپ G۱۳ (sambucus nigra marginata) گزارش شد. بیشترین فعالیت آنتیاکسیدانی در میوه ژنوتیپ G۳ (Rubus ulmifolius sub sp. sanctus) با ۶۳۴/۸۶ درصد مشاهده شد. این نتایج پیشنهاد میکنند که میوههای مختلف به ویژه تمشک دارای منابع غنی از آنتیاکسیدانهای طبیعی بوده و میتوانند در صنایع غذایی و دارویی کاربرد فراوان داشته باشند.
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
در این مقاله، یک روش مرز غوطهور-لتیس بولتزمن جدید برای شبیه سازی مسائل حرارتی همراه با شرط مرزی شار حرارتی ثابت توسعه داده شده است. در این روش شرط مرزی عدم لغزش با استفاده از روش اصلاح سرعت ضمنی و شرط مرزی شار حرارتی ثابت با توجه به اختلاف بین شار حرارتی مطلوب و شار محاسبه شده در روند حل اعمال میشود. اصلاح سرعت به عنوان یک جمله نیرویی به معادله بولتزمن افزوده میگردد و برای اصلاح دما، یک جمله چشمه/چاه گرمایی در معادله انرژی منظور میشود. حذف فرآیند پیچیدهی تولید شبکه، سادگی و کارآیی در عین حفظ دقت، از مزیتهای بارز روش پیشنهادی میباشد. با استفاده از این روش، جریان جابجایی آزاد حول یک استوانه دایروی داغ با شار حرارتی ثابت، درون محفظهای با دیوارههای سرد در اعداد رایلی ۱۰۳ تا ۱۰۶ مورد مطالعه قرار گرفته است. بعلاوه، اثرات تغییر موقعیت قطری استوانه بر الگوهای جریان و انتقال حرارت و همچنین توزیع عدد ناسلت محلی روی سطح استوانه و دیوارههای محفظه بررسی شده است. نتایج حاصل، نشان میدهد که مکان وقوع عدد ناسلت بیشینه به شدت به موقعیت قطری استوانه وابسته است. با توجه به نتایج این شبیهسازیها، میتوان اظهار داشت که روش حاضر قادرست شرط مرزی شار حرارتی ثابت را به درستی اعمال کند.
دوره ۱۷، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
در این پژوهش اثر تغییر شکلهای پلاستیک شدید ناشی از فرآیند پرس در کانالهای زاویه دار مساوی (ECAP) بر رشد ترک خستگی، خواص مکانیکی، بافت، زبری و استحکام شکست آلیاژ آلومینیوم ۶۰۶۳ مورد مطالعه قرار گرفته است. اندازه متوسط دانهها پس از فرآیند به کمتر از ۱۰۰nm رسید. آنالیز بافت فلز قبل و بعد از فرآیند بررسی و مقایسه شده است. رشد ترک خستگی تحت بارهای با دامنه بار متفاوت و نسبت بار یکسان در نمونههای پرس شده مطالعه شده و نتایج با حالت نمونه اولیه مقایسه شده است. تنش تسلیم و نهائی به ترتیب ۲۳۰ و ۷۹ درصد افزایش یافتند. پس از چهار پاس، افزایش طول از ۱۶,۶% به ۷% کاهش یافت. نرخ رشد ترک خستگی پس از پاس اول فرآیند افزایش یافت. ضرائب معادله پاریس قبل و بعد از فرآیند تغییر نمود اما برای دامنه بارهای مختلف بدون تغییر باقی ماند. استحکام شکست پس از پاس اول فرآیند کاهش و در پاسهای بعدی افزایش یافت. استحکام شکست در مود ترکیبی پس از فرآیند کاهش یافت. از میکروسکوپ نیروی اتمی برای محاسبه زبری استفاده شد. تصاویر SEM برای مطالعه سطوح شکست تهیه شدند. در سطوح شکست نرم، حفرههای بزرگ قبل از فرآیند و حفرههای کوچکتر پس از فرآیند مشاهده شدند.
دوره ۱۸، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
در این تحقیق، تاثیر تغییر نوع خاک، فونداسیون و ضریب اطمینان طراحی بر پاسخ لرزه ای ساختمان فولادی ارزیابی شده است. بدین منظور ساختمان پنج طبقه از نوع قاب خمشی ویژه واقع بر دو نوع خاک متفاوت (II و IV) درنظر گرفته شده است. دو نوع فونداسیون سطحی برای این ساختمان با ضرایب اطمینان ۲، ۳ و ۴ در ظرفیت باربری طراحی گردیده اند. به منظور ارزیابی عملکرد مدلهای اجزا محدود، با لحاظ اندرکنش خاک فونداسیون سازه توسط نرم افزار اپنسیس ساخته شده است. این مدل ها تحت تحلیلهای استاتیکی و دینامیکی غیرخطی توسط هفت رکورد زلزله قرار گرفته و پاسخهای آنها با یکدیگر مقایسه گردیده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که در قابهای خمشی واقع بر خاک نوع IV، سازه با فونداسیون منفرد، ظرفیت و برش پایه کمتری نسبت به سازه با فونداسیون نواری و مدل دارای تکیه گاه صلب دارد و ماکزیمم تغییرمکان نسبی بین طبقات در مدلهای با فونداسیون نواری بیشتر از مدلهای با فونداسیون منفرد و مدل دارای تکیه گاه صلب میباشد. بررسی اثر تغییر ضریب اطمینان طراحی فونداسیونها نشان میدهد که ظرفیت سازه ای، ماکزیمم برش پایه و ماکزیمم تغییرمکان نسبی طبقات در سازه با فونداسیون منفرد، با افزایش ضریب اطمینان، افزایش مییابد، اما این کمیت در سازه با فونداسیون نواری تاثیر چندانی ندارد. در قابهای خمشی واقع بر خاک نوع II، ضریب اطمینان طراحی و نوع فونداسیون تاثیر چندانی بر ظرفیت سازه و پاسخ دینامیکی ندارد.
دوره ۱۹، شماره ۱۲۲ - ( فروردین ۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده:
یکی از منابع با ارزش و غنی از ترکیبات آنتی اکسیدانی و ویتامینها، میوه انگور میباشد. امروزه تولید انگور با کیفیت و دارای بافت محکم و ماندگاری بالای میوه اهمیت زیادی دارد بنابراین، استفاده از انواع اسیدهای آلی برای بهبود کمی و کیفی محصولات زراعی و باغی رواج فراوان یافته است. اسید هیومیک بعنوان یک اسید آلی حاصل از هوموس و سایر منابع طبیعی، بدون اثرات مخرب زیست محیطی جهت افزایش کیفیت انگور میتواند موثر واقع شود. این پژوهش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با ۴ تکرار به اجرا درآمد. تیمار آزمایش شامل چهار غلظت اسید هیومیک (۰، ۰,۵، ۱ و ۲ گرم در لیتر) بود. صفاتی از قبیل وزن، طول و عرض حبه و خوشه انگور، همچنین میزان اسیدیته، اسیدهای آلی، مواد جامد محلول و نیز برخی صفات فیتوشیمیایی از قبیل محتوای فنل و فلاونوئید کل، آنتوسیانین و فعالیت پاداکسندگی به روشDPPH مورد ارزیابی قرار گرفتند. مطابق نتایج تجزیه واریانس دادهها، صفاتی مانند وزن و عرض حبه و خوشه، فنل کل و فعالیت پاداکسندگی، اسیدیته و مواد جامد محلول در سطح احتمال یک درصد دارای اختلاف معنیدار از لحاظ آماری بین نمونههای تیمار شده و شاهد بودند. اما صفاتی از قبیل محتوای فلاونوئید کل و میزان آنتوسیانین نمونهها از اختلاف معنیدار در سطح احتمال پنج درصد برخوردار بودند به طور کلی اکثر صفات در تیمار ۲ گرم در لیتر اسید هیومیک دارای بیشترین مقدار بودند. بالاترین میزان فنل کل و فعالیت آنتیاکسیدانی به ترتیب در تیمارهای ۲ و ۱ گرم در لیتر اسید هیومیک با مقادیر ۱,۶۶۷ میلیگرم در یک میلیلیتر آبمیوه و ۳۳.۸۴ درصد مشاهده شدند.
نتایج بدست آمده نشان داد که با کاربرد اسید هیومیک میتوان بسیاری از ویژگیهای فیزیکی و بیوشیمیایی میوه انگور را بهبود بخشید.
دوره ۱۹، شماره ۱۲۲ - ( فروردین ۱۴۰۱ )
چکیده
در فرآیند سرخ کردن بسیاری از تغییراتی که روی میدهد تابع نوع روغن و نسبت محصول به روغن (بار سرخ کردن) میباشند و توزیع یکنواخت دمای روغن در نقاط مختلف سرخکن با توجه به سرخشدن یکنواخت قطعات سیبزمینی حائز اهمیت میباشد. بنابراین، با پایش نحوه توزیع دما، روغن و رطوبت در محصول با گذشت زمان میتوان فرآیند سرخکردن را بهطور مؤثرتری کنترل نمود و به درک عمیقتری از این فرآیند پیچیده رسید. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی اثر سه نوع روغن (آفتابگردان، سویا و کانولا)، سه نوع بار سرخ کردن (۱:۲۰، ۱:۱۵ و ۱:۱۰ کیلوگرم سیب زمینی به لیتر روغن) و چهار موقعیت مختلف در سرخکن بر توزیع دما در سرخکن و سیبزمینی، محتوای رطوبت و میزان روغن جذب شده در قطعات سیبزمینی حین سرخ کردن در ۴ فاصله زمانی ۹۰، ۱۸۰، ۲۷۰ و ۳۶۰ ثانیه بود. آنالیز آماری دادهها نشان داد که بار سرخکردن بر افت رطوبت و جذب روغن اثر معنیداری داشت در حالیکه برای نوع روغن و موقعیت سیبزمینی در سرخکن اثر معنیدار مشاهده نشد. با افزایش بار سرخکردن میزان جذب روغن بیشتر و رطوبت نهایی سیبزمینیها افزایش یافت. نتایج بهدستآمده حاکی از آن بود که دمای مرکز سیبزمینی تحت تأثیر نوع روغن و بار سرخ کردن قرار نگرفت و دمای مرکز در کل تیمارها در حدود ۹۵-۹۶ درجه سلسیوس تخمین زده شد. برخلاف دمای مرکز، دمای سطح تحت تأثیر نسبت سیبزمینی به روغن قرار گرفت و با افزایش بار سرخکردن دمای سطح افزایش یافت. با توجه به نتایج به دست آمده تحقیق حاضر نشان داد برای کاهش روغن جذب شده حتماً باید از نسبت مناسب سیبزمینی به روغن استفاده گردد در حالیکه نوع روغن و مکان سیبزمینی در سرخکن تأثیر قابل ملاحظه ایی بر میزان روغن جذب شده نداشت.
دوره ۲۰، شماره ۶ - ( خرداد ۱۳۹۹ )
چکیده
فرآیند شکلدهی تدریجی توانایی ساخت لولهها با سطح مقطع و اندازههای مختلف با استفاده از ابزارهای شکلدهی ساده و ارزان را دارا است. در این مقاله برای دستیابی به منحنی حد شکلدهی لولههای آلومینیومی ۶۰۶۱ در دماهای بالا از هفت معیار شکست نرم در شبیهسازی اجزای محدود استفاده شده است. منحنی حد شکلدهی پیشبینیشده بهوسیله معیارهای شکست با نتایج تجربی مقایسه شده تا بهترین معیار انتخاب شود. بهمنظور کالیبراسیون معیارهای شکست از آزمایش کشش تکمحوری در دماها و نرخ کرنشهای مختلف به همراه پارامتر زنر- هولومن استفاده شده است. اثر پارامترهای فرآیندی شامل دما، گام و عمق شکلدهی نیز در نظر گرفته شده است. نتایج نشان داد که معیار شکست میتواند زمان و محل پارگی را در فرآیند شکلدهی تدریجی گرم لولههای آلومینیومی با دقت خوبی معین کند. بر طبق نتایج بهدستآمده در دماهای بالا، معیارهای کوکرافت- لاتهام و کوکرافت- لاتهام نرمال که اثر بزرگ.ترین تنش کششی را در معیار شکست در نظر میگیرند، پیشبینی بهتری داشتهاند. بررسی تأثیر دما و سرعت شکلدهی فرآیند بر روی حد شکلدهی لولهها نشان داد که با افزایش دما، منحنی حد شکلدهی بالاتر میرود اما افزایش سرعت باعث پایینترآمدن منحنی حد شکلدهی خواهد شد.
دوره ۲۰، شماره ۱۳۷ - ( تیر ۱۴۰۲ )
چکیده
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اثرات فرآیندهای حرارتی کباب کردن و مایکروویو همراه با تغییر pH بر میزان بقایای سه آنتیبیوتیک پرمصرف انروفلوکساسین، اکسی تتراسایکلین و سولفادیازین در گوشت مرغ مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، ابتدا سه آنتیبیوتیک مورد نظر در مقادیر ۴ برابر حد مجاز باقیمانده به نمونههای گوشت سینه مرغ افزوده شد. نمونههای گوشت حاوی بقایای هر آنتیبیوتیک به طور جداگانه در دو pH ۵/۸ و ۴/۸ تحت تیمارهای کباب کردن (در دمای ۲۰۰ درجه سانتیگراد به مدت ۳۰ دقیقه) و مایکروویو (در دمای ۱۰۰ درجه سانتیگراد به مدت ۳ دقیقه) قرار گرفت. سپس میزان باقیمانده هر یک از آنتیبیوتیکها با روش کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (HPLC) همراه با رنگ سنجی و ارزیابی میزان افت پخت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که هر دو تیمار توانستند میزان بقایای آنتی بیوتیکی را به طور معنی داری کاهش دهند اما هر دو فرآیند در pH ۴/۸ نسبت به ۵/۸ موثرترتر بودند. بیشترین میزان کاهش باقیمانده آنتیبیوتیک در pH ۴/۸ در هر دو تیمار مایکروویو و کباب کردن در باقیمانده اکسی تتراسایکلین به ترتیب با ۷۶/۲ و ۷۲/۴ درصد کاهش مشاهده گردید. تیمارهای کباب کردن و مایکروویو سبب کاهش شاخص L* شدند اما شاخص a* در کباب کردن کاهش و در مایکروویو افزایش یافت و شاخص b* در مایکروویو افزایش داشته اما در کباب کردن تغییر معنی داری نداشت. همچنین میزان افت پخت در کباب کردن در محدوده ۵۸ تا ۷۱ درصد بیشتر از مایکروویو در محدوده ۴۸ تا ۶۲ درصد بدست آمد. در نهایت می توان تیمار مایکروویو را توام با کاهش pH گوشت مرغ به ۴/۸ به عنوان تیمار برتر جهت کاهش بقایای آنتی بیوتیکی معرفی نمود.