جستجو در مقالات منتشر شده
۱ نتیجه برای ربیعپور
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده
استعارۀ مفهومی از مباحث مهم در زبانشناسی شناختی است. در این رویکرد، اعتقاد بر این است که استعاره پدیدهای شناختی است و آنچه در زبان ظاهر میشود تنها نمود این پدیدۀ شناختی است. در پژوهش حاضر، سعی بر آن است که از میان مفاهیم بنیادین احساس (غم، شادی، ترس، خشم، عشق و شرم)، احساسات شادی و ترس با استفاده از روش کتابخآنهای و مطالعۀ موردی هشت رمان نوجوان از دو نویسندۀ ایرانی (یک زن و یک مرد) و دو نویسندۀ اسپانیایی (یک زن و یک مرد) ــ دو اثر از هر نویسنده ــ موردتحلیل قرار گیرند و همچنین به مقایسۀ استعارههای مفهومی حوزههای مقصد شادی و ترس در ادبیات نوجوان در زبآنهای فارسی و اسپانیایی پرداخته شود. برای این منظور، استعارههای مفهومی شادی و ترس از هشت رمان منتخب استخراج شد و نامنگاشت و همچنین حوزۀ مبدأ آنها مشخص شد. در مرحلۀ بعد این نامنگاشتها با هم مقایسه شدند و نقاط اشتراک و اختلاف آنها مشخص شدند. در این رابطه بعضی از مفاهیم حوزههای مبدأ مانند رنگ، تأثیرات فیزیولوژیکی و رفتاری، نور و تاریکی با جزئیات شرح داده شد و با تحلیل دادههای بهدست آمده، تأثیر جنسیت نویسنده و همچنین فرهنگ جامعهای که در آن رشد یافته است در کمیت و کیفیت استفاده از استعارههای شادی و ترس بررسی شد.