۱۱ نتیجه برای دلشاد
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
با مطالعه روایتهای قرآنی آنچه بیش از همه جلوهگری میکند، ایجاز شگفتانگیز و حذفهای متعددی است که حتی در پارهای از اوقات، قسمت کاملی از یک قصه را هم در بر میگیرد. ایجازی که نه تنها در قصههای قرانی، بلکه در سرتاسر اجزای قرآن به عنوان یکی از عالیترین نمودهای ادبی و بلاغی قران به کار گرفته شده است. همین ایجاز یکی از سازوکارها و ابزارهای فرایند سکوت روایی یا سکوت گفتمانی است که در آن دالهایی از روایت حذف میشود و با فقدان خود به مدلولهایی اشاره میکند که خواننده میتواند با تکیه بر محور جانشینی و همنشینی و همچنین از تلاقی میان این دو و استفاده از ظرفیتهای مغز، آن حفرهها و شکافها را پر کند و در نتیجه قصه قرانی را به طور کامل تلقّی و دریافت کند. نکته مهم در سکوت گفتمانی، برخورداری از وجه تفسیری و تحلیلی در روایتشناسی است و صرفاً به مانند حذف در بلاغت کلاسیک نسیت که در قالب کنایه، استعاره، مجاز و این قبیل ادوات بروز پیدا میکرد و برای بیان غرضی زیباشناسانه باشد. در این مقاله، ابتدا به شرح و معرفی سکوت گفتمانی در نقد شناختی مدرن خواهیم پرداخت و سپس به تشریح روایت زندگانی یوسف (ع) در قران کریم، بر پایه همین اصل روایی و گفتمانی خواهیم پرداخت. نتیجه نشان میدهد که سکوت گفتمانی در این سوره در سه نوع خود از ساختاری، معنایی و ضمنی به کار رفته است و با نظاممندی ساختار روایت قرانی، این خلأها توسط خواننده دریافت و تکمیل میگردد.
دوره ۲، شماره ۴ - ( پاییز و زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
آنتوان برمن از نظریهپردازان مبدأگرایی در ترجمه است. او موارد ناهمگونی میان ترجمه و متن مبدأ را به سیستم تحریف متن، تعبیر نموده و آن را بر اساس نظریه «گرایشهای ریختشکنانه» پیریزی نموده است. وی در جایگاه مترجم و نظریهپرداز، توجه ویژهای به متن مبدأ دارد و معتقد است، مترجم باید از جهت شکل و محتوا، مقیّد به متن مبدأ و وفادار به آن باشد. در این جستار، سعی شده ترجمه شهیدی از نهجالبلاغه بر اساس چهار مورد از عوامل تحریف متن، از دیدگاه آنتوان برمن بررسی شود که عبارتند از: عقلاییسازی، شفافسازی، اطنابسازی و آراستهسازی. یافته پژوهش نشان می دهد که ترجمه شهیدی را میتوان ترجمهای مبدأگرا دانست که کمتر دچار عوامل تحریف متن گشته است و در متون دینی که از خوانشهای متفاوتی برخوردار نیستند، مبدأگرایی ضروری مینماید که شهیدی علاوه بر انتقال درست مفاهیم، به بخش ادبی کلام امام (ع) هم توجه کرده و ترجمه او از این حیث نیز مقیّد به آن بوده است.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده
زندگی و سرگذشت عاشقان، اغلب دست مایهی راویان و ناقلان بوده و به این سبب، داستانهای عاشقانه در ادبیات ملتهای گوناگون فضایی گسترده را پوشش دادهاست. این داستانها شباهتهای زیادی در ساختار دارند که گاهی این شباهتها از تأثیر و تأثر نشأت گرفته است. داستان لیلی و مجنون از معروفترین و کهنترین داستانهای عربی به شمار میآید که تأثیر زیادی بر گسترش داستانهای عاشقانه در ادبیات فارسی داشته است. ادیبان ایرانی به این داستان توجه بسیاری داشتهاند و داستانهایی عاشقانه با همین نام پدید آوردهاند؛ همچنین در ادبیات فارسی داستانهایی گفتهشده که از دیدگاه ساختار، با این داستان عربی شباهتهای زیادی دارند، مانند داستان «عزیز و نگار».
این نوشتار میکوشد تا در چشماندازی تطبیقی و با روش توصیفی- تحلیلی، همگونیها و تفاوتهای دو داستان نامبرده را از دیدگاه ساختارگرایی بررسی کند؛ همچنین میزان شباهت و تفاوتهای داستان لیلی و مجنون عربی را با منظومه عزیز و نگار بر اساس مکتب آمریکایی بیان کند. در نتیجه باید گفت داستان عزیز و نگار به عنوان نماینده جمعی از داستانهای عاشقانه فولکلور از تأثیر ادبیات رسمی بینصیب نمانده است؛ همچنین داستانهای عاشقانه، چه رسمی چه عامیانه، ایرانی و غیرایرانی، نشانهها و ساختار مشترکی دارند که آنها را به هم نزدیک میکند.
دوره ۶، شماره ۸ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
بین دستاوردهای فکری انسان و ادبیات، ارتباطی ژرف وجود دارد. این مؤلفه، در ارتباطی که بین علوم انسانی عموما و تاریخ به طور خاص با ادبیات وجود دارد چشمگیرتر است. نوشته حاضر بر آن است تا با مطالعه تطبیقی حکایت «شهر مس» در بستر تاریخ و افسانه، این همگرایی را نشان دهد. حکایت شهر مس در هزار و یک شب، نقل شده و علاوه بر آن در پارهای از آثار جغرافیدانان عربی نیز به عنوان یک متن تاریخی- واقعی آمده است. مأموریت موسی بن نصیر به آفریقا، علاوه بر اینکه وقایع تاریخی را وارد جهان افسانه میکند از او نیز شخصیتی افسانهای میسازد. به همین علت او دارای دو بعد شخصیتی است: تاریخی و افسانهای. چنانکه برای شهر مس نیز میتوان چنین وجههای قائل شد. مسلم است که هر روایت و شخصیت تاریخی وارد پهنه افسانه نمیشود. از این رو این پژوهش قصد دارد نشانههای افسانه ساز طرح تاریخی مأموریت موسی برای فتح مغرب و اندلس را استخراج و آن را در روایت شهر مس در هزار و یک شب مورد بررسی قرار دهد. نتیجه نشان میدهد مجموعه ای از عوامل از قبیل شخصیت ممتاز موسی بن نصیر، غرابت و شگفتزدگی منطقه مغرب و اندلس، فتوحات پیاپی و غنایم هنگفت فتح مغرب توسط موسی بن نصیر، سبب دگرگشت این رویداد و انتقال سریع آن از متن تاریخی به متن افسانهای شده است. روش به کار رفته در این پژوهش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی است.
دوره ۷، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۲۹)- ۱۳۹۵ )
چکیده
نظریه مایکل هلیدی تحت عنوان «زبانشناسی سیستمی- نقشی» از مهمترین نظریات زبانشناسی است که در چارچوب نقشگرایی به شکلی سازمانیافته و منظّم به تحلیل متون مختلف ادبی میپردازد. او در بخشی از این نظریه از مؤلفههایی سخن میگوید که یک متن منسجم بایستی از آنها برخودار باشد. سپس رقیّه حسن در یک نظریه جداگانه تکمیل کننده نظریه همسرش مایکل هلیدی با عنوان نظریه هماهنگی انسجامی بهشمار میرود. برخی منتقدان - همچون زکی مبارک، موسی سلیمان و ابن طقطقی- بر این باورند که مقامات به عنوان یکی از کهنترین انواع روایی از انسجام لازم برخوردار نیست. گرچه این نظر تاحدودی صحیح است و هدف آموزش زبان از سوی مقامه نویسان تا حدودی باعث شده که به انسجام و پیوستگی متنی و معنایی چندان وقعی ننهند؛ اما در میان انبوه مقامات برخیها از چنان انسجامی برخوردارند که با آثار روایی منسجم و در هم تنیده معاصر برابری میکنند. از آن جمله است مقامه مضیریه بدیعالزمان همدانی که در این نوشتار میکوشیم در پرتو نظریه هلیدی و نظریه تکمیلی رقیه حسن عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی را در آن مورد بررسی قرار دهیم. برآیند این پژوهش نشان میدهد که مجموعه عوامل انسجام از قبیل دستوری، واژگانی و پیوندی به همراه سایر ویژگیهای هماهنگی انسجامی مانند زنجیرهها و تعامل بین زنجیرهها باعث انسجام اجزای این مقامه شدهاند.
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۲۰ )
چکیده
-
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۲۳ )
چکیده
-
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( کنگره صنایع غذایی مشهد(ویژه نامه)- ۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده این مطالعه تحلیلی- توصیفی با هدف شناسایی اشتباهات و تقلبات موجود در برچسبگذاری فراوردههای لبنی، گوشتی و آبمیوه عرضه شده در سطح شهر تهران در سال ۹۲-۹۱ صورت گرفت.جمع آورری اطلاعات با روش عکسبرداری از برچسب فراوردههای لبنی، گوشتی و آبمیوه عرضه شده در ۲۱ فروشگاه زنجیرهای پراکنده در شمال، جنوب، شرق و غرب تهران انجام شد و پنج نقص برچسبگذاری شامل نداشتن پروانه ساخت، پروانه ساخت اشتباه، پروانه ساخت تمدید نشده و درج غیر قانونی گواهینامههای HACCP و ISO۲۲۰۰۰ مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، مقایسهها بین ۴ گروه فراوردههای تحت نظارت دانشگاههای علوم پزشکی شهرستانها، دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد.طبق نتایج بدست آمده، به طور کلی، ۹/۳، ۸۳/۲۶، ۴۴/۲۷، ۸۸/۲۹ و ۲۶/۲۲ درصد از فراوردههای مورد بررسی عرضه شده در شهر تهران به ترتیب شامل نواقص نداشتن پروانه ساخت، پروانه ساخت اشتباه، پروانه ساخت تمدید نشده و درج غیر قانونی گواهینامههای HACCP و ISO۲۲۰۰۰ بودند. آزمون کروسکال والیس هیچ گونه تفاوت معنی داری را بین دانشگاههای علوم پزشکی مختلف از نظر نواقص نداشتن پروانه ساخت، پروانه ساخت اشتباه، پروانه ساخت تمدید نشده و درج غیر قانونی گواهینامههای HACCP و ISO۲۲۰۰۰ نشان نداد (p-value به ترتیب، ۱۹۸/۰، ۱۳۹/۰، ۵۷۵/۰، ۰۹۱/۰ و ۰۹۱/۰).میزان اشتباهات و تقلبات مشاهده شده در این مطالعه، لزوم نظارت بیشتر و سختگیرانهتر را در زمینه پروانه ساختها و درج گواهینامههای HACCP و ISO۲۲۰۰۰ آشکار میکند.
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۹ )
چکیده
لمصطلح الإغتراب مدلولات عدیده و متباینه أحیاناً فی العلوم الإنسانیه، و من هذه المفاهیم: الشعور بالغربه و عدم التجانس مع المجتمع نتیجه للظروف السیاسیه و الاجتماعیه و الثقافیه. و قد ینعکس هذا الإغتراب على سلوک الفرد و تعامله مع الآخرین و على أسلوبه فی الحدیث، خاصّه إذا کان الفرد من طبقه الشعراء أو الفنّانین. و الأدب العربی من بدایه نشأته و حتى یومنا هذا حافل بأنواع الإغتراب الذی کان یعانیه الشعراء فی الظروف المختلفه.
تعرض هذه الدراسه نماذج من الإغتراب فی الشعر العربی و أسبابه و من ثمّ تعرّج على دواعی الإغتراب فی البلاد العربیه المعاصره، و هی عباره عن: التجزئه والتفتت الإجتماعی حیث سیاده فئه قومیه أو طائفیه على الباقی، هیمنه الدوله على المجتمع وانعدام المجتمع المدنی، تسلّط الأنظمه الإجتماعیه القسریه، کالأحزاب الحاکمه والقبائل والعشائر البدویه وما شابه ذلک، الإستغلال الطبقی والظلم والحرمان والقهر ووجود فجوات عمیقه بین الضعفاء والفقراء من ناحیه، والأقویاء والأغنیاء من ناحیه أخرى، التبعیّه والسیطره الخارجیه على الموارد العربیه بالتحالف مع الحکام والطبقات المهیمنه، طقوسیه الماضویه اللاعقلانیه.
وفی الختام یتناول المقال نماذج من الإغتراب فی شعر المهاجرین العراقیین، حیث یعدّ أهمّ سمه تمیّزه عن غیره. ویبدو أنّ شعر هؤلاء یشترک فی ثلاثه أنماط من الإغتراب هی: الإغتراب المکانی و الإغتراب الزمانی و الإغتراب السیاسی.
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
سیستمهای پرداخت برای تضمین عملکرد مطلوب خود نیازمند حمایت قانونگذاران با ترسیم یک ساختار قانونی منسجم و مستحکم میباشند. یکی از عوامل مهم در کارآیی این سیستم ها مدیریت ریسک های قانونی یعنی زیان ناشی از اجرای غیرمنتظره یا نامطمئن یک قانون است. در سیستم های پرداخت بین المللی بدلیل وجود عناصر خارجی امکان تعارض قوانین حاکم بر این سیستم ها بسیار محتمل و از این میان تعارض قوانین ورشکستگی در فرض ورشکستگی یک از طرفین، امری اجتناب ناپذیر است.
در این پژوهش بصورت تحلیلی-توصیفی و با بهره گیری از مطالعات تطبیقی، رویکرد های مختلف نظام های حقوقی در حل تعارض قوانین ورشکستگی و تعارض صلاحیت دادگاهها و تاثیر این قوانین بر عملکرد مطلوب سیستمهای پرداخت ، بویژه آثاری که این قوانین بر اصل برگشت ناپذیری دستور پرداخت های اجراشده و اصل قطعیت و نهایی بودن تسویه خواهند داشت، مورد بررسی قرارمی گیرد.
براساس نتایج این پژوهش، تقدّم قانون حاکم بر سیستم پرداخت و تسویه بر قانون حاکم بر ورشکستگی، وضع مقررات ماهوی با هدف حمایت قانونی از سیستم های پرداخت به گونه ای که اعتبار دستورات پرداخت اجراشده و تسویه های انجام شده قبل از شروع ترتیبات ورشکستگی و اعتبار دستور پرداخت هایی که بدون اطلاع از حکم ورشکستگی و پس از شروع ترتیبات ورشکستگی اجراشده اند، با حذف مقررات راجع به عطف بماسبق شدن احکام ورشکستگی و کنار گذاشتن قاعده ساعت صفر در خصوص سیستمهای پرداخت، حفظ شود، از مهمترین راهکارهای پیشگیری از آثار سوء تعارض قوانین ورشکستگی بر عملکرد سیستمهای پرداخت و کاهش ریسک قانونی این سیستمهاست.
دوره ۲۹، شماره ۱ - ( پیش انتشار بهار ۱۴۰۴ ۱۴۰۴ )
چکیده
هنگامی که یکی از طرفهای قرارداد به سبب نقض آن متحمل خسارت میشود، غرامت باید به نحوی تعیین شود که زیاندیده در وضعیت مشابه با وضعیت اجرای قرارداد قرار گیرد. در حقیقت، هنگامی که زیاندیده با عدم اجرای قرارداد در افزایش خسارت نقش داشته باشد، اعم از اینکه به رغم توانایی اقدامی در جهت کاهش خسارت نکرده یا با اقدام خود سبب افزایش خسارت وارده شود، اصل لزوم جبران کامل اعمال نخواهد شد و غرامت قابل تعیین بر اساس این نقش کاهش خواهد یافت. بر همین اساس، این مقاله با عنوان شرایط و علل تعهد به کاهش خسارت توسط زیاندیده، چگونگی مطالبه هزینههای آن با بررسی کاهلی در کاهش زیان در حقوق ایران و آلمان را با طرح این سوال که شرایط تعهد به کاهش خسارت در محدوده اقدامات و هزینههای انجام شده آن به چه صورت است با روش تحلیلی - توصیفی و استفاده از منابع کتابخانهای بررسی کرده و دستاوردهای آن گویای این است که شرایط تعهد به کاهش خسارت در محدوده اقدامات قابل پذیرش و معقول است. در زمینه تعهد به کاهش خسارت نیز میتوان یک قرارداد جایگزین با شخص ثالث را در این حیطه منعقد نمود. همچنین، روشن خواهد شد که هزینههای انجام شده به منظور کاهش خسارت قابل مطالبه است و کاهلی در کاهش زیان در زمره مبانی و علل توجیهی در تعهد به کاهش خسارت محسوب میشود.