جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای دانشمندی


دوره ۵، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده

بیان مسئله: سوال اصلی که باعث شروع این مطالعه شد، به دو چیز برمی‌گردد: ۱) آیا مدرسان و دانشجویان در برابر عدم قطعیت باید انتظارات خود را به طور معقولی پایین بیاورند؟ ۲) اگر نه، آیا آن‏ها می‌توانند یک برنامه پشتیبانی برای خود ایجاد کنند که گزینه مناسبی را برای آن‏ها فراهم کند
اهداف: به گونه‌ای که هدف یادگیری مطابق با اهداف برنامه درسی تضمین شود؟ این مقاله یک سفر آموزشی جمعی را شروع کرد که در ابتدا با شکوه‌های جدی مواجه بود، اما در نهایت بازخورد مثبتی از دانشجویان دریافت کرد. شیوع ویروس کووید ۱۹ در سطح جهان، مدرسی که از خارج از کشور کارگاه را هدایت می کرد و آموزش همیشگی رو در رو در کارگاه طراحی شهری، باعث نگرانی‌های اولیه شد.
روش­ها: برای رفع این مشکلات، مدرسان بخش اول کارگاه را به آشنایی نظری با پنج اپیزود کشف شهری اختصاص دادند. آشنایی با تئوری، در حالی که در کارگاه‌های عملی کمتر استفاده می‌شود، تردیدهای اولیه دانشجویان را برطرف کرد. افزایش اعتماد به نفس دانشجویان، روحیه آن‏ها را برای اضافه کردن ساعات بیشتر به تولید تفاسیر خود، بهبود بخشید و راه آنها را به سمت تعریف مشکل، سنتز و طراحی باز کرد.
نتیجه ­گیری: این روش در جستجوی کسب تلاش‌های پدیدار شناختی و هستی ‏شناختی‏ای در آموزش کارگاه طراحی شهری است که به طور یکپارچه‌تر؛ با وارد کردن تئوری به طراحی، از روش‌های همگرا استفاده می‌کند.


دوره ۱۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده

اهداف: نظریه معاصرسازی امروزه به عنوان به یکی از جدیدترین نظریه ها، کاربرد معماری معاصر در فرآیند اقدام در بافت­های باارزش فرهنگی و تاریخی را پیشنهاد می دهد. چالش برانگیزترین موضوع در این میان، شناسایی تفاوت ها و شباهت های این نظریه، با سایر نظرات رقیب و تحلیل نقاط قوت و ضعف آن است. هدف اصلی پژوهش، بازخوانی نظریه معاصرسازی برای کیفیت بخشی به بافت های کهن از طریق در تجربه ارزش آفرینی برای میراث معماری معاصر است.

روش ها: راهبرد تحقیق حاضر، راهبرد استدلال منطقی است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است که از تاکتیک مقایسه تطبیقی برای پیشبرد مراحل تحقیق استفاده می شود. چارچوب نظری پژوهش، ترکیبی از نظریه معماری سرآمد و نظریه معاصرسازی از این رو، پژوهش با مقایسه تطبیقی نظریات رقیب، به تحلیل و بازخوانی نقاط قوت و ضعف نظریه معاصرسازی می پردازد.

یافته ها: تحلیل یافته های پژوهش در دو حوزه شامل حوزه نظام فرمی (کالبدی ساختاری) و نظام محتوایی (۱- اقتصادی، ۲- اجتماعی و ۳- زیست محیطی) نشان می دهد که نظریه معاصرسازی می تواند بهتر از نظریه های رقیب مانند بازسازی، نوسازی، بهسازی و بازآفرینی؛ در مقوله کیفیت بخشی به بافت های تاریخی و فرهنگی عمل کرده، کیفیت زندگی ساکنان را افزایش دهد.

نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که نظریه معاصرسازی با تاکید بر رویکردهای طراحانه و ارزش های معماری معاصر، باعث افزایش کیفیت به بافت های تاریخی و فرهنگی شود؛ همراه با تاکید همزمان بر نظام فرمی و نظام محتوایی.

دوره ۱۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۳ )
چکیده

اهداف: در محلات تهران بناهای مختلفی از دوران معاصر به‌جای مانده است که کارکردهای اصلی خود را از دست داده‌ و متروکه‌ماندن و عدم استفاده مناسب از آن‌ها، موجب تخریب هرچه بیشتر آنها می‌شود. امروزه بناهای تاریخی دیگر نمی‌توانند مانند گذشته مورد استفاده قرار گیرند و با تغییر کاربری ابنیه تاریخی از مرگ حتمی، نجات می‌یابند و مفهوم معاصرسازی تمامی این دستاوردها را در نظر دارد.

روش ها: در این مطالعه محدوده زمانی مربوط به خانه‌های سنتی واقع در محلات شهر تهران در دوره زمانی ۱۳۲۰ الی ۱۳۴۵ ه.ش است که اکثر خانه‌ها مربوط به هسته مرکزی تهران و اطراف و همسایگی خیابان‌های انقلاب، ولیعصر، کریم‌خان زند و غیره هستند.  تکنیک‌های مورد استفاده در روش کاربردی این پژوهش به منظور معاصرسازی بناهای تاریخی مدرن، تهیه و تکمیل پرسشنامه، استفاده رویکرد مدل‌سازی ساختاری تفسیری (ISM) و تکنیک رگرسیون خطی است.

یافته ها: از میان ۴۲ شاخص مورد مطالعه در پنج بعد کالبدی-ساختاری، ادراکی، عملکردی، اجتماعی-اقتصادی و طبیعی-زیست‌محیطی، شاخص‌های حفظ ساکنین قدیمی، بهبود کیفیت مسکن، به‌کارگیری رنگ خاص، دسترسی آسان پیاده و غیره شرایط کاملاً نامناسبی از نظر اصول معاصرسازی در سطح بناهای تاریخی کلانشهر تهران ایفا می‌کنند.

نتیجه گیری: چهار شاخص اصالت محله و حس تعلق، به‌کارگیری شکل خاص، وجود فعالیت‌های ضروری و قابل‌شناسایی بودن فضاها نسبت به سایر شاخص‌های مورد مطالعه دارای بالاترین و بهترین کیفیت از نظرگاه نظریه معاصرسازی است و دارای شرایط متوسط روبه بالا از نظر امتیاز به دست آمده هستند.

دوره ۱۵، شماره ۱ - ( در دست انتشار ۱۴۰۴ )
چکیده

اهداف: مطالعات نشان می دهد که تا پیش از انقلاب هوش مصنوعی؛ فرآیندهای طراحی معماری همواره از نوع خطی بوده اند و در دوران های قبل به اندازه کافی پاسخگو؛ لیکن امروز نیازی جدی به بازنگری مشاهده می شود. هدف اصلی پژوهش بازطراحی روش شناختی فرآیند طراحی معماری رایانشی با تاکید بر کاربردهای هوش مصنوعی است.

روش ها: از منظر روش شناختی، فرآیند طراحی معماری رایانشی، در حقیقت به معنای تجزیه کردن یک فرآیند به اجزا و الگو‌های گسسته و جمع‌بندی این الگو‌ها در قالب‌هایی است که می‌توانند به وسیله رایانه درک و پردازش شوند. چارچوب نظری پژوهش بر أساس نظریه معماری سرآمد، و چارچوب تحلیلی پژوهش بر أساس نگاه سیستماتیک-علمی جفری برادبنت به فرآیند طراحی معماری بازطراحی شده است.

یافته ها: یافته های پژوهش مبتنی بر تحلیلی روش شناختی فرآیندهای متداول طراحی معماری است، ویژگی هایی که در سه دوره بررسی و تحلیل شده اند. در نهایت یافته ها بر اساس نگاه سیستماتیک-علمی برادبنت بازتنظیم و ارایه شده اند.

نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق مشخص نمود که فرآیندهای از بالا به پایین و یکسویه، که به عنوان رویکردهای متعارفبه طراحی معماری مشهورند، پاسخگوی نیازها و بایسته های طراحی معماری رایانشی نیستند. در حالی که در سال های اخیر فرآیندهای طراحی معماری غیرخطی مورد استقبال قرار گرفته اند. از این رو پژوهش یک ساختار چندوجهی برای تلفیق فرآیندهای از پایین به بالا، با فرآیندهای از بالا به پایین طراحی کرده است؛ به گونه ای که بتوان از آن در فرآیندهای مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده نمود.


صفحه ۱ از ۱