جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای خزاعی


دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده

This study explores how Lacanian psychoanalysis governs and understands the mother-child relationships in Tennessee Williams' The Glass Menagerie (۱۹۴۴/۲۰۱۴) and Darren Aronofsky’s Black Swan (۲۰۱۰). In so doing, the primary purpose of this study has been to establish the links between the central characters' behaviors and the psychoanalytic concept of 'deferral of desire’.' The research proposes a novel aspect of 'psychoanalytic meaning' by basing it on the counter-intuitive process of evading the jouissance of actualizing and immersing oneself in one's object of desire. To support the proposition mentioned above, this study has explored the eventual fate of the children in Black Swan (Nina), and The Glass Menagerie (Tom and Laura), analyzing their respective experiences of (dis)satisfaction after their ultimate success or failure in their attempts to attain their objects of desire  . This study has employed the Lacanian psychoanalytic concepts of the objet petit a and register theory to posit that satisfaction lies not in obtaining one’s object of desire, but in repeatedly failing to do so, due to the fact that possessing the object of desire shatters the lack which is the necessary condition of maintaining the desirability of the object of desire. The article concludes that while we are intuitively equipped to think of satisfaction as the effect of the realization of the object of one's desire, psychoanalytically speaking, satisfaction is found in precisely the opposite direction, that is, in a repeated failure to obtain the object of one's desire  .

دوره ۱، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده

فیلسوفان به‌صورت‌های مختلفی حکمت را تعریف کرده‌اند. اکثر تعاریف ناظر به معرفت است اما در اینکه هر دو قسم معرفت نظری و عملی را شامل می‌شود یا محدود به یک قسم است، اتفاق نظر ندارند. تعریف حکمت به فهم یا داشتن باورهای موجه به جای معرفت یا همان باور صادق موجه، از دیگر اختلافات است. در کنار همه این اختلافات، تعریف حکمت به فضیلت، با توجه به اقسام و پیچیدگی‌هایی که دارد، تعریف حکمت را دشوارتر می‌کند. گره‌زدن بحث حکمت با ویژگی‌های حکیم در ادبیات فلسفی معاصر، با توجه به بحث‌های گوناگونی که درباره ضرورت هر یک از مولفه‌های معرفت و عمل شده است، معنای دقیق حکمت را بیشتر در ابهام فرو می‌برد. مقاله حاضر، ضمن تحلیل تعاریفی که فیلسوفان تحلیلی معاصر از ماهیت حکمت ارائه کرده‌اند، به تبیین رابطه حکمت با معرفت؛ به‌عنوان شرط لازم و کافی، شرط لازم نه کافی و نامشروط‌بودن آن به معرفت، می‌پردازد و پس از آن حکمت را به‌عنوان یک فضیلت عقلی و شرط لازم برای دستیابی به معرفت مطرح می‌کند. پس از ارزیابی، نشان می‌دهد هر چند از بین حالات مطرح‌شده، حالت اول با شرایط خاص، بهتر از بقیه می‌تواند گویای تعریف حکمت باشد، اما حکمت معنایی فراتر از معرفت گزاره‌ای دارد. در نهایت، بر اهمیت و ضرورت تبیین دقیق‌تر این پدیده تاکید می‌شود.


دوره ۴، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۳ )
چکیده

جان هیل با قبول نقش اراده در پذیرش و شکل‌گیری، و حفظ و به‌کارگیری روش‌های مولد باور، بر مسئولیت انسان در برابر باورها تاکید دارد. با وجود دفاع هیل از اراده‌باوری غیرمستقیم، وی سیری تشکیکی از مستقیم و بی‌واسطه‌بودن نقش اراده در روش کسب باور و حفظ باور تا غیرمستقیم و باواسطه‌بودن تاثیر آن در پذیرش و کسب باور را دنبال می‌کند. هیل در شکل‌دهی باورها، اراده‌باوری مستقیم را که مبتنی بر تصور مشهور دکارتی است نمی‌پذیرد؛ اما با تفکیک میان اراده‌باوری مستقیم و غیرمستقیم، شرح مفهوم فعل پایه و غیرپایه و بیان روش‌ها و تکنیک‌هایی همچون تغییر رفتاری، تلاش می‌کند پذیرش و شکل‌دهی باورها را نیز تحت کنترل ارادی اما غیرمستقیم افراد تفسیر کند. در این پژوهش با به‌کارگیری روش تحلیلی-انتقادی برآنیم تا نشان دهیم با اصلاح و تعدیل دیدگاه هیل، پذیرش مسئولیت معرفتی بر اساس دیدگاه اراده‌باوری غیرمستقیم معنادار است.
 

دوره ۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

استفاده از الگوی غیر اسامی وارد شده به معماری مسکونی ایران، متن معماری مسکونی را دچار گسیختگی کرده است.
این شرایط در مناسبات اجتماعی دیده شده: رضایتمندی بصری، تغییر ترکیب و نحوه توزیع بافت مسکونی در قالب تخلیه
مرکز شهر و محات قدیمی، رشد حاشیه نشینی بدون توسعه شهروندی جنب ههایی از گسیختگی فضای شهری هستند.
تحلیل ادراک بصری شهروندان اسامی، جهت گیری سا کنین را از تحولات کالبدی محله نشان م یدهد. در این تحقیق
مولف ههای ارزیابی ادراک ناظر، با توجه به معیارهای فرهنگ اسامی انتخاب شده و با تحلیل پدید ههایی از قبیل: فراوانی
رخدادهای ضد اجتماعی و غیر اسامی، کاهش تعلق خاطر، گسیختگی بافت، نابسامانی و آشفتگی محیط بررسی شده که
در مجموع ارزش کیفیت محیط را بیان میک‌نند. مطالعات آماری در گون ههای نوین ساختما نهای مسکونی تهران که به
صورت مجتمع های بلند مرتبه طراحی شده اند، دنبال می شود. تحقیق انجام شده در جزییات ناهنجاری های اجتماعی
مسکن با روش عاملی تحلیل شده اند. بررسی شامل فضاهای سکونتی است که تحت تأثیر جوامع غیر اسامی وارد طراحی
شهری ایران شده است و هنجارها و مغایرت های مشاهده شده در رفتار سا کنین خانه های تک خانواری، خانه های چند
واحدی و بالاخره مجتم عهای مسکونی مقایسه شده است. نتیجه نشان می دهد که مجتمع های مسکونی بلند مرتبه
با رفتارهای ضد اجتماعی قرینند. بدین ترتیب ا گر عوارض و دستاوردهای توسعه مسکن را در دو دسته متمایز قرار دهیم
و روند تغییرات آ نها را در طول زمان بررسی کنیم مجموعه آ نها همچون دو جریان متضاد به نظر خواهد رسید که یکی
فرایند پویایی زندگی شهری و دیگری فرایند گسیختگی آن است. همچنین بافت های محله ای بدون هویت شاخص
فرهنگ اسامی دارای ناهنجار یهای اجتماعی هستند و در صورت عدم برنامه ریزی کالبدی م یتواند به بحران هویتی در
شکل اجتماعی منجر شود.

دوره ۲۱، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: سرطان تکثیر غیرطبیعی و بدون کنترل سلول‌ها است. عوامل سرطان‌زا موجب آسیب DNA و از دست‌رفتن عملکرد ژن‌های سرکوب‌کننده تومور می‌شوند که نتیجه آن شکل‌گیری تومور و متاستاز است. برخی از عوامل سرطان‌زا عوامل فیزیکی مانند تابش اشعه فرابنفش، عوامل شیمیایی مانند ترکیبات شیمیایی القاگر سرطان، دود سیگار، رژیم غذایی نامتعادل، عوامل شغلی، وراثتی، هورمونی، متابولیکی و عوامل زیستی به‌ویژه برخی باکتری‌ها و ویروس‌ها هستند. امروز مهمترین درمان موجود برای سرطان شیمی‌درمانی است که علاوه بر اثرات جانبی متعدد، مقاومت دارویی هم در بیمار ایجاد می‌کند. برخی از گیاهان به‌مدت طولانی به‌عنوان منابع قابل اطمینان و عالی برای توسعه داروهای ضدسرطانی مدنظر بوده‌اند. برخی از گیاهان نقش محافظتی و درمانی در سرطان دارند و برخی دیگر نیز اثرات جانبی ناشی از شیمی‌درمانی و رادیوتراپی را کاهش می‌دهند و به‌علاوه از نظر اقتصادی هم مقرون به صرفه هستند. برخی ترکیبات طبیعی دریایی و عناصر معدنی نیز با توانایی مهار تومور شناخته شده‌اند. مقاله حاضر مروری بر مهمترین مواد طبیعی ضدسرطان در دنیا داشت و مهمترین مکانیزم‌های اثر آنها را معرفی کرد.
نتیجه‌گیری: در طب سنتی اغلب کشورها مواد طبیعی متعددی برای انواع سرطان‌ها شناخته شده است. برخی از مهمترین مواد طبیعی ضدسرطانی سنتی شناخته‌شده در نقاط مختلف دنیا شامل گیاه چینی رابدوزیا، ترکیبات فلاونوئیدی پلی‌فنولیک مانند کوئرستین، اسکوتلیا بایکالنزیس، سیر، کورکومین و غیره است. مکانیسم اثر ضدسرطانی اغلب این مواد مربوط به خاصیت آنتی‌اکسیدانی و مهار رشد سلول‌های توموری آنها است. بسیاری از این مواد به‌طور سنتی در مناطق مختلفی از جهان کاربرد دارند.


صفحه ۱ از ۱