۱۰ نتیجه برای حقیقت بین
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
منظربه عنوان یک متن روایی، در فضاهای باز شهری به دنبال پیوند تاریخ اجتماعی به عرصه عمومی شهر است. مداخلات صورت گرفته در محیط طی سالیان طولانی که بصورت مناظر شهری و... نمود یافته، در واقع لایه های متنی جدیدی هستند که نتیجه زنجیره ای از روابط هم نشینی و جانشینی در روایت متن اولیه منظر می باشند. در همه مناظر ردپایی از نشانه های گوناگون مربوط به زمان های مختلف وجود دارد که با خاطرات از مکان و همچنین خوانش و فهم زبان روایی منظر مرتبط است. لذا کشف چیستی ارتباط میان خاطره جمعی و فردی با خوانش لایه های منظر شهر به مثابه یک متن روایی و چگونگی بهره برداری از این روابط در بازآفرینی منظر در مکان های تاریخی شهری، اصلی ترین سوال این پژوهش می باشد. این مقاله دستیابی به فرایندی در بازآفرینی و خوانش منظر در مکان های تاریخی بر پایه حفاظت از خاطره جمعی، و نظریه بینامتنیت را به عنوان اصلی ترین هدف دنبال می کند.
این تحقیق کیفی، از روش مطالعه میدانی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۳۲ نفر از شهروندان در دامنه سنی ۳۰ تا ۷۰ ساله شهر اصفهان استفاده نموده و یافته با روش تحلیل محتوای تفسیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
این مطالعه نشان می دهد که به منظور حفاظت و تقویت امکان خوانش و فهم روایت در منظر شهر به مثابه متن و تداوم خاطرات جمعی در مکان های تاریخی، بایستی سیاست های بازآفرینی و حفاظت مبتنی بر روابط بینامتنی بصورت توامان مدنظر قرار گیرد.
دوره ۲، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۲)- ۱۳۹۱ )
چکیده
ایده باغشهر در شهرسازی غرب به عنوان ایدهای مهم در خلق مجتمع های پایدار و برای ارتباط بیشتر با محیط اطراف، در قرن نوزدهم ظهور کرد و با تحقیق هاوارد به منظور ایجاد تعادل میان زندگی شهر و روستا، در ادبیات شهرسازی آن زمان مطرح شد. این درحالی است که در مشرق زمین، ایده باغشهر، در برگیرنده مفهومی فرا مادی است و به عنوان ایدهای ناب برای ایجاد بهشت زمینی، از قرن شانزدهم مطرح بوده است. در این نوشتار ابتدا خاستگاه شکل گیری باغشهر صفوی به لحاظ فرهنگی، فلسفی و عرفان شیعی و نیز از دیدگاه مسایل سیاسی و حکومتی بررسی شده و در مرحله بعد خاستگاه باغشهر هاوارد که ریشه در اتوپیا و آرمانشهر مطرح در آن دوران و عقاید آن زمان دارد مطالعه شده است. در ادامه اصول طراحی باغشهر هاوارد و صفوی مقایسه شده و سپس خاستگاه های معنوی مؤثر در شکل گیری این دو باغشهر، به عنوان عاملی مؤثر بطور خاص بررسی شده اند. در نتیجه گیری، از مقایسه باغشهر هاوارد با باغشهر صفوی، آشکار می شود که نوع جهانبینی و دیدگاه سازندگان در خلق ایده باغشهر و چگونگی تبلور آن در عصر صفوی و قرن نوزدهم نقش به سزایی داشته است. علاوه بر این نحوه استفاده از نظم گیاه و همچنین کیفیت ارتباطات اجتماعی و همسانی های اقتصادی از عمده ترین تفاوتهای دو باغشهر مزبور می باشند.
دوره ۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده
بیان مسئله: مناظر روستایی بهعنوان مناظر متداوم فرهنگی، نشاندهنده عینی تکامل جامعه انسانی و استقرار آن ها در طول زمان هستند، مناظری که تحت تأثیر جریانهای فرهنگی و یا طبیعی بستر خود تغییر و تکامل مییابند. تعامل انسان با طبیعت و تداوم این مناظر، ارزشهای برجسته متعددی را در مناظر روستایی به وجود آورده که بیانگر ارزشهای ملموس و ناملموس یا به عبارتی اهمیت معنایی آن است. در اسناد بینالمللی بر ضرورت توسعه چارچوب مفهومی و شناسایی این ارزشها بهعنوان مؤلفهای کلیدی در فرآیند حفاظت این مناظر تأکید ویژه گردیده است، بهطوریکه هر کوششی در راستای حفاظت و بازآفرینی مناظر روستایی، در اصل کمکی به بقای فرهنگ و پایداری طبیعت یک سرزمین است.
هدف: شناسایی و دستهبندی ارزشهای موجود در مناظر روستایی بهمنظور بازآفرینی و حفاظت پایدار از چنین محیطهایی و انتقال دانش جمعی و معانی فرهنگی آن به نسلهای آینده
روشها: این پژوهش ابتدا از طریق بازخوانی اسناد و کنوانسیونهای بینالمللی و بررسی دیدگاههای صاحبنظران، به تعریف مفهوم منظر فرهنگی و تدوین چارچوب مفهومی و جایگاه منظر روستایی میپردازد. سپس با توجه به بررسیهای به عمل آمده، ارزشهای موجود در مناظر روستایی دستهبندی و تبیین میشوند و در نهایت مدلی برای بازآفرینی و حفاظت از مناظر روستایی ارائه میشود.
یافتهها: در این پژوهش ارزشهای موجود در مناظر روستایی به دو گروه ارزشهای طبیعی و ملموس و ارزشهای فرهنگی و ناملموس دستهبندی شدند، ارزشهای طبیعی و ملموس شامل ارزشهای زیستمحیطی، کالبدی، اقتصادی و آموزشی و ارزشهای فرهنگی و ناملموس شامل ارزشهای فرهنگی، معنوی، اجتماعی و تفریحی هستند، اگرچه در برخی موارد، ارزشها تلفیقی از هر دو دسته هستند و تدقیق آن ها بسیار دشوار است.
نتیجهگیری: با توجه به ارزشهای موجود، مدلی برای بازآفرینی و حفاظت از مناظر روستایی ارائهشده است که ضروریست بهمنظور هماهنگی با تغییر در اولویتبندی این ارزشها، در حفاظت از آن ها به جنبههای پویا و چند عملکردی ارزشهای منظر توجه بیشتری شود.
دوره ۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف: در سالهای اخیر، مطالعه دربارهی مفاهیم تابآوری در مناطق مختلف شهری در مقیاسهای مختلف، توجه ویژهای را به خود جلب کرده است، هرچند سطح و تعداد این مطالعات بسیار کم میباشد. بهویژه در شهر تهران که به یک باره از دوره سنت وارد دوره مدرن شده است این موضوع میتواند مورد توجه قرار گیرد.
روشها: در پژوهش کنونی ابتدا از طریق مطالعات کتابخانهای در این زمینه، آیتمهای مربوط به تابآوریهای کالبدی محیطی و اجتماعی در مجتمعهای مسکونی، استخراج گردید. سپس در این مجتمعها حالتهای متعددی از این نوع تابآوریها وجود دارد که با مطالعه و طبقهبندی آنها میتواند به میزان مطلوبیت این مجتمعها دست یافت. نمونه موردی مورد مطالعه در این پژوهش، مجتمع مسکونی کوی نوبنیاد میباشد، زیرا بااینکه سال ساخت آن بالای آن، از محبوبیت بسیاری برخوردار است. این پژوهش با روش تفسیری و در قالب تحلیل کیفی و کمی صورت پذیرفته است. پرسشنامه که در مورد سنجش میزان تابآوری کالبدی-محیطی و اجتماعی میان ساکنین این مجتمع توزیع گردید.
یافتهها: از یافتههای این پژوهش میتوان دریافت که مجتمع کوی نوبنیاد (برجهای آ.اس.پ) علیرغم قدمت بالای آن، میزان تابآوری متوسط تا زیاد دارند.
نتیجهگیری: با بررسی انجام شده، میتوان الگوهای استفاده شده در این مجتمع را که باعث ماندگاری، محبوبیت و تابآوری بالای آن شده، در طراحی مجتمعهای مسکونی مدرن به کاربرد تا بتوانیم ساختمانهای ماندگار داشته باشیم.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
باغسازی ایرانی همواره ارتباطی نزدیک با باورهای مذهبی و اعتقادات سازندگان داشته و این مهم در نمادهای استفاده شده در باغ قابل بررسی است. از اینرو در این مقاله ابتدا به بررسی نمادها، انواع آن و چگونگی ظهور و نمایش عناصر نمادین در باغسازی ایرانی پرداخته شده است. سپس باتوجه به وجود ارتباط مستقیم میان نمادهای استفاده شده و تقدس باغ، گیاه و باغسازی با باورهای مذهبی سازندگان، این مهم در دو بخش مجزا- قبل و بعد از اسلام- به تفصیل بررسی شده است. هدف اصلی این مقاله معرفی و شناسایی نمادهای استفاده شده در ساختار کالبدی و فضایی باغ ایرانی (بعد از اسلام) و مطالعه چگونگی ارتباط آنها با باورهای مذهبی سازندگان، بخصوص ارتباط با ایده تجسم باغ تمثیلی از بهشت جاویدان، است. در این مقاله از روش تحقیق تاریخی-تفسیری استفاده شده است و روش تجریه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی و به روش استنباطی میباشد. نتیجه گیری این مقاله گویای این مهم میباشد که ساختار کالبدی و فضایی باغ ایرانی در قبل و بعد از اسلام از اصولی مشابه پیروی میکرده است لیکن نمادهای استفاده شده در باغسازی ایرانی پس از اسلام دارای معانی متفاوتی بوده که در راستای تجسم باورهای مذهبی اسلامی، بخصوص بهشت و توصیفات قرآن در اینباره، می باشد.
دوره ۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
بیان مساله: مشکلی که در این تحقیق مورد بررسی قرار میگیرد، تعارض احتمالی بین اهداف اقتصادی در برندسازی شهری و سلامت دراز مدت اکوسیستم شهری است. به طور خاص، نگرانی وجود دارد که تمرکز تنها بر جنبههای اقتصادی در طراحی شهری ممکن است سلامت اکوسیستم شهری را به خطر انداخته و منجر به آسیبهای جدی در طولانی مدت شود.
هدف: هدف اصلی این تحقیق توسعه یک برند شهری است که اولویتهای پایداری را برجسته میکند و سلامت اکوسیستم درون شهری را تقویت میکند. هدف این است که راهکارهایی برای حفظ و تقویت تعاملات اجتماعی و زیست محیطی از طریق طراحی منظر در زیرساختهای سبز شهری ارائه شود.
روش: این تحقیق از رویکرد علمی-کاربردی با روش توصیفی-تحلیلی استفاده میکند. جمعآوری دادهها به صورت اصلی از کتابخانه انجام میشود، با تمرکز بر جمعآوری اطلاعات درباره زیرساختهای سبز شهری، به ویژه مسیرها و فضاها، و نقش آنها در تقویت پایداری و تعاملات اجتماعی و زیست محیطی.
یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس اطلاعات جمعآوری شده، تحقیق اجزای کلیدی و اصول زیرساختهای سبز شهری را شناسایی میکند. دو اجزای اصلی مسیرها و فضاها هستند که ساختار زیرساخت سبز را شکل میدهند. علاوه بر این ساختار اصلی، اصولی مانند چند کارکردی، ارتباط، هماهنگی، طراحی مبتنی بر فرآیند و برنامهریزی استراتژیک را به عنوان اصول اساسی برای توسعه برندسازی پایدار شهری از طریق طراحی منظر معرفی میکند.
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
در سنت اسلام ، باغ به عنوان بهشت ، شاید حتی قوی تر باشد ، زیرا قرآن (متن اصلی مذهبی اسلام) بهشت را باغ توصیف می کند. اسلام به پارسیان سرایت کرد و متقابلاً مسلمانان سبک باغ ایرانی را پذیرفتند. بنابراین باغ برای ایرانیان بسیار ارزشمند است و انواع مختلفی را شامل می شود.
اصفهان به عنوان پایتخت سلسله صفوی به عنوان یک باغ بزرگ با توجه به مدل شهر باغ طراحی کرده است. بنابراین ، از برخی راه حل ها در مورد طراحی آب و هوای خشک اصفهان استفاده شده است. دولت صفویه تحقق ایده آل شهرهایی را که ریشه در اعتقادات و آرا Islamic اسلامی داشت ، دنبال کرد. بررسی های صورت گرفته از منظر تاریخی شهرهای صفوی نشانگر اهمیت شهرها به عنوان محلی برای حضور نمادها و نشانه ها است. Symbols که به عنوان مفاهیم ایدئولوژیک ، قدرت سلطه بر دولت و همچنین هویت بخشیدن به شهر یادآوری می شود.
در طول تاریخ طراحی شهری صفوی ، خیابان های مستقیم و گسترده ای (چارباغ) وجود داشته است که از عوامل اصلی توسعه و بهسازی شهرها در میان عناصر کاربردی و نمادین شهری بوده اند. در پس زمینه تاریخی باغ باغ اصفهان به ساخت خیابان (چارباغ) اشاره شده است که توجه گردشگران اروپایی را به خود جلب کرده است و در این مقاله به بررسی آن می پردازد.
بخش اولیه این مقاله برای توضیح در مورد پیشینه تاریخی اصفهان در عصر صفویه و همچنین خیابان چارباغ به عنوان محور اصلی اختصاص یافته است. سپس این مقاله با تأکید بر برخی اسناد تاریخی و مطالعات تحلیلی ، خیابان چارباغ اصفهان را با نمونه مشابه آن در فرانسه (خیابان شانزه لیزه) مقایسه می کند. نتیجه گیری این مقاله بیانگر شباهت خیابان چارباغ اصفهان و خیابان شانزه لیزه در برخی مشخصات اسکلتی و نحوه تشکیل است. بلوارهای فرانسوی از نظر زمانی بعد از چارباغ اصفهان ساخته شدند و پس از انتشار برنامه های سفر و تصاویر گردشگران از این مکان در اروپا شکل گرفتند.
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده
اهداف: هدف کلی پژوهش حاضر، خوانش زمینههای معنوی معاد در احیای منظر یادمانی و روایتگر گورستانهای متروک درون شهری براساس آموزههای قرآنی و روایات ائمه معصومین است.
ابزار و روشها: این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و از شیوههای کتابخانهای و میدانی به وسیله مشاهده و پرسش از جامعه آماری متخصصان دینی و حرفهای رشته معماری منظر با استفاده از پرسشنامه ساختاریافته، بهمنظور جمعآوری اطلاعات استفاده کرده است.
یافتهها: رابطه مکان، منظر و جایگاه مولفههای معنایی در خوانش و ادراک منظر با محوریت گورستان و بهصورت خاص مساله معاد بهعنوان اصلیترین مولفه معنایی در منظر گورستان شناسایی شده است. مساله معاد مطابق با تفاسیر قرآن کریم و احادیث و نظر فلاسفه، عارفان تشریح شده و چگونگی استفاده از رمزگانهای عینی و ذهنی معاد مطابق آیات قرآنی در منظر گورستانهای متروک درون شهری بررسی شده است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که منظرسازی عینی و ذهنی از معاد در آیات قرآن کریم هر کدام به نحوی حاوی مفاهیم و رمزگانهای مختلفی هستند که تاثیرات گوناگونی بر مخاطبان میگذارند و بنابراین استفاده صحیح از آنها در احیای مناظر گورستانهای متروک درون شهری میتواند سبب ادراک هر چه بهتر و بیشتر روایتگری و یادآوری این مناظر از معاد در ذهن مخاطبین باشد و در پی آن، سبب ارتباط بیشتر مخاطبان با منظر این مکانها شود.
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: هدف پژوهش دستیابی به معیارهای عملیاتی برای طراحی و بهبود کیفیت قرارگاه های رفتاری مطابق با ارزشهای کیفی_مکانی در پارکهای محله ای و لحاظ نمودن مؤلفه های مؤثر با رویکردی کلنگر (عینی-ذهنی) است. بر اساس پیش فرض های باغ ایرانی، این مهم در معماری منظر، میتواند به تقویت تعاملات اجتماعی پارک ها، کمک نماید.
روش ها: ابتدا با روش توصیفی- تحلیلی، معیارهای عینی-ذهنی قرارگاه های رفتاری، در قالب چارچوب نظری تدوین می شود. به منظور ارزیابی و اولویت بندی معیارهای مذکور، از روش مطالعه موردی، با کمک فناوری های نوین منظر و ابزارهای مدلسازی نحوی و میدانی، شامل مشاهده، پرسشنامه بسته و نقشه های شناختی، استفاده شده است.
یافته ها: مقایسه اصول در نظرگرفته شده در نمونه های انتخابی، نشان داد که از میان معیارهای عینی مکان در قرارگاه های رفتاری پارک های محله ای منطقه ۵ شهرداری تهران، ایمنی، آسایش فیزیکی و فعالیت های پویا و از میان معیارهای ذهنی مکان، معیار امنیت و اجتماع پذیری درکیفیت کالبدی پارک از نگاه جامعه آماری تحقیق از الویت بیشتری برخوردار است.
نتیجه گیری: افراد، موقعیتهای مکانی را که دارای گشودگی طراحیاند و در مجاورت قرارگاههای اجتماعی فعال قراردارند، را به عنوان قرارگاه های ذهنی و بدون توجه به ارزش کالبدی و به واسطه ویژگی های ذهنی استفاده می کنند. بازه های عددی حاصل از مدلسازی و مقایسه، نشان دهنده توجه طراحان به شکل زمین در طراحی پارک و عدم توجه درست به کیفیت مکانی قرارگاه های رفتاری است که این مهم با امنیت و اجتماع پذیری پارک ارتباط مستقیم دارد.
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: این مطالعه قصد دارد تا با مرور برخی تئوریهای مهم و تعیینکننده در رابطه بین منظر و سلامت به یک مدل مفهومی کلنگر از رابطه سلامت در حوزه منظر دستیابد.
روشها: تنوریها در زمینه منظر سلامت با استفاده از روش تحلیلی_توصیفی در دو دسته مورد بررسی قرار گرفتند: دسته اول به بررسی مکانیزمهای موجود در رابطه بین سلامت و منظر و چرایی تاثیرات منظر بر سلامت افراد میپردازد. حال آنکه دسته دوم با بررسی ابعاد کمی و کیفی مناظر سعی میکند تا اثرات آنها را بر سلامت افراد بسنجد.
یافتهها: بررسیها نشان دادند که تئوریهای مرتبط در این زمینه که در ابتدا بر پایه وجهی صرفا عینی یا ذهنی شکلگرفتهاند، بتدریج و در سیر تکامل خود به نوعی با مفهوم جامع و کلنگر منظر همگرا شده و بر وجوه توامان عین و ذهن در بررسی منظرسلامت تاکید دارند. این امر سبب شکلگیری رویکردی در حوزه منظر شده که با پررنگ دانستن نقش فرد، جامعه و محیط، سلامت منظر را امری نسبی دانسته که از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود.
نتیجهگیری: حضور عاملیت فردی (مهارتها و ظرفیتهای تطبیقی یک فرد) و ابعاد اجتماعی- محیطی در تعریف امروزی سلامت در سایر حوزهها، نشاندهنده وجود یک توافق بین رشتهای و صحتی بر این همگرایی است. این مقاله نشان میدهد که با اتکا بر ادراک میتوان این وجوه به ظاهر متضاد را در کنار هم قرار داده و به مدلی معنادار و کلنگر در رابطه با منظر سلامت دست یافت.