جستجو در مقالات منتشر شده
۷ نتیجه برای حسینیان
دوره ۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
بیان مسئله: ساختارشکل واژهای است که چارچوب شکلگیری اشکال را معنا بخشیده و منجربه درک نوع ترکیب اشکال میگردد، باید توجه داشت که این ساختارشکل برمبنای نسبت تداخل در الگوی هندسی قابل بررسی میباشد، لذا این الگو میتواند با تعاملات اجتماعی برآمده از لایه بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار وارد موازنه شود به قسمی که هرچه تعاملات اجتماعی منسجم تر ظاهر گردد، لایه بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار نیز به مراتب تطبیق پذیرتر بوده که بابهره از ابزار بصری (نقطه تا حجم) برآمده از دیدگاه هردگ می تواند به نوع دسته بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار و سپس از فصل اشتراک آنها به پیوند گرههای اجتماعی حاصله منجر گردد.
هدف: گرههای اجتماعی می تواند منجر به فصل اشتراک الگوی هندسی موجود در مجموعه و لایه های شکلی- حرکتی اقشار مرتبط به آن شود. به نحوی که اگر این مهم احصا نگردد، جانمایی و نقطه شروع ساختار شکلی- حرکتی هر کدام از اقشار در همارزی صحیح با ترکیب شکل مجموعه قرار نگرفته و این خود منجر به عدم خوانش فضایی و ساختارشکنی شکلی در مجموعه نقش جهان میشود.
روش تحقیق: سعی شد با بهره از ماهیت تفسیری- تاریخی جستار و تحلیل روابط هندسی تصاویر ترسیمی و به واسطه درک الگوی آن و بهره از استدلال قیاسی به روند ساختارشکلی مجموعه نائل آمد و با طرح فرضیه؛ «محتمل است که جانمایی گرههای اجتماعی در مجموعه نقش جهان اصفهان می تواند دلیلی بر همسویی الگوی هندسی با ساختار شکلی-حرکتی اقشار از منظر شکل گرایی چون هردگ باشد».
نتیجه گیری: با این فرض، میتوان بر همنوایی الگوی هندسی میدان با ساختار شکلی مجموعه در راستای شناسایی گرههای حاصله از هم ارزی ساختار حرکتی اقشار در مجموعه نقش جهان دست یافت. این مهم می تواند در جهت توجیه پیشبرد همزمان فرم و عملکرد در نحوه پیکره بندی این میدان شهری در زمان احداث آن تا به امروز، موثر واقع گردد.
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: توکسوپلاسما گوندی یک انگل تکیاختهای داخل سلولی است که موجب بیماری توکسوپلاسموزیز در انسان و حیوان میشود. در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری در زمینه شناخت کاندیدهای مناسب واکسن که باعث القای پاسخهای ایمنی مؤثر میشود، صورت گرفته است.
در این مطالعه، از ژن کامل راپتری-۲ توکسوپلاسما گوندی برای ساخت DNA واکسن استفاده شد و در نهایت پاسخهای ایمنی ناشی از این ژن در مقایسه با گروههای کنترل ارزیابی شد.
مواد و روشها: ایمنیزایی موشهای BALB/c سهبار و بهصورت عضلانی (به فاصله سه هفته) توسط
pc-ROP۲ (بهعنوان گروه شاهد) و pc DNA۳ و فسفات بافر سالین (بهعنوان گروههای کنترل) انجام پذیرفت.
بعد از انجام ایمونیزاسیون، پاسخهای ایمنی ناشی از آن به کمک اندازهگیری سطح آنتیبادی و سطح سیتوکینها ارزیابی شد.
نتایج: نتایج حاصل از اندازهگیری سیتوکینهای اینترفرون گاما و اینترلوکین ۴ نشاندهنده مقادیر بالای اینترفرون گاما و مقادیر پایین اینترلوکین ۴ در گروههای واکسینه شده با pc-ROP۲ در مقایسه با گروههای کنترل بود. این نتایج نشان میدهد که پاسخ ایمنی سلولی Th۱ در موشهایی که با pc-ROP۲ واکسینه شدهاند در مقایسه با موشهای گروههای کنترل که با پلاسمید خالی pc-DNA۳ و فسفات بافر سالین واکسینه شدهاند، به شدت تحریک شده است.
اندازهگیری آنتیبادی کل IgG اختلاف معنیدار را بین گروههای مورد و کنترل تأیید کرد (۰۵/۰>P). همچنین میزان بقای موشها در گروههای مورد و کنترل بعد از انجام چالش ارزیابی شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که میزان بقای موشهایی که با پلاسمید pc-ROP۲ ایمنسازی شدند، با گروههای کنترل اختلاف معنیدار دارند (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان میدهد که pc-ROP۲ بهعنوان DNA واکسن در القای پاسخهای ایمنی همورال و سلولی مؤثر بوده و همچنین در افزایش طول عمر موشها در برابر توکسوپلاسموزیز تا اندازهای مفید است.
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
هدف: سرطان پستان دومین عامل مرگ و میر سرطان در زنان است. سیسپلاتین یک داروی ضد سرطانی رایج شیمی درمانی است که سبب مرگ سلولهای سرطانی میشود. حساسیت سلولهای سرطانی به داروهای شیمی درمانی اغلب به خاطر تغییر بیان در سطوح mRNA ژنهای مرتبط با فرآیند مرگ سلولی برنامهریزی شده است. نانوساختارهای تحویل دهنده دارو برای انتقال غلظتهای کمتر و مؤثرتر داروهای شیمی درمانی طراحی شده است. در این مطالعه بیان ژنهای BCL۲ و BAX در سلولهای T۴۷D تیمار شده با سیسپلاتین و نانوذرات بارگذاری شده با سیسپلاتین ارزیابی شد که میتواند منجر به افقی تازه در درمان سرطان پستان باشد.
مواد و روشها: در این مطالعه سلولهای T۴۷D با غلظتهای متفاوت سیسپلاتین و نانوذرات بارگذاری شده با سیسپلاتین به مدت ۴۸ ساعت تیمار شدند. IC۵۰ تعیین شد. RNA با استفاده از محلول RNX استخراج شد. سپس cDNA ساخته شد. آغازگرهای اختصاصی برای ژنهای BCL۲، BAX و TBP با استفاده از از نرمافزار اختصاصی طراحی شد. میزان بیان ژنهای BCL۲ و BAX نسبت به ژن TBP (ژن مرجع) با استفاده از روش Real-Time PCR بررسی شد.
نتایج: بیان ژنهای BCL۲ و BAX در سلولهای T۴۷D تیمار شده با سیسپلاتین، به ترتیب به میزان ۰۷/۰ و ۴۸/۱ و در سلولهای T۴۷D تیمار شده با نانوذرات بارگذاری شده با سیسپلاتین، به ترتیب به میزان ۰۳/۰ و ۴۱/۲ تغییر یافت.
نتیجهگیری: در این بررسی نشان داده شد که نانوذرات بارگذاری شده با سیسپلاتین یک ترکیب ضد سرطانی مؤثر است. همچنین مشاهده شد که نانوذرات سبب القای مرگ برنامهریزی شده در سلولهای سرطان پستان میشود. در این مطالعه مشخص شد که آثار سمیت سلولی نانوذرات سیسپلاتین بر رده سلولی T۴۷D بیشتر از سیسپلاتین تنهاست.
دوره ۱۷، شماره ۱۰۰ - ( خرداد ۱۳۹۹ )
چکیده
از مهمترین عوامل محدود کننده عمر حبههای انگور میتوان به از دست رفتن آب و پوسیدگیهای قارچی پس از برداشت اشاره نمود. در این پژوهش، خوشههای یکنواخت و عاری از هرگونه بیماری و آسیب فیزیکی دو رقم انگور (قزلاوزوم و حسینی) با استفاده از پوشش خوراکی حاوی نانوذرات تیتانیوم دیاکسید (TiO۲) و ایزوله پروتئین سویا (جهت کنترل پوسیدگی پس از برداشت و افزایش عمر انبارمانی) و بدون پوشش خوراکی (کنترل) بستهبندی شدند. سپس خوشهها به مدت ۳۱ روز در سردخانهای با دمای ۱±۰ درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی ۵±۹۰ درصد نگهداری شدند و ویژگیهایی نظیر درصد ریزش حبهها، مواد جامد محلول کل (TSS)، اسیدیته قابل تیتراسیون (TA)، pH، محتوای فنول کل، رنگ و شفافیت حبههای انگور، فعالیت آنتیاکسیدانی و میزان قند کل حبههای انگور در فواصل زمانی ۶ روزه اندازهگیری شدند. آنالیز آماری نتایج به دست آمده نشان داد که تیمار با نانوذرات TiO۲ تاثیر معنیداری را در کاهش ریزش حبههای انگور نسبت به نمونههای کنترل داشت. این تیمار موجب بهبود طعم و مزه، بازارپسندی و کیفیت ظاهری بهتری در مقایسه با نمونههای بدون تیمار نانوذرات TiO۲ گردید. همچنین نمونههای تیمار شده با نانوذرات TiO۲ و ایزوله پروتئین سویا میزان TSS، TA، فعالیت آنتیاکسیدانی و قند کل، میزان فنول کل بالاتری را از خود نشان دادند. مشاهده گردید هر دو رقم میوه انگور تیمار شده با نانو ذرات TiO۲ و ایزوله پروتئین سویا نسبت به نمونههای شاهد کیفیت بالاتری در پایان دوره انبارداری از خود نشان دادند.
دوره ۲۲، شماره ۱۰ - ( مهر ۱۴۰۱ )
چکیده
فرآیند تراشکاری داخلی فرآیندی است که در آن قطر سوراخ داخلی قطعهکار معمولا طی مراحلی از اندازهی اولیه به مقدار دلخواه افزایش قطر پیدا میکند .از آنجاییکه هر گونه ارتعاشات ناخواسته در این عملیات منجر به کاهش صافی سطح شده، از جاذبهای دینامیکی فعال به منظور میراشدن ارتعاشات در این پژوهش بهره گرفته شده است. در این پژوهش، از دو حسگر شتاب آنالوگ و دیجیتال به همراه جاذب دینامیکی فعال نصب شده بر روی ابزار داخل تراش به طول ۷۲۰ میلیمتر استفاده شده است. حسگر آنالوگ آن به عنوان صحت سنجی مقادیر شتاب در حسگر شتاب دیجیتال که بسیار مقرون به صرفه بوده، مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین به کمک روش پسخور سرعت، ارتعاشات ناشی ازهرگونه تحریک ضربه میرا شده و با حالت بدون وجود جاذب دینامیکی فعال مقایسه شده است. همچنین در این پژوهش، با افزایش میزان ولتاژ ورودی به تقویتکننده نتایج میراشدهی ضربه اعمالی به انتهای ابزار داخلتراش ارائه و طیف فرکانسی برای پیشبینی کیفی میرایی بررسی شده است.
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( ۲-۱۴۰۴ )
چکیده
یکی از روشهای حذف اکسیژن محلول از محیط آب به منظور انجام واکنشهای دنیتریفیکاسیون استفاده از ترکیبات گیرنده اکسیژن (OCC) است. در این تحقیق تاثیر مقادیر مختلف چهار ماده ZVI، nZVI، NaS۲O₃ و Na۲S۲O۵ به عنوان OCC به منظور استفاده در حذف نیترات از آب آلوده در فرایند PRBB در مقیاس آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده، این مواد علاوه بر کاهش اکسیژن محلول، بر پارامترهایی چون pH محیط، جمعیت میکروبی، کدورت، ماندگاری DO، ORP و حتی حذف نیترات تاثیرگذار بوده و آثار مثبت و منفی از خود بر جای میگذارند. در این پژوهش پس از انجام آزمایشها و با در نظر گرفتن نظر متخصصین، میزان اثرگذاری کیفی هر یک از پارامترها به صورت کمی احصا و بهترین ماده OCC از طریق فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انتخاب شد. نتایج به دست آمده از آزمایشهای پیمانهای نشان داد که اولویت انتخاب OCC از سه جنبه فنی، اقتصادی و زیستمحیطی به ترتیب مربوط به ZVI،Na۲S۲O۳ ، Na۲S۲O۵ و nZVI میباشد. بر اساس نتایج حاصل با استفاده از ZVI (بهترین OCC) به میزان mg ۷۵۰ به ازای هر لیتر آب مورد آزمایش در مدت زمان تقریبی ۵۰۰ دقیقه میزان DO آب از ۷ به ۰۵ /۰ میلیگرم در لیتر کاهش یافته و در محدوده ایدهآل برای فرآیند دنیتریفیکاسیون قرار گرفت. پس از انجام واکنشهای ماندگاری نیز مشخص شد، این ماده خاصیت اکسیژن زدایی خود را در مدت زمان طولانیتری در مقایسه با سایر ترکیبات مورد استفاده حفظ نموده است. همچنین در طی آزمایشها pH محیط در محدوده مناسب برای انجام واکنشهای دنیتریفیکاسیون ( ۷<pH<۸,۵) قرار داشت. براساس نتایج به دست آمده میزان ZVI مورد استفاده در افزایش جمعیت میکروبی و راندمان حذف نیترات نیز دارای تاثیر مثبت بود.