جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای حبیبیان


دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

مقاومت ویژه الکتریکی را می توان یک سنجش پتانسیل برای مقاومت و دوام نام برد . غیرمخرب بودن و در عین حال ارزان بودن از مزیت های ویژه این روش به شمار می رود     . در این پژوهش تأثیر نانوسیلیس و میکروسیلیس بر روی مقاومت ویژه الکتریکی خمیر سیمان مورد مطالعه قرار گرفته، برای این منظور نمون ههایی با مقادیر متفاوت از نانوسیلیس و میکروسیلیس ساخته   شده و در سنین     ۳ و ۲۸ و ۹۰ روزه آزمایش شد. نتایج آزمایش ها نشان می دهد که تا سن ۳ روزه، افزایش هر مقدار نانوسیلیس و میکروسیلیس موجب کاهش مقاومت ویژه الکتریکی شده اما در سن     ۲۸ روزه بیشترین مقاومت ویژه الکتریکی در نمونه های حاوی نانوسیلیس مشاهده شده است     . اما رشد مقاومت ویژه الکتریکی بعد از این زمان تنها در نمونه های حاوی میکروسیلیس مشاهده شد .   نتایج مربوط به نمونه های حاوی ترکیب هم زمان نانوسیلیس و میکروسیلیس ، در محدوده نتایج بین نتایج حاصل از نمون ه ای حاوی نانوسیلیس و نمونه های حاوی میکروسیلیس است   .   در حالت کلی اضافه کردن نانو و میکروسیلیس به خمیرسیمان باعث افزایش چشمگیر مقاومت الکتریکی در این نمون هها شده، به گونه ای که تنها با اضافه کردن میکروسیلیس به میزان ۲,۵ درصد وزن سیمان، مقاومت الکتریکی در سن ۹۰ روز رشدی ۲۰   درصدی داشته و در نمون های که به آن ۱۰ درصد وزن سیمان، نانو سیلیس اضافه شده است در سن ۹۰ روزه شاهد افزایش بیش از   ۵۰ درصدی مقاومت الکتریکی بوده ایم .  

دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف: دیابت یک بیماری متابولیک شایع است که یکی از عوامل بسیار مهم در اتیولوژی آن را صدمات اکسیدانی می‌دانند. هدف تحقیق حاضر، تعیین اثر تمرین شنا با مکمل آربوتین بر وضعیت اکسیدانی (TOS) و آنتی‌اکسیدانی تام (TAS) بافت کلیه موش‌های دیابتی شده با القای آلوکسان بود. مواد و روش‌ها: ۴۲ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (۱۹۵ - ۲۲۰ گرم) به‌صورت تصادفی به ۶ گروه (۷ تایی) کنترل، دیابت، آربوتین، دیابت- آربوتین، دیابت- تمرین و دیابت- ترکیبی تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل ۶ هفته تمرین شنا، ۵ جلسه در هفته و هر جلسه ۶ تا ۳۰ دقیقه بود. دیابت با تزریق درون صفاقی آلوکسان (یک دوز،۹۰ میلی‌گرم/کیلوگرم) القا شد و مکمل آربوتین (۵۰ میلی‌گرم/کیلوگرم)، ۵ روز در هفته تزریق شد. موش‌ها ۴۸ ساعت پس از آخرین مداخله‌ها برای تجزیه و تحلیل سطوح TOS، TAS بافت کلیه کشته شدند. از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد (۰۵/۰>P). نتایج: شش هفته مکمل‌سازی با آربوتین، تمرین شنا و ترکیب این دو مداخله منجر به کاهش معنی‌دار میزان TOS و افزایش معنی‌دار TAS بافت کلیه موش‌های دیابت القایی با آلوکسان شد (۰۵/۰P<). نتیجه‌ گیری: تعامل تمرین شنا و مکمل آربوتین می‌تواند نقش مهمی در برابر استرس اکسایشی کلیه با تعدیل وضعیت اکسیدانی و آنتی‌اکسیدانی تام بافت کلیه موش‌های دیابت القایی با آلوکسان داشته باشد.

دوره ۱۹، شماره ۶ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده

مدیریت ترافیک شهری مستلزم اعمال ­سیاست­های صحیح با برنامه‌­ریزی همه‌­جانبه و جامع در راستای اهداف توسعه‌­ی پایدار است. تصمیم‌­گیری به عنوان یکی از شاخص­های کلیدی مدیریت شناخته­ شده­‌است. به دلیل پیچیدگی عوامل تاثیرگذار در اعمال سیاست­‌های صحیح با هدف رسیدن به اهداف توسعه‌­ی پایدار و انتشار کمتر آلایند­های ناشی از منابع متحرک، استفاده از روش­های تصمیم­‌گیری چند معیاره اهمیت زیادی دارد. هدف از این پژوهش بررسی گزینه­‌های مختلف تردد و آلودگی هوای ناشی از آن در پل صدر با استفاده از روش MCDM  است. پس از بررسی وضعیت اعمال محدودیت­‌ها و ممنوعیت­‌های تردد  اعمال شده در شیب­‌راهه­‌های پل صدر در هر دو مسیر غرب به شرق و شرق به غرب در قالب دو سناریوی حقیقی، مدل­‌سازی انتشار آلاینده­‌های ناشی از تردد در این سناریوها، با استفاده از نرم افزار IVE انجام شده‌­است. نهایتا این دو سناریو با رویکرد تصمیم­‌گیری MCDM  با شاخص­‌های میزان انتشار آلاینده­‌ها، سرعت شبکه و سطح خدمت‌دهی بررسی شد و به ترتیب سناریوهای اول و دوم با شاخص­‌های مذکور اولویت‌­بندی شد. نتایج مدل­‌سازی نشان داد انسداد شیب­‌راهه‌­ی صدر همسطح در مسیر شرق به غرب در ساعت اوج ترافیک به جای اعمال محدودیت دسترسی آن در تمامی ساعات شبانه روز از دیدگاه کاهش میزان انتشار آلاینده­‌های ناشی از تردد و بهبود پارامتر­های ترافیکی توصیه می­‌شود. هم­چنین در مسیر غرب به شرق، انسداد شیب­راهه­ی ورودی به بزرگراه صدر همسطح در ساعات اوج ترافیک  به جای تمامی حالات منجر به کاهش انتشار آلاینده­­­­ی کربن­‌مونواکسید به میزان ۲۲/۱۷ درصد در یک شبانه­‌روز و افزایش سرعت متوسط شبکه به میزان ۴۸/۶ درصد  نسبت به انسداد کامل مسیر فوق در تمامی ساعات، از ناوگان عبوری می‌­گردد.
 



دوره ۲۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: آلودگی محیط زیست و مواجهه با فلزات سمی مانند سرب موجب بیماری‌های مزمن و بدخیم می‌شود و دارای عوارض قابل ملاحظه‌ای شامل سرطان‌زایی، ایمونوتوکسیسیتی و مسمومیت عصبی است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر محافظتی روغن فرار میخک و ویتامین C بر سمیت ناشی از تجمع سرب در تخم بلدرچین بود.
مواد و روش‌ها: پژوهش کارآزمایی بالینی حاضر روی ۳۶۰ قطعه جوجه بلدرچین در سالن پرورش طیور دانشکده دام‌پزشکی دانشگاه شهرکرد در سال ۱۳۹۵ انجام گرفت. بلدرچین‌ها به‌صورت تصادفی به ۶ گروه با جیره‌های غذایی مختلف تقسیم شدند. پس از انجام مداخله، در ۴۲روزگی از هر گروه ۵ تخم بلدرچین جمع‌آوری شد. برای تعیین میزان تجمع بافتی سرب در تخم بلدرچین از دستگاه جذب اتمی استفاده شد و سنجش میزان پراکسیداسیون چربی‌ها با آزمایش ترکیبات واکنشگر تیوباربیتوریک‌اسید (TBARS) و اندازه‌گیری مالون‌دی‌آلدئید صورت گرفت. داده‌ها با نرم‌افزار GraphPad Prism ۵ و از طریق آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند.
یافته‌ها: میانگین تجمع سرب در تخم بلدرچین در گروه دریافت‌کننده‌ سرب و اسانس میخک به طور معنی‌داری نسبت به گروه دریافت‌کننده سرب کمتر بود (۰۵/۰p<)، همچنین میانگین غلظت مالون‌دی‌آلدئید در گروه دریافت‌کننده سرب به‌تنهایی به‌طور معنی‌داری بیشتر از دو گروه دریافت‌کننده سرب به‌همراه اسانس میخک یا ویتامین C بود (۰۵/۰p<).
نتیجه‌گیری: استفاده از اسانس میخک در جیره بلدرچین، اثر محافظتی بیشتری نسبت به ویتامین C، بر سمیت ناشی از تجمع سرب در تخم بلدرچین دارد.

دوره ۲۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: نانو‌ذرات اکسید روی به‌عنوان یک نانو‌ذرات اکسید فلزی مهم شناخته شده‌اند و در بسیاری از زمینه‌های پزشکی و زیست‌شناختی استفاده می‌شوند، اما نگرانی‌ها به‌علت اثرات بالقوه‌شان بر برخی از اندام‌ها رو به افزایش است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تمرین هوازی بر سطوح کلیوی آنژیوتانسین II و گیرنده نوع ۱ آنژیوتانسین در موش‌های صحرایی تیمارشده با نانو‌اکسید روی انجام شد.
مواد و روش‌ها: در این تحقیق تجربی، ۳۵ سر موش صحرایی ویستار نر، به‌طور تصادفی به گروه‌های کنترل، سالین، نانو‌اکسید روی، تمرین و تمرین به‌علاوه نانو‌اکسید روی تقسیم شدند. نانو‌اکسید روی (یک‌میلی‌گرم بر کیلوگرم) به‌صورت داخل صفاقی، ۵ روز در هفته به گروه‌های نانو‌اکسید روی و تمرین به‌علاوه نانو‌اکسید روی تزریق شد. برنامه تمرین ورزشی شامل دویدن فزاینده روی نوارگردان (۵ جلسه در هفته و به‌مدت ۴ هفته) بود. دو روز پس از آخرین مداخله‌ها رت‌ها معدوم شدند. بافت کلیه جدا و سطوح آنژیوتانسین II و گیرنده نوع ۱ آنژیوتانسین اندازه‌گیری شد. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS ۲۰، از طریق آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه و تعقیبی توکی تحلیل شدند.
یافته‌ها: پس از ۴ هفته تیمار مزمن با نانواکسید روی، سطوح کلیوی آنژیوتانسین II و گیرنده نوع ۱ آنژیوتانسین افزایش معنی‌داری داشت. فعالیت ورزشی به‌طور معنی‌داری سطوح کلیوی آنژیوتانسین II و گیرنده نوع ۱ آنژیوتانسین را کاهش داد، اما سطوح این متغیرها در گروه تمرین به‌علاوه نانو‌اکسید روی به‌طور معنی‌داری بالاتر از گروه کنترل باقی ماند (۰۵/۰p<).
نتیجه‌گیری: تمرین هوازی، باعث کاهش سطوح کلیوی آنژیوتانسین II و گیرنده نوع ۱ آنژیوتانسین در موش‌های صحرایی تیمارشده با نانو‌اکسید روی می‌شود.

دوره ۲۱، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: فرآیند پیری با تغییرات در عوامل نوروآنژیوژنیک مغز همراه است. فعالیت ورزشی نقش مهمی در بهبود عملکرد مغز به‌خصوص در دوره سالمندی ایفا می‌کند. هدف این پژوهش، بررسی اثر تمرین تناوبی شدید بر برخی از عوامل نوروآنژیوژنیک مغز در موش‌های ماده پیر بود.
مواد و روش‌ها: پژوهش تجربی حاضر روی ۱۴ سر موش صحرایی ماده مسن نژاد ویستار با میانگین وزنی ۳۰۰-۲۵۰گرم که دو سال داشتند، اجرا شد. موش‌ها به‌صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تمرین تناوبی شدید تقسیم شدند (۷ سر موش در هر گروه). حیوانات پیر ۱۰ سِت تمرین تناوبی شدید دویدن یک‌دقیقه‌ای (۳۴-۲۰متر در دقیقه) روی نوار گردان را با ۲دقیقه استراحت بین سِت‌ها، ۳ روز در هفته و به‌مدت ۸ هفته انجام دادند. موش‌ها ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین ورزشی کشته شدند و سطوح مغزی عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و عامل تبدیل رشد بتا-۱ (TGF-β۱) به روش الایزا تعیین شد. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS ۲۰ از طریق آزمون T مستقل تحلیل شدند.
یافته‌ها: سطوح VEGF در گروه تمرین به‌طور معنی‌داری در بافت مغز موش‌های مسن تمرین‌کرده بیشتر از گروه کنترل بود. سطوح مغزی TGF‐β۱ در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت.
نتیجه‌گیری: تمرین‌های تناوبی شدید، تغییرات آنژیوژنیک مغز ناشی از افزایش سن موش‌های ماده پیر را از طریق تنظیم مثبت VEGF و کاهش در سطوح TGF‐β۱ بهبود می‌بخشد.


دوره ۲۳، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده

اهداف: کوکسیدیوزیز از شایع‌ترین بیماری‌های عفونی در طیور است که هر ساله خسارت زیادی وارد می‌کند. گیاه شیرین‌بیان در طب سنتی برای موارد متعددی استفاده می‌شود. هدف از انجام مطالعه حاضر، ارزیابی عصاره‌های آبی و الکلی این گیاه بر اووسیست‌های آیمریا تنلا در شرایط آزمایشگاهی بود.
مواد و روش‌ها: ابتدا پس از خوراندن تعداد ۷۵۰۰۰ اووسیست به جوجه‌های ۱۴ روزه اووسیست‌های غیر اسپوروله به دست آمد. برای به‌دست‌آوردن اووسیست اسپوروله مقدار ۹گرم از مدفوع جوجه‌ها در بی‌کرومات‌پتاسیم ۲% خیسانده و به مدت ۷۲ ساعت در دمای °C۲۷ انکوبه شد. غلظت‌های ۱، ۲ و ۵% عصاره‌های آبی و الکلی شیرین‌بیان تهیه و اووسیست‌ها به مدت ۴۸ ساعت در تماس با این عصاره‌ها قرار گرفتند و تعداد اووسیست‌های اسپوروله و غیر اسپوروله در ساعت‌های ۱، ۱۲، ۲۴ و ۴۸ شمارش شدند. به‌منظور جلوگیری از هر خطا، آزمایشات سه بار تکرار شدند.
یافته‌ها: عصاره‌های شیرین‌بیان در مقایسه با گروه کنترل در همه غلظت‌های مورد استفاده اثر بهتری در کاهش تعداد اووسیست‌های اسپوروله و غیر اسپوروله آیمریا تنلا داشتند (۰/۰۵p<). این اثر مهارکنندگی با زمان ارتباط مستقیم داشت و به‌طور مداوم با گذشت زمان افزایش می‌یافت.
نتیجه‌گیری: عصاره الکلی شیرین‌بیان در مقایسه با عصاره آبی اثر بهتری داشت، به‌طوری که بهترین تاثیر مربوط به عصاره ۵% الکلی بود. با این حال شناخت بهترین دوز برای بیشترین اثرات ضدکوکسیدیایی عصاره شیرین‌بیان همچنین اثرات آن بر سایر گونه‌های آیمریا و مدل‌های حیوانی نیاز به تحقیقات بیشتری دارد.


دوره ۲۳، شماره ۵ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده


اهداف: نقص ویتامینD یک مشکل رایج است که با خطر سندرم متابولیک و بیماری های قلبی عروقی همراه است. اما ویتامینD اثرات مثبتی بر ترشح انسولین دارد. هدف مطالعه بررسی اثربخشی مصرف ویتامینD و تمرینات پیلاتس بر وضعیت ویتامینD و مقاومت انسولینی در مردان دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه نیمه تجربی بر روی ۵۰ مرد دارای اضافه وزن(۴۵-۵۵ سال) انجام شد. آزمودنیها به صورت  دردسترس انتخاب و سپس بطور تصادفی به گروههای تمرین، تمرین+ویتامینD (ترکیبی) ، ویتامینD و کنترل تقسیم شدند. گروههای تمرین و ترکیبی، ۸ هفته تمرین ورزشی (شدت ۵۰% -۷۰ % ضربان قلب ذخیره) انجام دادند. گروه های ویتامینD و ترکیبی، ۵۰۰۰۰ واحد ویتامینD یکبار در هفته دریافت نمودند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای tزوجی، آنوا یکطرفه و کروسکال والیس انجام شد(۰۵/۰>P).
یافته ها: ۶۰% و ۴۰% از آزمودنیها به ترتیب دارای نقص و سطوح ناکافی ویتامینD بودند,۸ هفته تمرین پیلاتس، مصرف ویتامینD و مداخله ترکیبی با افزایش سطوح۲۵-هیدرکسی ویتامینD، کاهش گلوگز ناشتا، انسولین و مقاومت انسولینی همراه بود. اما تاثیر مداخله های ترکیبی و مصرف ویتامینD بر افزایش سطوح ۲۵-هیدرکسی ویتامینD نسبت به تمرین پیلاتس بیشتر بود. همچنین مداخله ترکیبی با کاهش بیشتر سطوح انسولین و مقاومت انسولینی در مقایسه با مصرف  مکمل ویتامینDهمراه بود(۰۵/۰>P).
نتیجه گیری: مصرف ویتامینD، تمرین پیلاتس و ترکیبی از این مداخله ها می توانند منجربه بهبود وضعیت ویتامینD و گلایسمیک در افراد دارای اضافه وزن با سطوح پایین ویتامینD شوند. بنابراین حفظ وضعیت نرمال ویتامینD به توسعه سلامتی افراد دارای اضافه وزن کمک میکند.

دوره ۲۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده

دستیابی به مکان‌های سرزنده و پویا همواره یکی از دغدغه­های مهم برنامه‌ریزان، طراحان و مدیران شهری بوده است. این مفهوم در محله‌های شهری که به‌دلیل تداوم حضور ساکنان، کیفیت روابط انسان-مکان و انسان-انسان در سطوح بالاتری شکل می­گیرد، متأثر از عوامل مرتبط با پیوند انسان با مکان زیست خود، نظیر دلبستگی مکانی، است. این پژوهش تأثیر مفهوم چندبعدی دلبستگی مکانی و ابعاد آن بر سرزندگی محله‌های شهری را بررسی می‌کند. روش تحقیق آمیخته (کیفی-کمی) و ازنظر هدف کاربردی است. در بخش کیفی، ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه‌‌ی نیمه‌سازمان‌یافته و روش تحلیل کدگذاری و تقلیل چهارمرحله‌ای مفاهیم بوده است که درنتیجه، ۱۷ مؤلفه و ۵ بعد برای متغیر دلبستگی مکانی استخراج شد. در بخش کمی، داده‌ها ازطریق پرسشنامه گردآوری و تحلیل داده‌ها ازطریق نرم‌افزارSPSS  و ترسیم معادله‌ی ساختاری روابط متغیرها در نرم‌افزارAmos Graphic  انجام شده است. نتایج بخش کمی‌ضمن تأیید برازش مدل طراحی‌شده‌ی متغیرهای اصلی پژوهش (مقدار  =۹۰۸/۴ و RMSEA= ۱۰۰/۰)، اثر مستقیم و معنادار دلبستگی مکانی بر سرزندگی شهری را تأیید می‌کند (ضریب استاندارد مسیر ۸۰۶/۰ و ضریب معناداری کمتر از ۰۰۰۱/۰). همچنین، مدل اثرات مستقیم ابعاد پنج‌گانه‌ی دلبستگی مکانی بر سرزندگی شهری، اثر مستقیم ابعاد هویت مکانی، پیوندهای عاطفی‌شناختی و وابستگی مکانی بر سرزندگی محله­های شهری را تأیید می‌کند و نشان می‌دهد که هویت مکانی مؤثرترین بعد تأثیرگذار دلبستگی مکانی بر سرزندگی محله­های شهری است.


صفحه ۱ از ۱