جستجو در مقالات منتشر شده


۲۶ نتیجه برای حافظ نیا


دوره ۱، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: مهم‌ترین هدف سازمان‌دهی فضا در هر کشوری، در ابتدا ارایه بهینه خدمات به حداکثر شهروندان و سپس اداره و کنترل افراد ساکن در یک کشور است. فضای جغرافیایی ایران به‌رغم تلاش‌های زیاد از عدالت فضایی دور بوده و ساختار مرکز- پیرامون الگوی غالب روابط فضایی آن می‌باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی بنیادهای بی‌عدالتی فضایی در ایران انجام شد. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر منابع کتابخانه‌ای سعی در شناسایی و دسته‌بندی عناصر موثر بر بی‌عدالتی فضایی در ایران را داشت.
نتیجه‌گیری: بی‌عدالتی فضایی در ایران از دو زمینه اصلی شامل شرایط طبیعی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی هر مکان جغرافیایی (خصوصیات ذاتی مناطق) و اقتصاد سیاسی فضا، تصمیمات سیاست‌گزاران و برنامه‌ریزان اقتصادی منشا می‌گیرد. مناطق پیرامونی با ۱۶ استان و مناطق مرکزی با ۱۴ استان (به احتساب استان البرز) ساختار فضایی سیاسی ایران را شکل می‌دهند. حدود ۵۰% مساحت و ۷/۵۰% جمعیت کشور به مناطق پیرامونی تعلق دارد، این امر بیانگر آن است که ۵۰% حجم توسعه کشور باید در مناطق مرزی متمرکز شود تا تعادل‌های منطقه‌ای در ساختار فضایی ایران برقرار گردد، این در حالی است که تمرکز امکانات و خدمات در مرکز، موجب دورافتادگی برخی از استان‌ها و محرومیت آنها از این مواهب شده است.

دوره ۱، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده

در حقیقت، اصل اساسی برای اندیشه "ملی‌گرایی"، حاکمیت ملی و دفاع از یکپارچگی سرزمینی است؛ از این رو هر عامل بیرونی که بخواهد اصول را به هر بهانه‌ای نقض کند، "ملی‌گرایی" به‌عنوان یک اندیشه سیاسی یا ایدئولوژی حکومت، ضامن استقلال و یکپارچگی ملی و سرزمینی است. میان "قلمروسازی- گستری" و کُنش- واکنش‌های "ملی‌گرایانه" رابطه وجود دارد؛ معمولاً نمود این ارتباط به دو حالت است؛ در درجه نخست، کشورها از مولفه‌های انگیزشی "ملی‌گرایی" در راستای دفاع از حاکمیتِ قلمرو و سرزمین (در برابر تجاوز سایر کشورها)، بهره می‌برند و در حالت دوم، آنها (حکومت‌ها) در رقابت و نزاع‌های بیرونی خود با سایر دولت‌های رقیب یا دشمن بر سر "قلمرو"، از این حسِ قدرتمند در جهت عمل یا غرض توسعه‌طلبانه خود به اشکال "قلمروسازی" و "قلمروگستری" بهره می‌برند. دریاها و اجمالاً پهنه‌های آبی به‌واسطه ارزش‌های جغرافیایی (نظامی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و غیره) که دارند، مورد توجه و علاقه بازیگران سیاسی (حکومت‌ها و دولت‌ها) هستند. از این رو، "قلمروسازی- گستری" که در درجه نخست، یک اصل ژئوپلیتیکی است به‌واسطه این ارزش‌های جغرافیایی است.
ملی‌گرایی به‌عنوان یک نیروی قدرتمند، یکی از شیوه‌هایی است که دولت‌ها برای حفظ، بهره‌برداری و کسب ارزش‌های جغرافیایی (منابع جغرافیایی قدرت در پهنه‌های آبی و خشکی)، در جهت اعمال "قلمروسازی- گستری" خود از آن بهره می‌برند. پژوهش براساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی محسوب می‌شود. اطلاعات پژوهش به شیوه اسنادی و با مراجعه به منابع معتبر گردآوری شده است.
 
 

دوره ۲، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده

اهمیت دریا و نقش آن در اقتصاد و سیاست دنیا غیرقابل انکار و توجه به آن نیز ضروری می‌باشد. تاریخ سیاسی جهان گواهی می‌دهد که کشورهایی که راهبرد دریاگرایی داشته‌اند؛ قدرتمند و توسعه­یافته شده‌اند. کشور ایران به دلیل برخورداری از سواحل طولانی در خلیج فارس و دریای عمان/ اقیانوس هند از موقعیت جغرافیای ممتازی نسبت به سایر همسایگانش برخوردار است. از سویی دیگر متاسفانه مناطق شرق و جنوب شرقی ایران به دلیل انزوای جغرافیایی همواره مورد بی‌توجهی در سیاست‌های کلان ملی قرار گرفته است. بدین منظور یکی از بهترین راهبردهای آمایشی پیشرو برای توسعه و امنیت در این منطقه، اتصال نواحی شرقی به بندر چابهارو سواحل مکران می‌باشد. این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه‌ای به واکاوی نقش سواحل مکران و سیاست راهبردی دریاگرایی ایران بر توسعه محور شرقی بپردازد. بررسی‌های اولیه نشان می‌دهند که در صورت اتخاذ راهبرد دریایی توسط دولت جمهوری اسلامی، ایران شاهد فرآوری مزیت‌های ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی آن برای کشور خواهدبود. با تحقق سیاست دریاگرایی، منطقه مکران به‌ عنوان محور ترانزیتی توسعه جنوب شرق مطرح می‌شود. درصورت مغفول ماندن راهبرد دریاگرایی مبتنی بر ظرفیت اقیانوسی جنوب شرق ایران، سایر بازیگران منطقه‌ای اقیانوس هند از این پتانسیل استفاده خواهند کرد. لذا پیشنهاد می‌شود با نگاهی واقع‌بینانه و عملیاتی به سیاست دریاگرایی بیش از پیش توجه شود.

دوره ۲، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده

 در فضای شهرهای هوشمند بسیاری از الگوهای پیشین زندگی شهروندان دچار تغیرات اساسی شده است. هدف از تحقیق حاضر، تبین الگو‌های سیاست گذاری در ابعاد ملی و محلی(شهر) در این شهر‌ها و ارائه بهترین الگوی سیاست گذاری در کلیه ابعاد برای شهر‌های هوشمند می‌باشد و در جهت پاسخ به این سوال که الگوی مناسب سیاست گذاری بر شهر‌های هوشمند در ابعاد ملی و محلی کدام است؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به شناسایی الگو‌های سیاست گذاری در شهر‌های هوشمند مبتنی بر الگوهای سیاست گذاری فضای سایبر در ابعاد ملی(حاکمیت کشور) و محلی(شهر) پرداخته است. در بعد ملی سه الگو(آزاد، مشارکتی و کنترلی) و در بعد محلی یک الگو(وب محور) شناسایی شده است و معایب و محاسن هر یک ذکر گردیده است.
همچنین با توجه به اینکه شهر هوشمند مبتنی بر فضای جغرافیایی شهر‌های کنونی می‌باشد، الگوی ترکیبی در بعد ملی و شهری می‌تواند بهترین الگو برای سیاست گذاری، بر و در این شهر‌ها باشد. الگوی سیاست گذاری ترکیبی مجموع فرآیند‌های پیوند ساختاری میان فضای فیزیکی شهر و فضای هوشمند ناشی از به‌کارگیری فناوری‌های نوین مخصوصاً فضای سایبر را توصیف می‌کند. در این معنا پیوند‌ها و نسبت‌هایی که میان این دو فضا در سطوح ملی و محلی برقرار می‌شود بازیگران سیاسی را ملزم به اتخاذ الگوی سیاست گذاری ترکیبی می‌نماید.
 

دوره ۴، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده

روند رو به گسترش منازعات محلی در داخل فضای ملی کشورها و میان قلمروهای سیاسی اداری آنها این مسئله را مطرح می‌سازد که اساسا این گونه منازعات و تنش‌ها مبتنی بر چه عوامل و بنیادهایی هستند و از چه سازو کاری تبعیت می‌کنند. اگرچه تفاوت‌ها و تعارضات بنیادی در زمینه‌های مختلف فضایی- جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی و قومی،تاریخی، سیاسی و... زیر بنای بسیاری از تنش‌ها و منازعات داخلی کشورها است، اما یکی از مهمترین عوامل تشدید کننده و یا کاهش دهنده این منازعات، چگونگی فرایند مدیریت و سازماندهی سیاسی فضا در قالب تقسیمات کشوری است. از همین رو در این تحقیق با استفاده از روش تحقیق توصیفیتحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه‌ای مهمترین عوامل و منابع تنش و منازعه میان قلمروهای سیاسی- اداری در درون کشورها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که عواملی مانند چگونگی الگوی مدیریت سیاسی فضای ملی، تغییرات مرزها و محدوده‌های تقسیمات کشوری، عدم همگنی و تجانس طبیعی و فرهنگی واحدهای تقسیماتی، توسعه نامتوازن واحدهای سیاسی- اداری، نقش آفرینی پدیده جغرافیای قدرت و حمایت، رقابت‌های محلی، حوزه بندی‌های انتخاباتی، حس مکانی واحدها و تاثیرات هویتی ناشی از آن، اشکال و اندازه نامتوازن واحدهای تقسیماتی، اختلافات مرزی و مسائل زیست محیطی از مهمترین عوامل ایجاد تنش و منازعه میان قلمروهای سیاسی- اداری است. همه این عوامل در یک رابطه سیستماتیک با هم قرار دارند و عملکرد متقابل آنها با یکدیگر سبب تشدید منافع متعارض، واگرایی و در نهایت ایجاد تنش‌ها و منازعات میان قلمروهای سیاسی اداری خواهد شد.

دوره ۵، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
منازعه به وضعیتی گفته می­شود که گروه انسانی معینی با گروه انسانی دیگر به دلیل ناسازگاری در اهدافشان با یکدیگر تعارض داشته باشند. جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی با توجه به ویژگی­ها و ظرفیت­های خود، دو کشور تعیین کننده و مهم در منطقه محسوب می­شوند. با شکل­گیری انقلاب اسلامی ایران، زمینه بروز رقابت و منازعه میان دو کشور شکل گرفته و سایر فضاهای همجوار را تحت تاثیر قرار داده است. یکی از مهمترین فضاهای مذکور، کشور یمن است که بواسطه عواملی همچون همجواری با عربستان، بهار عربی، تعداد قابل ملاحظه جمعیت شیعیان، قدرت­گیری احزاب و گروه­های شیعی، موقعیت ژئواستراتژیک و... در حوزه علائق ژئوپلیتیکی دو قدرت منطقه­ای قرار گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال بررسی ماهیت منازعه ایران و عربستان در یمن است. سوال اصلی پژوهش بدین صورت است که چه عواملی منجر به شکل­گیری منازعه و رقابت میان ایران و عربستان در یمن شده است؟ یافته­های تحقیق بیانگر آن است که منازعه دو کشور در یمن ریشه­های ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی دارد.
 
 
 
 
کلمات کلیدی: ایران، عربستان، منازعه، ژئوپلیتیک، یمن.

دوره ۵، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه
تغییر اقلیم و گرمایش کره زمین که بر اثر افزایش گازهای گلخانه‌ای، مسئله‌ای حیاتی در کانون عوامل تهدیدزای بشر شده است. سرزمین ایران بر کمربندی از مناطق خشک و بیابانی زمین واقع شده که بیشترین اثرپذیری نامناسب را از تغییر اقلیم متحمل می شود. تغییر اقلیم در حوزه زاینده رود مشهود است و تاثیرات آن در کم شدن بارش و افزایش دما در طی سال‌های اخیر و نیز تداوم خشکسالی‌ها در حوضه آبریز زاینده‌رود نمایان است. با کاهش جریان آب رودخانه، تخصیص آب به بخش‌های کشاورزی و محیط زیست در قسمت‌های میانی و پایین دست با مشکل روبه رو شده است. نیاز آبی در این حوضه زیاد است به گونه‌ای که در طی این سال‌ها تلاش برای دستیابی به آب در حوضه زاینده‌رود به شکل تنش و درگیری و اعتراض‌ها و نیز آشوب‌های اجتماعی وارد عرصه جدیدی شده است. یکی از مهم‌ترین پیامدهای تغییرات اقلیم این است که دولتها را ناگزیر به طرح انتقال بین حوضهای میکند. بر اثر سیاستهای انتقال آب بدون در نظر گرفتن حقابه شرعی حقابه دار و حقابه زیست محیطی بستر زاینده رود و تالاب گاوخونی، بسیاری از اختلافات اجتماعی بین استانی تشدید شد.

روش پژوهش
پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی است که با توجه به اهمیت تاریخی، جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی حوزه به شناسایی ابعاد و تاثیرات تغییرات اقلیمی در حوضه آبریز زاینده رود می‌پردازد و چگونه تغییرات اقلیمی می‌تواند بحران و تنش را در حوزه آبریز افزایش دهد که این امر می‌تواند راهنمای مفیدی برای برنامه ریزان و تصمیم گیران حوزه قرار بگیرد. از لحاظ روش و ماهیت، این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوردی اطلاعات نیز براساس منابع کتابخانه‌ای از جمله کتب، مجلات و پایگاه‌های اطلاعاتی می‌باشد.
یافته‌های تحقیق 
تبدیل شدن برف به باران در سرچشمه رودخانه زاینده رود و افزایش تبخیر منجر به کاهش اراضی در بخش پایین دست رودخانه شده است به‌طوریکه در بخش میانی و پایین دست، از مساحت اراضی «کشاورزی» و «مرتع» کاسته شده است. تعداد چاه‌ها در سال‌های اخیر افزایش شدیدی داشته است. تعداد چاه‌ها در بخش میانی و پایین دست افزایش چشمگیری در این دوره داشته میانگین عمق چاه ها در حوضه ۸/۴ متر افزایش یافته که در قسمت بالادست ۶۵/۶ متر، در قسمت میانی ۵۵/۵ متر و در بخش پایین دست ۲۸/۶ متر به‌طور میانگین بر عمق چاه‌ها افزوده شده است. افزایش تنش‌های میان استانی که نمونه‌های بارز آن میان استان‌های خوزستان، اصفهان و چهارمحال بختیاری در سال‌های اخیر مشاهده شد، یکی از مهم‌ترین پیامدهای سیاسی تغییرات اقلیم است که دولت‌ها را ناگزیر به طرح انتقال بین حوضه‌ای می‌کند.
کشاورزان حقابه‌دار اصفهان مهم‌ترین گروه معترض به وضعیت بحرانی آب در این حوضه هستند. یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مردم منطقه و مهم‌ترین عامل ایجاد اعتصابات و درگیری‌های سال‌های اخیر کاهش منابع آبی و کاهش فعالیت کشاورزی شده است. کشاورزان منطقه در سال‌های اخیر به شیوه‌های مختلفی از جمله خرابی و شکستن لوله انتقال آب، اعتصاب، تظاهرات و بستن راه با تراکتور، رجوع به استان و شیوه‌های دیگر نحوه اعتراضات خود را بیان کرده‌اند. تنش و اعتراض‌های مردمی نسبت به آبرسانی و مدیریت بهینه آب برای ساکنان حوضه زاینده‌رود تنها محدود به ساکنان و بهره‌مندان حوضه آبریز زاینده‌رود نیست. مسائل هیدروپلیتیکی طرح انتقال آب بهشت آباد در بخش علیای حوضه کارون که زمینه ساز مشاجرات محلی و ناحیه‌ای و حتی ملی میان مردم و مسئولین در مبدا و مقصد شده است. این امر سبب بروز اختلافات اجتماعی و در نتیجه سیاسی بین ساکنین و ذی نفعان حوضه‌های آبریز بالادستی و حوضه‌های مذکور شده و با توجه به تفاوت قومی حوضه‌های آبریز، این مسئله به یک بحران هیدروپلیتیکی داخلی مبدل شده است که شکاف‌هایی را بین اقوام به وجود آورده است. تغییرات اقلیمی بزرگترین ضربه را متوجه بخش کشاورزی وارد کرده است. هم چنین نخستین پیامد رویه‌ای، افزایش حجم بیکاری و بحران مهاجرت است. مهاجرت منجر به پراکندگی روابط خویشاوندی و از بین رفتن همبستگی، انسجام قومی و افزایش فردگرایی و انزوا و به تبع آن حاشیه‌نشینی و بزه‌گری گردیده‌ است. خشک شدن بستر رودخانه زاینده‌رود ناشی از تغییرات اقلیمی سبب ایجاد شکاف‌ها و فرونشست‌های متعددی در مناطق مختلف حوضه آبریز در استان اصفهان شده است. عمق این شکاف ها بسیار عمیق می باشد و در برخی موارد عمقی بیش از ۱۰ متر داشته باشند. شکاف‌ها صدمات جدی را به جاده‌ها و زمین‌های کشاورزی وارد کرده است.
نتیجه گیری
تغییر اقلیم در حوضه زاینده‌رود یکی از عوامل تهدیدکننده منابع آب در حوضه است از جمله این عوامل تهدیدکننده می‌توان به اراضی در بخش‌های میانی و پایین دست حوضه به دلیل وقوع ناپایداری منابع آبی و کاهش جریان آب رودخانه، بخش عظیمی از زمین‌های کشاورزی به دلیل کم آبی خشک شده و به اراضی بایر تبدیل شده است، اشاره کرد. دلیل تغییر اقلیم و کاهش بارندگی و گسترش کشاورزی و صنایع آب‌بر منجر به تخریب طبیعت و فضای جغرافیای و پایین رفتن سطح آب‌های زیرزمینی و حتی تبدیل رودخانه‌های دائمی به فصلی و فصلی به اتفاقی و خشک رود شده است و برای جبران این وضعیت به سیاست انتقال آب بین حوضه‌ای در این منطقه روی آورده‌اند. که این رویکرد سبب بروز تنش‌های سیاسی و امنیتی در این منطقه شده است. از جمله مسائل هیدروپلیتیکی طرح‌های انتقال آب در حوضه آبریز مذکور و پیامدهای سیاسی- اجتماعی منفی آن می‌توان به تشدید منازعات و واگرایی‌های محلی و ناحیه‌ای، به مخاطره افتادن امنیت محلی و ناحیه‌ای، کنشگری‌های سیاسی مردم و مسئولین، تنوع قومیتی و حساسیت‌های سیاسی و ناحیه‌ای ناشی از آن در حوضه مبدا، افزایش نارضایتی مردم، مهاجرت ناخواسته، بروز درگیری‌های بسیار خُردمحلی بر سر آب، افزایش سوء‌ظن‌ها و نظایر آن، اختلافات بالقوه و بالفعل تقسیم آب در استان‌های گیرنده و تشدید اختلافات در حوضه مقصد و به ویژه شهرهای دریافت کننده آب در سال‌های کم آبی اشاره کرد. یکی از عواملی که در ایجاد کنشگری‌های سیاسی منفی ناشی از انتقال آب، نقش زیربنایی دارد تقویت دیدگاه ناحیه گرایی سیاسی می‌باشد، که خود ناشی از ضعف مدیریتی و سیاستگذاری‌های غیراصولی و ضدآمایشی می‌باشند. امری که منجر به صورت‌بندی «هیدروپلیتیک منفی» در مقیاس ملی و ناحیه‌ای می‌شود و به نوبه خود بر روی مسائل امنیت محلی، ناحیه‌ای و حتی امنیت ملی اثرات منفی بر جای می‌گذارد.

دوره ۵، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده

فضا زیربنای تولیدهای اجتماعی اقتصادی براساس پراگماتیسم سیاسی است که بازتاب­های اقتصاد سیاسی را بروز و نمایش می­دهد. فضاهای جغرافیایی زیربنای فعالیت­های انسانی محسوب می­شوند و این فعالیت­ها بازتاب­های روبنایی به فضا می­بخشند. در همین راستا شهرها مصادیقی از بازتاب­های اقتصاد سیاسی بر فضاهای جغرافیایی قلمداد می­شوند که به‌طور پیوسته از الگوهای نظام­های سیاسی و اقتصادی کشورها در سطوح مختلف (محلی ملی منطقه­ای و بین­المللی) تاثیر می­پذیرند. این پژوهش سعی دارد که بازتاب­های اقتصاد سیاسی در دوره معاصر بر فضای جغرافیایی شهر ارومیه را بررسی کند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. بازتاب­های فضای جغرافیایی شهر ارومیه تحت تاثیر مولفه­های اقتصاد سیاسی بر مبنای یافته­های اسنادی، سنجش از دوری (GHSL & ESA) و ارزیابی نخبگان در قالب یافته­های میدانی پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفتند و یافته­های پرسشنامه­ای به وسیله نرم­افزار Amos تجزیه و تحلیل شدند. بر پایه ارزیابی فرضیات از طریق آزمون­های نرم­افزار مورد نظر مشخص شد که بازتاب‌های اقتصاد سیاسی بر فضای جغرافیایی شهر ارومیه عبارت­اند از: الف) تمرکز قدرت و ثروت در فضاهای خاص؛ ب) گردش مازاد سرمایه و ثروت در تولید فضا­های جدید؛ ج) شکل گیری فضاهای فقر؛ د) کالایی سازی فضای شهر ارومیه در چرخه دوم سرمایه­داری؛ و ه) گسترش و انبساط فضایی.

دوره ۷، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۲ )
چکیده

-

دوره ۷، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

اندرزنامه‌های سیاسی، یک مرحله مهم توسعه اندیشه سیاسی و ارائه کارویژه‌های سنتی دستگاه حکومت در جهان هستند که قرن‌ها نگارش آن‌ها تداوم یافت. ریشه پیدایش اندرزنامه‌های سیاسی وجود شکل سنتی حکومت، یعنی حکومت‌های استبدادی و خودکامه بود، لذا با شکل‌گیری کشورهای مدرن در جهان، تاریخ مصرف این سبک نگارشی نیز پایان یافت. اندرزنامه‌های سیاسی متونی در زمینه آیین‌های عملیاتی کشورداری و روش‌های مطلوب اداره حکومت هستند. در ایران و جهان اسلام این سنت ادبی از محبوبیت ویژه‌ای برخوردار بود. تاکنون مقالات و کتاب‌های زیادی در ارتباط با این سنت ادبی به ویژه از دیدگاه اندیشه سیاسی به نگارش در آمده است؛ اما مقاله فوق تلاش دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای به بررسی تحلیلی این منابع و نیز فلسفه پیدایش و توسعه، ماهیت، اهداف، ویژگی‌ها و کارکردهای اندرزنامه‌های سیاسی بپردازد. همچنین نشان داده می‌شود، مهم‌ترین کارویژه اندرزنامه‌های سیاسی ارائه طرح‌های عملیاتی کشورداری به حکومت‌ها بوده است.

دوره ۱۰، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده

رودخانه هیرمند از افغانستان سر چشمه می گیرد و زندگی مردم منطقه سیستان وابسته به آن است. نوسان جریان آب هیرمند و کاهش آب جاری به سمت سیستان ( ایران ) در صد سال گذشته همواره مشکلاتی را در روابط سیاسی ایران و افغانستان درسطوح محلی و ملی بوجود آورده است. این پژوهش در پی یافتن علل نوسان آب هیرمند و کاهش جریان آن بسوی سیستان و تاثیر آن بر روابط سیاسی بین دو کشور می باشد . وقوع خشکسالی و کاهش جریان آب از سر چشمه های هیرمند باعث کاهش جریان آب به سمت سیستان و وقوع بحران آب در این ناحیه گردیده است. در صد سال گذشته افغانیها با جدا کردن کانالهای متعددی از هیرمند و احداث سدهای مخزنی و انحرافی برروی آن حجم بیشتری از آب را مصرف نموده اند و میزان آب جاری به سیستان را کاهش داده اند این مساله , در مواقع خشکسالی در بخش علیای رودخانه کم آبی در سیستان را تشدید نموده است. قرار گرفتن سر چشمه های هیرمند و ۹۵ درصد از مسیر رودخانه در سرزمین افغانستان و وابستگی شدید افغانان به آب هیرمند موجب برتری ژئوپلیتیک افغانستان در مقابل ایران شده است که همواره موجب انعطاف ایران در برابر افغانستان در این مورد شده است .

دوره ۱۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۶ )
چکیده

این تحقیق با ارزیابی و مقایسه شاخصهای متعدد اقتصادی ، اجتماعی و جغرافیایی در استانهای یزد و کرمان که زادگاه دو شخصیت سیاسی (رئیس جمهور) در سالهای اخیر بوده اند، در پی پاسخ به این سئوال بوده است که: آیا دسترسی به فرصت سیاسی مانند ریاست جمهوری باعث استفاده از امکانات ملی در جهت نوسعه فوق العاده موطن و زادگاه رئیس جمهور شده است یا خیر ؟ به این منظور اطلاعات و آمار شاخصهای مختلف اقتصادی استانهای فوق در دوره های ریاست جمهوری مربوط به افراد از مرکز آمار ایران جمع آوری و پردازش گردید.نتایج تحقیق نشان داد هر دو استان کرمان و یزد در شاخصهای مختلف از روند توسعه فوق العاده نسبت به میانگین های کشوری برخوردار شده اند.

دوره ۱۳، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده

با اینکه موضوع جمعیت از مباحث جغرافیای انسانی، جغرافیای جمعیت و جامعه شناسی به شمار می رود، اما اثربخشی سیاسی آن باید در جغرافیای سیاسی مورد بررسی قرار گیرد. در حقیقت انسان به عنوان یکی از دو عنصر اصلی ژئوپلیتیک (جغرافیا و انسان)، ماهیت پویا و دیالکتیک ژئوپولیتیک است. بر این اساس، همیشه از پدیده هایی می باشد که در مبحث قدرت و سیاست مورد بررسی است. متغیر جمعیت به عنوان یک عامل مؤثر در توسعه ملی، قدرت و دفاع ملی کشور، از دو بعد کمّی و کیفی ویژگیهای مختلفی دارد که هر کدام از این ویژگیها می توانند به عنوان عواملی مثبت و یا منفی در تکوین و تثبیت وزن ژئوپلیتیکی کشور عمل کنند. جمعیت ایران در حال حاضر با توجه به تغییراتی که در چند دهه گذشته شاهد آن بوده است، علی رغم وضعیت کمّی مناسب، به لحاظ ویژگیهای کیفی رضایت بخش نیست. در این میان، چیزی که بیشتر از همه جلب توجه می کند، آن است که تغییرات عمده در بعد کیفی جمعیت ایران با مؤلفه های قومیتی، زبانی، فرهنگی و مذهبی جامعه ایرانی ارتباط تنگاتنگی داشته است؛ به طورکلی این مقاله علی رغم مباحث نظری آن، ضمن مطالعه کمّی و کیفی جمعیت ایران با مبنا قراردادن آمار مربوط به سرشماری ۱۳۸۵ و مقایسه آن با آمار چند دوره قبل، پاسخگوی این سؤال اصلی است که نقش جمعیت ایران در شکلدهی وزن ژئوپلیتیکی آن چیست؟

دوره ۱۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده کشورها برای سازمان دهی سیاسی فضای جغرافیایی خود، یکی از انواع مختلف الگوهای تک ساخت یا بسیط، فدرالی، خود مختاری و خودگردانی را به کار می گیرند. کشور عراق بعد از حمله آمریکا در سال۲۰۰۳ میلادی، با نگرش جدید حاکمان آن به واقعیت های جغرافیایی، فرهنگی، قومی و زبانی این کشور و در نظر داشتن تجربه دوازده ساله خودگردانی کردها در شمال این کشور در طول دهه۹۰ میلادی، الگوی فدرالیسم را برای اداره کشور انتخاب کرد . در این راستا تاکنون کردهای عراق توانسته اند در سه استان کردنشین شمالی این کشور یک ایالت فدرال را تأسیس کنند. براین اساس، مقاله حاضر با بررسی واقعیت های موجود فدرالیسم در عراق و مطالعه ویژگی های ساختاری و کارکردی حکومت منطقه ای کردستان، درصدد پاسخ گویی به این سؤال اصلی تحقیق است که «وجوه تشابه و تمایز الگوی خودگردانی کردستان عراق با الگوهای خود مختاری و فدرالیسم چیست؟». برای پاسخ به این مسأله از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج تحقیقی بیانگر آن است که الگوی کردستان عراق با وجود داشتن تشابهاتی با سایر الگوهای غیر متمرکز، از جهاتی نظیر برقراری روابط خارجی، داشتن نیروی دفاعی- نظامی موسوم به پیشمرگ یا حافظان اقلیم و... با آن ها متفاوت است، طوری که می توان برای آن وجود مستقلی در چارچوب الگوی مدیریت سیاسی فضا قایل بود.

دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۸۹ )
چکیده

چکیده مرز یکی از مفاهیم اساسی و مهم در جغرافیای سیاسی است؛ اما امروزه بحث¬های زیادی درباره از میان رفتن و بی اهمیت شدن مرز در عصر جهانی شدن وجود دارد. بحث درباره جهانی شدن و تأثیر آن بر مرزها آن چنان گسترش یافته است که در باور برخی صاحب نظران به ویژه علوم اجتماعی چنین جلوه می کند که با توجه به پیشرفت¬های علمی و تکنولوژیک، دیری نخواهد گذشت که خانواده بشری شاهد از میان رفتن جدایی¬های مرزی و سرزمینی و هویتی خواهد بود و جهان سیاسی در عمل به «دهکده» ای یکدست تبدیل خواهد شد. این تحقیق با رویکرد جغرافیای سیاسی سعی دارد تا تأثیر فرایند جهانی شدن را بر ماهیت مرزها بررسی کند. به این معنا که شکل گیری جنبه های مختلف جهانی شدن اگرچه باعث تحولات زیادی در ابعاد مختلف شده است، این تحولات نتوانسته¬ ماهیت مرزها را تحت تأثیر قرار دهد. استدلال اصلی تحقیق این است که ماهیت مرز با توجه به فرایند جهانی شدن، تحت تأثیر قرار نگرفته است. در این باره این باور وجود دارد که از ابتدا جهان خلقت براساس تفاوت و نیز دیدگاه و منافع متفاوت انسان ها بنا شده است و تا زمانی که انسان وجود دارد مرزها نیز وجود خواهند داشت و جهانی شدن و گسترش ارتباطات و غیره، جایگاه و نقش مرزها را در زندگی اشتراکی انسان ها از بین نمی برد.

دوره ۱۴، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۹ )
چکیده

تقسیمات کشوری فرایندی سیاسی ـ اداری است که با هدف اصلی تقسیم کشور به واحدهای همگن، برای رشد هماهنگ و به منظور اداره قلمرو ملی و عرضه خدمات بهتر صورت می گیرد و در نهایت، امنیت، وحدت و مشارکت ملی را تأمین می کند. بر این اساس، تقسیمات کشوری بر ساختار اداری¬ـ مدیریتی سرزمین، شتاب بخشیدن به روند توسعه و رشد هماهنگ ملی، تأثیر بسزایی دارد، از آنجا که استان زنجان از تغییرهای صورت گرفته در این زمینه، بی تأثیر نبوده است، این مقاله را با هدف بررسی چگونگی تأثیر الگوی تقسیمات کشوری بر توسعه فضای جغرافیایی استان زنجان، تدوین کرده‏ایم. برای پاسخ دادن به این سؤال، فرضیه ذیل مطرح می گردد: ارتقای سطح واحدهای تقسیمات کشوری به توسعه فضای جغرافیایی در استان زنجان منجر شده است در پژوهش حاضر، علاوه بر تصویرسازی آنچه هست، وضعیت مسئله و ابعاد آن را تشریح و تبیین کرده‏ایم؛ بنابراین، تحقیق به‏لحاظ هدف، ازنوع کاربردی و به‏لحاظ روش توصیفی¬- تحلیلی است. اطلاعات لازم برای مقاله را با استفاده از سه شیوه گردآوری کرده‏ایم: الف) شیوةکتابخانه ای و اینترنتی، ب) شیوه اسنادی و آرشیوی، ج) شیوه میدانی درنتیجه این تحقیق، مشخص شد که اثرهای تقسیمات کشوری بر توسعه استان زنجان، در بیشتر زمینه ها منفی است و جدایی قزوین، به بازماندگی توسعه ای در استان منجر شده است؛ ولی با توجه به قابلیت های موجود و موقعیت جغرافیایی برتر، نزدیکی به عمده ترین کانون های جمعیتی و قطب های صنعتی کشور، قرارگرفتن در مسیر دالان‏های ارتباطی و داشتن تنوع معدنی زیاد، برخورداری از جاذبه های گردشگری طبیعی و تاریخی، دارا بودن آب و هوایی مناسب و دشت های حاصل‏خیز می تواند نقش بسیار مهمی در فرایند توسعه ملی و منطقه ای این استان ایفا کند.

دوره ۱۵، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۰ )
چکیده

مکان ها و نواحی جغرافیایی به منظور اداره بهتر امور و تنظیم روابط افقی و عمودی با سایر نواحی و هم چنین استقرار نهادها و سازمان ها به خودگردانی و مدیریت در بعد محلی نیازمند می باشند. این نوع خودگردانی ها و سازمان دهی سیاسی فضا در بعد محلی در ادبیات جغرافیای سیاسی به «دولت محلی» و حکومت محلی و غیره تعبیر می شود. اراده حاکمیت ملی بر پهنه فضایی مناطق آزاد از دو راه صورت می گیرد: یکی از راه الگوی مدیریت سیاسی فضا (وزارت کشور و استانداری ها) و دیگری اختصاصی (سازمان مناطق آزاد) و به لحاظ الگوی مدیریتی دوگانه ای که در آن اعمال می شود با دیگر مناطق آزاد جهان تفاوت هایی دارد که در نهایت تأثیر این الگوها بر کارکرد مناطق آزاد، مورد کالبدشکافی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتیجه تحقیق نشان می دهد زمانی که این دو الگو در عملکرد خود مکمل هم بوده اند باعث رشد و توسعه جزیره شده و برعکس زمانی که عملکرد این دو الگو در تعارض با هم بوده اند، بر کارکرد منطقه تأثیر منفی گذاشته است.

دوره ۱۵، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۰ )
چکیده

یکی از پیامدهای توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات ، تحول گسترده در مفهوم و کارکرد مرزها است. بر همین اساس و در‌پی تحولات جهانی‌شدن اقتصاد بازار آزاد، بسیاری از اندیشمندان در‌قالب نظریه ها و گزاره‌هایی، افول ارزش‌های جغرافیایی و به‌ویژه مرز را بیان کردند. در این مقاله، به‌دنبال حل این مسئله‌ایم که آیا اندیشه‌ها و گزاره‌های اندیشمندان درباره جهانی‌شدن در خصوص حذف مرز و مفاهیم پیرامونی آن، با واقعیت‌های کنونی جهان مطابقت دارد. در این پژوهش، با روش استنادی ـ استدلالی، اندیشه های نفی‌کننده مرز را نقد و بررسی کرده‌ایم و درستی و نادرستی آنها را با واقعیتهای فضای جغرافیایی مطابقت داده‌ایم. نتایج تحقیق نشان می‌ دهد که مرزهای جغرافیایی از‌بین نمی روند؛ بلکه متناسب با پویایی جامعه بشری به‌لحاظ کارکرد و ماهیت تغییر می‌کند و نقش‌های جدیدی را به‌عهده می‌ گیرند. به‌نظر می‌ رسد پاسداری از هویت‌ها، مهم‌ترین بعد کارکردی مرز در عصر جهانی‌شدن است.

دوره ۱۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۱ )
چکیده

با شکل گیری احساس هویت مستقل در یک ملت و طی فرایند شکل گیری دولت در یک سرزمین مشخص، نظام سیاسی(حکومت) شکل می گیرد. حکومت به منظور حاکمیت بر پهنه قلمروی سرزمینی و افزایش قلمرو مؤثر ملی، ساختار فضایی کشور را به قلمروهای کوچک تر تقسیم و بسته به الگوی حکومتی مدیریت کلان خود را اعمال می کند که همواره ماهیت و کارکرد این تقسیمات سیاسی فضایی مرزها و عملکرد یک فضای جغرافیایی را با تغییرات اساسی مواجه می سازد. در این راستا شکل گیری استان اردبیل با انتزاع از استان آذربایجان شرقی و ایفای نقش های جدید در مدیریت سیاسی کشور به عنوان قلمروی جدید در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد، با این تأکید که با توجه به تشکیل استان اردبیل توجه به ظرفیت های توسعه افزایش یافته و به ویژه در بخش گردشگری منجر به افزایش میزان توسعه در استان شده است. این مقاله حول این سؤال اصلی که «آیا ارتقای سطح اداری استان اردبیل به گسترش توریسم منجر شده است یا نه؟» انجام شده است.   شیوه تحقیق از نوع تحلیلی - استنباطی است و در این زمینه با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و استخراج آمار و اطلاعات بخش های مختلف گردشگری طی دو دوره قبل و بعد از ارتقای سطح سیاسی تأثیر این عامل بر گردشگری مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات و داده های موجود در استان با استفاده از نرم افزار spss و با به کارگیری آمار موجود در جداول مختلف طی آزمون های pearson و آزمون T سنجش شده است. نتایج حاصل از مجموع تجزیه و تحلیل ها، نشان از تفاوت معنا دار بین بخش های مرتبط با گردشگری از قبیل راه های ارتباطی و مواصلاتی، مراکز اقامتگاهی و دیگر پارامترهای مربوط به توریسم در استان طی سال های قبل و بعد از ارتقای سطح سیاسی در استان دارد.    

دوره ۱۷، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۲ )
چکیده

اساس این پژوهش بر این سؤال استوار است که بین سیاست های دولت و روابط بین اقوام چه رابطه ای وجود دارد. برای پاسخ به این پرسش، تأثیر سیاست های دولت بررفتار متقابل اقوام بررسی شده است. این پژوهش از نوع اسنادی- میدانی است و با استفاده از روش های مختلف مثل پرسش نامه، مصاحبه، بررسی میدانی، نظرسنجی از استادان و کارشناسان به واکاوی مسئله پرداخته است. نمونه آماری این پژوهش به صورت انتخابی و از بین شصت نفر از استادان، کارشناسان ملی و منطقه ای و همچنین نخبگان قومی بوده است. نتایج پژوهش با نرم افزار Spss تجزیه و تحلیل شده است. سیاست های دولت از یک سو باعث ایجاد رابطه بدبینانه بین سیستانی ها و بلوچ ها شده و از سوی دیگر به واگرایی بین قوم بلوچ و دولت مرکزی کمک کرده است.      

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱