جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای جهانشاهی افشار


دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

خرافات نگرش یا رفتاری است که بر اساس ترس، تهدید، عادت و عوامل ناشناخته‌ای به ذهن فرد خطور می‌کند تا بر اساس نگرشش از اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند. این رفتار بر مبنای کنش منطقی و روابط علت و معلولی نیست. اگرچه گسترش سطح سواد و فرهنگ عمومی جامعه منجر به کاهش اعتقاد خرافی می‌شود؛ اما باید اذعان کرد حتی انسان‌های مدرن نیز نمی‌توانند به طور کامل خرافات را رد کنند یا عملا از آن خلاص شوند. پژوهش حاضر با تحلیل محتوایی علل رواج این باورها در فرهنگ مردم، چگونگی کاربرد آن‌ها را بررسی می‌کند. با اینکه رواج خرافات بر پایه‌های غیر عقلانی استوار است، بشر برای واداشتن به امری یا بازداشتن از کاری، تسکین، تلقین و انتقال شر و در سطحی کلی برای جلب منفعت یا دفع ضرر از خرافات استفاده می‌کند.

دوره ۳، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

بشر از نخستین روزی که پای بر پهنۀ هستی نهاد، برای بقا به شناسایی محیط اطراف و گاه مواجهه و مبارزه با تهدیدهای فراروی خویش پرداخت و ابزارهای مختلف را به منظورهای گوناگون به‌کار گرفت تا به هر طریق ممکن از جان و متعلقات خود محافظت کند. از جملۀ این ابزارها داغ بود که بشر از زمان­های بسیار دور به دو منظور نشانه­گذاری و درمان از آن استفاده می‌کرد؛ هرچند به‌یقین نمی­توان اظهار داشت که کدام کاربرد، مقدم بود. نویسنده در این مقاله، ابتدا به جنبۀ نشان و سپس وجهِ درمانی داغ می­پردازد. نشان داغ بر اندام­ها و اعضای بدن بردگان، دشمنان و حیوانات به منظور ایجاد تمایز و ثبت مالکیت و دربارۀ مجرمان به علامت گنهکاری زده می­شد و در کاربرد درمانی، به گمان برخی به‌عنوان آخرین درمان برای علاج بیماری­های مختلف انسان و دام به‌کار می­رفت. مهم­ترین عرصۀ کاربرد درمانی داغ، نهادن بر زخم برای جلوگیری از خونریزی و عفونت بود. در مقالۀ حاضر، هر دو جنبۀ کاربرد داغ در ادبیات فارسی، تاریخ و فرهنگ عامه طبقه­بندی و بررسی شده است.

دوره ۵، شماره ۱۳ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده

در هر جامعه، مردم با تعیین عناصری که قدرت فرامادی دارند، در حفظ خود، اطرافیان و اموالشان تلاش می­کنند. یکی از مهم­ترین این چاره­اندیشی­ها، استفاده از تعویذ است. ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی اﺳﺮارآﻣﻴﺰ عناصر تعویذی ﺑﺮای اﻧﺴﺎن، آن­ها را در ﻣﺮﻛﺰ ﻫﺎﻟﻪ­ای اﺳﻄﻮره­ای و ﻣﻌﻨﺎﻳﻲ ﻗﺮار داده اﺳﺖ، ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ این عناصر، ﮔـﺎه در ﺟﺎﻳﮕـﺎه ﻳﻚ ﺗﺎﺑﻮ و ﮔﺎﻫﻲ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﭽﻮن ﺷﻴﺌ­­ﻲ ﺷﮕﻮن­ﻣﻨﺪ و ﺗﻮﺗﻢ­ﮔﻮﻧﻪ ﺗﺼﻮر ﺷـﺪه­اند. در ﻣﻴﺎن ﻣﻠﻞ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن، ﻧﺸﺎﻧﻪ­ﻫﺎﻳﻲ از اﻳﻦ دوﮔﺎﻧﮕﻲ دﻳﺪه ﻣﻲ­ﺷﻮد ﻛﻪ دﻟﻴﻠﻲ ﺑـﺮ ﺗﻘـّدس و رازﻧﺎکی این عناصر است. تعویذ در باورهای مردم سراسر دنیا و ازجمله مردم ایران، اهمیت بسیاری دارد. مهم­ترین کارکرد تعویذ از گذشته تاکنون نقش حفاظتی آن است. عناصر تعویذی، عناصری اهریمن­ستیز هستند که برای دور­کردن، به­بندکشیدن و یا کشتن نیروهـای اهریمنی، پلشتی و جذب خیرات و نیروهای خوب و سودمند به کار گرفته می­شوند؛ باورمندان، بسته به نوع مشکل و آسیب، از عناصر تعویذی مختلفی استفاده می­کنند؛ به­نحوی که گاهی اوقات برای دورکردن نیروهای زیان­کار و موجودات شرور از عناصر نامقدس و ناپاک نیز بهره می‌گیرند. در این پژوهش به کمک روش اسنادی و مشاهدات نویسندگان، تلاش شده است تا با کندوکاو در اعتقادات و باورهای مردم کرمان، عناصر تعویذی مشخص شود و کارکردهای آن­ها به­عنوان عناصری تأثیرگذار در زندگی این مردم، مورد بررسی قرار گیرد و در­نهایت از دل باورهای این افراد، جایگاه آن­ها به مفهومی فراتر از یک عنصر عادی نمایان گردد.

دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده

قصّه‌های عامیانه گزارشگر سرگذشت‌ها و ماجراهای افرادی از طبقات مختلف اجتماعی و عموما کم‌آوازه است که برحسب تصادف، با وقایع و حوادثی عبرت‌انگیز، حکمت‌آمیز و شگفت رو به رو شده اند. این قصّه‌ها جلوه گاه فرهنگ هر ملت است و از آرزوها و تخیلات توده مردم سرچشمه می گیرد. درواقع، سرچشمۀ این قصّه ها، باورها و آیین های آغازین انسان هاست. ظهور عوامل و نیروهای ماوراء طبیعی نظیر وجود قصرهای مرموز، باغ‌های سحرآمیز، چاه‌ها و فضاهای تیره و تار، دیو، پری، اژدها، سحر، رعد و برق، سعد و نحس، خواب‌های گوناگون، داروی بیهوشی و رمل و اسطرلاب و و نظایر آن از عناصر اصلی و سازندۀ اغلب قصّه های ایرانی و کلاً قصّه هایی است که در مشرق زمین و سرزمین‌هایی چون هند، به وسیلۀ قصّه نویسان ساخته و پرداخته شده است.
از جملۀ قصّه های عامیانۀ آشنا، قصۀ امیرارسلان نامدار است که آخرین قصۀ عامیانۀ فارسی با ویژگی‌های قصۀ کهن است. در این قصّه، عمدۀ ویژگی‌های قصۀ عامیانۀ فارسی خصوصا جادو، بروز یافته است. جادو به ترفندهایی گفته می‌شود که در قصّه‌ها برخی افراد انجام داده و می‌توانند از طریق این ترفندها قوانین طبیعت را تغییر داده و کارهایی خارق‌العاده انجام دهند. در این گونه قصّه‌‌ها، جادوگران می‌توانند افراد را طلسم کنند، جادوهای دیگر را خنثی کنند و در شکل و ظاهر افراد و اجسام تغییر به‌وجود بیاورند(پیکرگردانی) و یا حوادث آینده را پیشگویی کنند. نویسندگان بر آنند تا جادو و جادوگری را به عنوان یکی از ویژگی‌های قصۀ عامیانه در این اثر مورد تحقیق و بررسی قرار دهند

دوره ۷، شماره ۲۵ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده

در تمامی‌جوامع برای عبور از یک مرحله به مرحله‌ای دیگر از حیات زیستی و اجتماعی، آداب و شایست و ناشایست‌هایی وجود دارد و یکی از مسائل مهم جوامع در طول تاریخ، تولید مثل بوده که با توجه به مناطق مختلف، باورهای خاص و راهکارهای متفاوتی برای تحقق آن رایج بوده ‌است. بدینسان، پژوهشِ پیش ِ رو بر آن است با بررسی مسئله باروری و نگرش بدان، راهکارها و روش‌هایی را که در فرهنگ عامه ایرانی برای تشخیص بارداری و تعیین جنسیت فرزندان و همچنین در پیشگیری از بارداری و سقط‌جنین مؤثر بود و یا عواملی را که سبب سقط می­‌شد، بررسی کند. بر این مبنا پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی با واکاوی متون ادبی، دینی و تاریخی که فرهنگ عامه ایرانی در آن بازتاب یافته‌است، انجام شد. باروری و ورود عضو جدید به خانواده ایرانی مایۀ افتخار و مکنت و قدرت شمرده می‌شد. بنابراین، روش‌هایی علمی و گاه غیرعلمی برای تشخیص توان باروری یا عقیم بودن زنان وجود داشته که در باروری زنان و جلوگیری از سقط ‌جنین و دشواری­زایی مؤثر بوده است. همچنین با توجه به اهمیت جنسیت و اندام‌شناسی نوزادان، برای تعیین جنسیت و حتی سلامتی و زیبارویی فرزندان، با آزمایش ادرار و علائم ظاهری بدنِ باردار پیشبینی‌ها و سعی می‌شد در این باره با خورانیدن برخی گیاهان دارویی و خوراکیها و میوه‌ها مسبب تغییراتی دلخواه شوند.
 

دوره ۱۲، شماره ۵۵ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ )
چکیده

اقوام مغول با پیروی از الگوی فرهنگی خود نام‌‏های متنوعی را برای افراد برمی‌‏گزیدند. با هجوم و فرمانروایی بلندمدت مغولان، در ایران، نام‌‏های مغولی در متون فارسی آن دوره و حتی پس از آن منعکس شده ‏است. در مواردی ادیبان و تاریخ‏‌نگاران ایرانی، معانی نام‌‏ها و دلیل نام‌گذاری‌‏های متنوع را ضبط کرده و به داستان‌‏ها و روایت‏‌های مربوط به آن‌‏‏ها پرداخته‌‏اند. از آنجا که پژوهش دقیق و جامعی دربارۀ الگوی نام‌گذاری مغول و بازتاب آن در متون ادبی و تاریخی، مشاهده نشده‏ است پژوهش در این مورد، اهمیت و ضرورت دارد.
در این پژوهش که با روش توصیفی ـ تحلیلی اجرا و داده‌‏های آن، بر مبنای متون ادبی و با استناد به متون تاریخی، به شیوۀ کتابخانه‌‏ای، گردآوری شده‏، نام‌‏ها و الگوهای نام‌گذاری افراد در متون، شناسایی و بررسی شده است. در این متون، الگوهای نام‌گذاری متفاوتی با توجه به طبیعت، وضعیت جسمانی، رویدادها و ... وجود دارد و نام‌گذاری با رسومی نیز همراه بوده و نام‏‌ها در مواردی بنا به دلایلی تغییر کرده‏‌اند.

صفحه ۱ از ۱