جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای جباره ناصرو


دوره ۴، شماره ۸ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

بررسی‌های میدانی در مناطقی که هنوز بکر و دست‌نخورده باقی مانده­اند، نشان می‌دهد که باورهای اساطیری پس از قرن­ها همچنان زنده­اند و با اندکی تغییر و تحول به حیات خود ادامه می­دهند. این باورها گاه چنان با زندگی مردم آمیخته‌اند که بر همۀ ارکان آن تأثیر می‌گذارند؛ به‌گونه­ای که جداکردن و گاه تشخیص آن­ها بسیار دشوار است. منطقۀ کوهمرۀ سرخی یکی از منابع غنی اسطوره‌ها و باورهای کهن ‌ایرانی است که پیوندی عمیق و مانا با اسطوره‌ها و باورهای ساکنان سرزمین ایران و حتی بین‌النهرین دارد. امروزه بخشی از باورهای اساطیری مردم این منطقۀ کهن مسکونی همچنان باقی مانده است. در این جستار بخشی از باورهای اساطیری بومیان منطقه در قالب اسطورۀ باروری و جشن‌های آب واکاوی شده است. همچنین کوشش شده است اگر شباهت و یا تفاوتی میان اسطوره‌های این منطقه و اسطوره‌های ایرانی و غیرایرانی وجود دارد، بازنموده شود. اسطورۀ باروری در این منطقه از چهار ضلع زمین، ورزاو، اناهیتا و تیشتر تشکیل شده است که بومیان منطقه دربارۀ هریک باورهای ویژه‌ای دارند. از سوی دیگر دو آیین «کوسۀ کلی» و «قدح رو برد» بازماندۀ آیین­های باران‌سازی در این منطقه است. 

دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده

شناخت جنبه‌های گوناگون فرهنگ و آگاهی از شیوۀ تفکر هر قوم با بررسی باورها و آیین‌ها، ضرب‌المثل‌ها و عقاید عامۀ مردم آن سرزمین امکان‌پذیر است. هدف از این پژوهش، بررسی جایگاه زن در باورها و فرهنگ عامیانۀ مردم شهرستان جهرم در استان فارس است. در این پژوهش که بر اساس مکتب فرهنگ و شخصیت در انسان‌شناسی انجام گرفته است، ترکیبات رایج دربارۀ زنان واکاوی و تحلیل شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که در این منطقۀ کهن، زنان در اغلب امور، جایگاهی فرودست و پایین‌تر از مردان داشته‌اند. درنگ در فرهنگ و ادبیات عامیانه‌ی این شهرستان نشانگر این حقیقت است که قوانین حاکم بر روابط خانوادگی و اجتماعی، مردسالارانه بوده است؛ زنان اغلب در حاشیه‌ هستند و به مردان وابسته‌اند. صفاتی که برای زنان به کار می‌رود، در بیشتر موارد، صفت‌های ناشایستی است که در توجیه مردسالاری و اعمال خشونت علیه زنان به کار رفته است. روش تربیتی و آموزشی و الگوهای فرهنگی رایج در میان مردم نیز، نقش زیادی در انفعال زنان و ایجاد نابرابری بین زن و مرد داشته است.

دوره ۶، شماره ۲۲ - ( مهر و آبان ۱۳۹۷ )
چکیده

چکیده این روایت نقّالی، ماجرای رفتن رستم به دیار مغرب برای نجات نوه‌اش «برزو» از چنگ پادشاه مغرب است. بر اساس این روایت، رستم برای نجات برزو که در میانه‌ی کارزار به دست غولک ربوده شده است، ناچار می‌شود از شش خان دشوار بگذرد: الف)- گذر از بیابان گرم و سوزان. ب)- عبور از بیشه‌ی ‌شیران و کشتن دو شیر. ج)- عبور از سرزمین غولک‌ها. د)- رویارویی با زن جادوگر. ه)- کشتن اژدها. و)- گذر از دشت پر از برف. گفتنی است رستم خان اول را به تنهایی و خان‌های بعدی را به رسم دیگر حماسه‌ها با یک راهنما طی می‌کند. چپه کل موجود عجیب الخلقه‌ای است که نقش راهنما را در این روایت بر عهده دارد. ماجرای گذشتن پهلوان از مراحلی دشوار برای رسیدن به مقصود، بن‌مایه‌ای کهن است که ردّپای آن را در بیشتر حماسه‌های هند و اروپایی می‌توان دید. داستان‌های مربوط به رستم از دیرباز در میان مردم نواحی مختلف ایران رواج داشته و نقل می‌شده است. یکی از مناطقی که این داستان از دیرباز در آن رواج داشته است، منطقه‌ی کهن کوهمره سرخی است. این داستان نیز مانند بسیاری دیگر از روایت‌ها از ذهن و خاطر مردم این دیار فراموش شده است و تنها به وسیله‌ی مسن‌ترین و معروف‌ترین نقّال این منطقه- علی حسین عالی نژاد، آخرین بازمانده‌ی نقّالان و راویان منطقه- روایت می‌شود. در این جستار کوشش شده است افزون بر ضبط روایتی که پیش از این در هیچ از یک از منابع ثبت نشده است، به بررسی تحلیلی روایت از دید محتوایی پرداخته شود.

دوره ۸، شماره ۳۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۹ )
چکیده

 
بررسی دقیق و سنجیدۀ قصه­ها می­تواند درک درستی از باورها، اندیشه­ها، شیوه زندگی، توتم‌ها، اسطوره­ها و کهن­الگوهای یک قوم در اختیار پژوهشگر بگذارد. یکی از این قصه­ها ـ که تاکنون در هیچ منبع مکتوبی ثبت نشده ـ قصه «درخت زندگی» است که در منطقه کوهمره­سرخی فارس رایج است. این قصه به­گونه­ای با بن­مایه­های اساطیری درآمیخته است که تعیین مرز دقیق میان قصه و اسطوره در آن بسیار دشوار است. هدف نگارنده، بررسی این بن­مایه­ها در قصه «درخت زندگی» است. برای انجام این کار، نخست به­شیوه میدانی، قصه از راویان متعدد ثبت و ضبط شده و سپس به شیوه توصیفی ـ تحلیلی به بررسی بن­مایه­های اساطیری پرداخته شده است. یافته­های پژوهش نشان می­دهد که چند بن­مایه اصلی، محورهای اساسی قصه را تشکیل می­دهند: ۱. قهرمان قصه، عوامل زایش ـ گاو، دختر، ابرهای باران­زا را از چنگ نیروهای شر ـ دیوان نجات می­دهد و طراوت و سرسبزی را به جهان بازمی­گرداند. ۲. قهرمان و همراهانش از شش­خان برای بازگشت به خانه می­گذرند. ۳. قهرمان قصه به­سوی درخت زندگی ـ درخت انار که در مرکز و محور عالم قرار دارد حرکت می­کند و پس از زندانی کردن نگهبان درخت، از میوه درخت می­چیند. ۴. درخت انار و درخت انجیر به­منزلۀ نمادهای باروری در قصه مطرح می­شوند. اسطوره باروری و تلاش قهرمان برای رسیدن به میوه بارورکننده، یکی از محورهای اصلی داستان است. ۵. ایزد سروش با عنوان «سروشی غیبی» در نقش هدایتگر و راهنمای قهرمان قصه ظاهر می­شود.
 

دوره ۸، شماره ۳۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۹ )
چکیده

قصه­ها بخش مهمی از فرهنگ و ادبیات عامه را شکل می­دهند. این بخش از فرهنگ عامه، جلوه­گاه باورها، اندیشه­ها و شیوه­های زندگی مردم هر ملت است. قصه­های هر منطقه، به­ویژه قصه­های شفاهی، بستری مناسب برای واکاوی باورهای اساطیری و توتمی آن قوم است. در این پژوهش یکی از رایج­ترین قصه­های منطقه کوهمره سرخی استان فارس با عنوان قصه «دختر و آهو» واکاوی شده است. هدف این پژوهش در گام نخست، ثبت قصه­ای است که تاکنون در هیچ منبعی نیامده و در گام دوم، بررسی بن­مایه­های اساطیری قصه، به روش توصیفی ـ تحلیلی است. روش پژوهش در این جستار، میدانی و کتابخانه­ای است؛ نگارنده نخست به­روش میدانی، این روایت را از ۵ نفر از روستاییان شنیده و ضبط کرده و سپس با سنجش روایت­های مختلف با یکدیگر، کامل­ترین روایت را مبنا قرار داده است. در گام بعد، با استفاده از منابع کتابخانه­ای، بن­مایه­های اساطیری قصه استخراج و بررسی شده است. یافته‌های پژوهش نشان می­دهد باورهای اساطیری در همه محورهای داستان، گاه آشکارا و گاه نمادین و رمزآلود دیده می­شود. نگارنده کوشیده است این­ بن­مایه­ها را در بخش­های زیر بررسی کند: ۱. خلاصه روایت شفاهی؛ ۲. بلوط شهیدو، درختی مقدس در منطقۀ کوهمره سرخی؛ ۳. دخیل بستن بر درخت به امید بارداری؛ ۴. تولد دختر شگفت­انگیز درخت و زاده شدن او از تنه درخت؛ ۵. روییدن گیاه از خون شخصیت بی­گناه قصه؛ ۶. نقش پریان در قصه؛ ۷. مو به­عنوان ابزار باروری؛ ۸. دفن کردن استخوان؛ ۹. درخت زندگی؛ ۱۰. سفر به جهان زیرین/ مردگان در خواب؛ ۱۱. گذر از هفت­خان.


دوره ۹، شماره ۴۰ - ( مهر و آبان ۱۴۰۰ )
چکیده

باورها بن‌مایۀ اساسی داستان‌های سبک رئالیسم جادویی را تشکیل می‌دهند؛ بنابراین درک درست این‌ گونه از داستان‌ها نیازمندِ تبیین و تحلیل باور/ باورهایی است که داستان از آن سرچشمه گرفته است. یکی از مجموعه داستان‌هایی که به‌سبک رئالیسم جادویی در ایران نوشته شده، مجموعۀ ترس و لرز اثر غلام‌حسین ساعدی است که فهم این مجموعه‌داستان با دشواری‌هایی همراه است.  یکی از دلایل این دشواری بهره‌گیری غیرمستقیم ساعدی از باور عامۀ زار است. نگارندگان در این جستار کوشیده­اند برای درک دقیق این مجموعه‌داستان، باور عامۀ زار را در مجموعه‌داستان ترس و لرز، بررسی کنند. برای انجام این کار، نخست به‌شیوۀ کتاب‌خانه‌ای دربارۀ باور زار در نقاط مختلف جهان تحقیق شده و سپس یافته‌ها به‌شیوۀ میدانی با نمونۀ موردی آن در استان هرمزگان مطابقت داده شده و با افراد مطلع در این منطقه مصاحبه شده است، سپس به‌شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی، عناصر باور عامۀ زار در مجموعه‌داستان ترس و لرز، بررسی شده است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که چند عنصر مربوط به باور عامۀ باد زار در این مجموعه‌داستان، نقش محوری دارند: ۱. انواع باد زار: که ویژگی پنج نوع از آن‌ها در داستان بارز است، ۲. بایدها و نبایدهایی که مبتلایان به باد زار باید رعایت کنند، ۳. مامازار و بابازار: درمان‌گرانی محلی که به‌وسیلۀ موسیقی، کمک گرفتن از نیروهای ماورائی و داروهای محلی به درمان بیماران می‌پردازند، ۴. مراسم حجاب که در آن بیماران درمان می‌شوند، ۵. موسیقی که یکی از عناصر درمان است، ۶. باور به موجودات اسطوره‌ای (بچه‌بنینگی).

دوره ۹، شماره ۴۲ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۰ )
چکیده

افسانه‏ها و داستان‏ها که عموم مردم آفریدگان آن هستند، بستر مناسبی برای واکاوی باورهای اساطیری هر قوم است. در منطقۀ لارستان به‌دلیل وضعیت بد آب و هوایی، خشک‏سالی و کم‏آبی، باورها و اندیشه‏هایی دربارۀ باروری و آیین‏های باران‏خواهی برجای مانده که میراث پیشینیان و دارای الگوهای اساطیری است. آمیزش این باورها با زندگی مردم گاه چنان است که بر همۀ ارکان زندگی آن‏ها تأثیر می‏گذارد. هدف از پژوهش حاضر، دست‏یابی به الگوهای اسطورۀ باروری و آیین‏های باران‏خواهی نمودیافته در منطقۀ لارستان است. در این جستار، به روش میدانی و کتابخانه‏ای، داده‏ها گردآوری شده و با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی اسطورۀ باروری و آیین‏های باران‏خواهی در منطقۀ لارستان واکاوی شده است. همچنین کوشش شده است اگر شباهت یا تفاوتی میان اسطوره‏های این منطقه و اسطوره‏های ایرانی و غیرایرانی وجود دارد، بازنموده شود. یافته‏های پژوهش نشان می‏دهد اسطورۀ باروری در منطقۀ لارستان از پنج رکن ورزوا، ایندرا، کلاغ، تیشتر و اناهیتا تشکیل شده است که مردم منطقه، باورهای خاصی دربارۀ هریک دارند. ازسویی‌دیگر، سه آیین «قبله دعا»، «الله بده بارون» و «خوشه نشان» بازماندۀ آیین‏های باران‏‏خواهی در منطقۀ لارستان است.

دوره ۱۲، شماره ۵۶ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۳ )
چکیده

این تحقیق به نحوه  مفهوم‏‌سازی اصطلاحات در گویش کوهمره سرخی از دیدگاه شناختی می‏‌پردازد. نحوه مفهوم‌‏سازی در اصطلاحات، پیچیده بوده و لازم است علاوه‌بر نقش استعاره یا مجاز، تعامل میان استعاره و مجاز هم لحاظ شود تا داده‌‏های بیشتری قابل توجیه شوند. روش این پژوهش میدانی و کتابخانه‌‏ای است. نخست به روش میدانی ۲۸۳ ضرب‏‌المثل گردآوری شده و سپس به روش کتابخانه‏‌ای و با رویکرد شناختی براساس الگوی مجاز، استعاره و تعامل میان آن‌‏ها از دیدگاه رویز د مندزا و دیز (Ruiz de Mendoza & Díez, ۲۰۰۲) داده‏‌ها تحلیل  و برای هر مبحث نمونه‏‌هایی ذکر شده است. در کوهمره سرخی نیز تعامل میان مجاز و استعاره در زیربنای فرایندهای مفهوم‏‌سازی اصطلاحات، نقش اساسی بازی می‌‏کند. در گویش کوهمره سرخی، اصطلاحات مبتنی بر استعاره تنها یا مجازِ تنها کم هستند. اصطلاحات شفاف و ترکیب‏‌پذیر بالا بیشتر استعاره‏ای ظهور می‌‏کنند و گسترش و کاهش در محدوده مفهومی هم در محدوده مبدأ (مجاز) و هم مقصد (استعاره) از مهم‏ترین فرایندهای شناختی در مفهوم‏‌سازی هستند. در اصطلاحات بسیار تیره که محدوده مجاز قادر به گسترش مفهومی نیست و نمی‏‌توان از الگوی شناختی آرمانی‌شده یا فریم، مجاز را گسترش داد، معنا به‌طور قراردادی با اصطلاحات در ارتباط است و دلیل آن فقدان ریشه‌‏های تاریخی ـ فرهنگی اصطلاحات است؛ ولی در مواردی که اصطلاحات فرهنگی و تاریخی موجود است، تیرگی ازبین می‏‌رود و گسترش مفهومی نه از فریم  بلکه از دانش کلی امکان‏‌پذیر است. بیشتر اصطلاحات این منطقه از نوع هستی‌‏شناختی است و  طرح‏واره‌‏های تصویری کم‌تر مشاهده می‏‌شود.
 

صفحه ۱ از ۱