جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای تائبی نقندری


دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

در تاریخ مطالعات زبان و ادبیّات فارسی در غرب، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های ادبی آمریکا رالف والدو امرسن (۱۸۸۲- ۱۸۰۳) است که علاقه‌اش به شعر و اندیشه شاعران ایرانی، موجب شد علاوه بر ارائه ترجمه از اشعار شاعران ایرانی به زبان انگلیسی، تحت‌تأثیر شعر فارسی و به خصوص غزلیّات حافظ، شعرهایی با گرایش‌های شرقی بسراید. افزون بر آن، امرسن مقاله‌ای با عنوان «درباره شعر فارسی» نوشته است که اطلاع از محتوای آن در روشن‌کردن ذهنیت او درباره شعر فارسی و چگونگی شکل‌گیری شناخت وی از شاعران ایرانی نقش مهمی دارد. این مقاله جایگاه شاعران ایرانی را در نگاه او نمایان کرده و برداشت امرسن را از شخصیت و اندیشه حافظ در مقام شاعری آزاد‌اندیش نشان می‌دهد. هدف این پژوهش واکاوی ذهنیت امرسن بر اساس مقاله «درباره شعر فارسی» است. ابتدا به بررسی منابع شناخت وی از ادب شرق و شعر فارسی می‌پردازیم، سپس مبانی درک او از افق‌های معنایی اشعار عارفانه شاعران ایرانی مطرح می‌شود و در پایان بررسی نگرش تحسین‌آمیز وی نسبت به شخصیت و اندیشه حافظ ارائه می‌شود، از جمله آزاد‌اندیشی، اعتقاد به عشق استعلایی، استفاده از تخلّص، ساختارهای دولایه‌ای شعر حافظ و مواردی از این دست قرار داده که هر یک در جای خود مورد بررسی قرار خواهند گرفت. این بررسی نشان می‌دهد که به دلیل تفاوت‌های زبانی و فرهنگی، گاهی خطاهایی در برداشت وی از شعر شاعران ایرانی به چشم می‌خورد، به همین دلیل موضوع بعدی مورد بحث در این جستار، بررسی خطاهایی است که در ترجمه‌های امرسن از بعضی از این مفاهیم ایجاد شده است. به احتمال زیاد این خطا‌ها می‌توانند ناشی از مراجعه امرسن به ترجمه‌هایی باشد که از تنگنای چند زبان عبور کرده‌اند.

دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۱ )
چکیده

مقالۀ حاضر با رویکردی شناختی به تحلیل نقادانۀ استعارههای مفهومی بهعنوان نمودهای زبانی در متن که توسط لیکاف و جانسون (۱۹۸۰) ارائه شده است میپردازد. هدف اصلی، نشاندادن آن است که استعارههای مفهومی محدود به تجربیات جسمانیشدۀ ذهن نبوده، بلکه عوامل مهم دیگری همچون روابط زمانی، مکانی و اجتماعی هر موقعیت یا قالب در شکلگیری و کاربرد استعارهها دخیل هستند. بدین منظور، این مقاله متن ادبی را بهسبب ایجاد موقعیتها یا قالبهای متعدد در دو بعد متنی (شخصیتهای داستان) و فرامتنی (خواننده) بستری مناسب برای آزمون یافتهها و نظریات زبانشناختی مییابد. در این راستا، نظریۀ قالببنیاد بافتی پیتر استاکول (۲۰۰۲) بهعنوان ساختار روایی متن در روند خوانش و درک متن جهت بررسی مفهوم استعاری هویت و چگونگی نگاشت و دریافت آن توسط شخصیت و خواننده در رمان باقی‌مانده  نوشتۀ تام مک‌کارتی (۲۰۰۵) استفاده میشود. ابتدا کلاناستعارۀ موجود در داستان در هر بافتی استخراج شده، سپس مطابقت آن با بافت غالب بررسی میشود؛ آنگاه مقاله به بعد فرامتنی پرداخته و تعامل شناختی خواننده با قالبهایی را که متن رمان فراروی او قرار میدهد تحلیل میکند. پژوهش مقایسهای بین استعارههای مفهومی که خواننده حین خواندن بدانها میرسد با استعارههای مفهومی راوی داستان، مقیدبودن استعارۀ مفهومی به شرایط بافت یا قالب را اثبات میکند. نتایج پژوهش نشان می‌دهند که مفهوم هویت شامل دو نگاشت استعاری متفاوت برای شخصیت و مخاطب است و هرکدام به درک متفاوتی از آن می‌رسند.
 


دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده

آخرین رمان پل آستر که در سال ۲۰۱۷م منتشر شده است، با خلق شخصیتی با چهار رونوشت، بار دیگر قدرت او را در آفرینش رمانی تأثیرگذار و درعین حال عجیب و پیچیده به‌نمایش می‏گذارد. عنوان غیرمعمول این کتاب، ۱ ۲ ۳ ۴ (چهار، سه، دو، یک) توجه متنقدان زیادی را برانگیخته است؛ اما نقدهای این رمان به روشن کردن پیچیدگیهای طراحی‌شده در این روایت پسامدرن کمک چندانی نکردهاند. جستار پیشِ‌رو برآن است تا ساختار روایی برجسته این اثر را واکاوی کند و با تکیه بر نظریه چندجهانی و جهانهای ممکن ماری ـ لور رایان، فضای روایی این رمان را مورد بررسی قرار دهد. نتایج این جستار نشان میدهد آستر در این رمان نوعی مهندسی روایت در چهار بُعد را طراحی کرده است که در آن، دنیای ذهنی شخصیتی به‌نام فرگوسن در چهار رونوشت ظاهر می­شود. در مهندسی روایت چهارگانه آستر، چندجهانی روایت در چهار شاخه و چهار مسیر پیش می­رود تا ماجراهای زندگی­ چهار فرگوسن را نقل کند. در پایان روایت و با استفاده از پیچشی نهایی، آستر چهارمین فرگوسن را در مقام نویسنده رمانی با نام ۱ ۲ ۳ ۴ قرار می­دهد که ساختار دایره­وار روایت را آشکار می‌کند. با درک چنین ساختاری، خواننده نقطه صفر روایت (۱,۰) را کشف می­کند و درمی‌یابد که آستر از چه رو روایت را در این نقطه با ماجرایی شوخی­مانند و بی­ارتباط به داستان اصلی آغاز می‌کند و به‌پایان می­رساند. وی با تکیه بر دگرگونی ساختار روایت موفق شده ­است جهت­های متناقض ذهن و هویت نویسنده را به‌صورت تجسمی ملموس به‌نمایش بگذارد. چندجهانی روایت و شخصیت در این نقطه صفر نمود می­یابد و بدین سان، ۱ ۲ ۳ ۴ ـ یک فیلم هولوگرافیک چهاروجهی ـ جان می­گیرد تا شخصیت چهارگانه فرگوسن را برای خواننده تصویر کند.


صفحه ۱ از ۱