۱۰ نتیجه برای بیگزاده
دوره ۴، شماره ۹ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
فرهنگ و ادبیات آیینی ایران ریشه در اعتقادات دینی و پیوند عمیق عاطفی با معصومین، بهخصوص امام رضا (ع)، دارد و از این آبشخورهای ارزشمند و متعالی بهرهمند شده است. تحلیل و تبیین آیینهای نمادین و ادبیات آیینی رضوی عامه، علاوهبر تبیین پیوندهای آن با فرهنگ رضوی و شخصیت امام رضا (ع)، معتقدات و باورهای ما را نیز غنا و گسترش میدهد. آیینهای نمادین و ادبیات عامۀ رضوی و کارکرد و برآیند آن، مانند توسلجویی، هویتبخشی، انسجامیابی، همبستگی، کاستن از روزمرگی، ایجاد امید و شادی در میان نسل معاصر از نظر مؤلفههای تربیتی و ایجاد خودباوری بسیار مهم است؛ زیرا این کارکردها و آثار آن در تعمیم درک بهتر آموزههای دینی و گسترش آن در میان نسلهای جوان، نقش ویژهای را ایفا میکنند. این پژوهش برخی آیینهای نمادین رضوی ازجمله چاووشیخوانی، نصب عَلم، بستن شال و روسری، نذورات، جاسبزی، سوغاتیهای زیارتی، دخیلبستن به پنجره فولاد، آبنوشی از سقاخانۀ اسماعیل طلایی، گنبدنمای رضوی و مژدگانی، و نیز ادبیات آیینی رضوی عامه مانند لالایی، مولودیخوانی، نوحهخوانی، کارآوا و ماشیننگارههای مردمی را که متأثر از فرهنگ رضوی هستند، با رویکردی توصیفی- تحلیلی بررسی و تبیین میکند و نشان میدهد که شخصیت امام رضا(ع) با ویژگیهای برجستهای در فرهنگ و ادبیات عامه ایرانی متجلی شده و آن را آیینی کرده است.
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
لالایی و اله سرودههایی با نرما و نازکای مادرانه از گونه ادب عامه است که مخاطب آن کودکان هستند و نیز هنجارگریزی از موثرترین شگردهای برجستهسازی و آشناییزدایی است که رویکردی مؤثر و کارکردی ویژه در شعر دارد و سرایندگان لالاییهای ایرانی و الههای تاجیکی از آن بهره برده و از سرودههای خود آشناییزدایی کردهاند تا ذهن شنونده را با برجستگی منظومه فکری و هنری نهفته در این گونه سرودهها بیشتر به کاوش وادارند و لذّت آنها دوچندان گردد. این پژوهش با هدف تبیین شگردهای هنجارگریزی معنایی در لالایی ایرانی و تاجیکی با رویکردی توصیفی- تحلیلی با تکیه بر ادبیات تطبیقی در چارچوب مکتب ساختگرایی و بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ انجام شده و مهمترین صورت فراهنجاری؛ یعنی هنجارگریزی معنایی را در لالایی ایران و اله تاجیکستان بررسی کردهاست. گزینش جامعه آماری پژوهش حاضر بر اساس ۷۰۰ مصراع پرکاربرد از لالاییهای ایرانی و نیز ۷۰۰ مصراع پرکاربرد از الههای تاجیکی است که بررسیها نشان میدهد، انواع هنجارگریزی معنایی مانند جسمپنداری، سیالپنداری، حیوانپنداری، تجریدگرایی و گیاهپنداری در این سرودههای مادرانه کاربرد داشته که گیاهپنداری بیش از دیگر موارد هنجارگریزی معنایی خودنمایی میکند. کاربرد انواع هنجارگریزی معنایی در این سرودهها در انتقال احساس مادرانه، عاطفه شعری و در نهایت پذیرش مخاطب کارکردی مؤثر و پربار داشته تا ذهن شنونده، بهویژه کودک بیشتر درگیر زیبایی شعری و عاطفهمعنایی آنها گردد.
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۷ )
چکیده
ترانههای نوازشی بخشی از ترانههای عامیانۀ کودکان هستند که از خلقوخوی مادرانه سرشارند و آرمانها، آرزوها، رنجها، حسرتها و دلتنگیهای مادر را بر پایه نظامهای فرهنگی و رفتارهای اجتماعی بیان میکنند تا محرک عواطف کودکان باشند. پژوهش پیش رو، ترانههای نوازشی فارسی را از طریق نشانههای موجود در متن، بر اساس نظریۀ تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف در سطح توصیف واژگانی با رویکردی توصیفی - تحلیلی در ۱۰۰۰ مصراع که بسامد کاربردی آنها، اساس این گزینش بوده، واکاوی کرده است. دستاورد پژوهش نشان میدهد، انواع طبقهبندی واژگانی بر اساس نظریه مذکور در این گونه از ترانهها کاربرد داشته؛ اما بسامد کاربرد واژههای زبان محاورهای بیش از گونههای دیگر است. چنانکه گفتمان مادر در بیان واقعیتهای اجتماعی مانند مردسالاری، برتری جنسیتی، بیوفایی همسر، فقر و اوضاع نابسامان اقتصادی و بیداد زمانه در قالب واژههای محاورهای و عامیانه با زبانی ساده و زیبا و برخاسته از عشق و عاطفه آمده است. بر این اساس، واژههای ترانهها نقش مؤثری در آفرینش عاطفۀ شعری و انتقال احساس مادرانه (ترس از آینده، امید به آینده، نفرت، تنهایی و درنهایت پذیرش مخاطب) دارند. چنانکه بیان واقعیتهای جامعه در قالب واژههای عامیانه، سبب فهم کامل کودک از واقعیتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و نیز اثرگذاری کلام مادر بر ذهن وی (کودک) شده است.
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
پرسمان اصلی پژوهش حاضر که با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی ـ مبتنی بر گفتمان کنشی گرمس انجام شده است، تبیین نقش عوامل کنشی در آفرینش نظام گفتمانی کنشی ـ القایی یا مجابی در رمان اهل غرق و چگونگی بهکارگیری فرایندشناختی در تولید ارزش و معنا، در القای هدف این داستان به خواننده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که گفتمان رمان با توجه به تأثیر پارامترهای رئالیسم جادویی، شاید توقع خواننده را بهسمت گفتمان شوشیِ مرکزی هدایت کند؛ اما قوت عناصر فولکلور در ذهن مردم منطقۀ خاصی مانند جفره، سبب شکلگیری لایههای هستی در تداوم معنا میشود و باور به شرایط حاکم بر ایجاد ابژۀ ارزشی، سوژه را مجبور به اجرای کنش میکند و گفتمان مرکزی را سبب میشود. در طول روایت اتصال و انفصال از ابژۀ ارزشی در جهت رفع نقصان معنا که سعادت و رسیدن به خوشبختی است، در حال تغییر است و این امر گفتمانهای کنشی را از وضعیت سلبی به ایجابی و برعکس عبور میدهد. گاه انفصال از ابژۀ ارزشی و دگرگونی موقتی، ارزش مؤلفههای تغییر شرایط از نابسامان به سامانیافته را در طول گفتمان کنشمحور متفاوت میکند و نظام گفتمانی کنشی ـ تجویزی را که در ابتدای داستان آغازگر کنش بود، به نظام گفتمانی کنشی - مجابی تغییر میدهد. روانیپور فرایند کنشی قراردادی را میان کنشگزاران و کنشگر برای رسیدن به شیء ارزشی و شناخت کنشگزار از موقعیت خود و گسست از ابژۀ ارزشی در عملیاتی القایی ایجاد کرده تا کنش اصلی گفتمان حاصل شود و زمینه برای تحلیلی معناشناسانه از روایت اهل غرق فراهم گردد.
دوره ۱۴، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۲ )
چکیده
بروز معنا تابع کارکردهای شناختی در گفتمانهای کُنِشی و احساس و ادراک برونهای، درونهای و جسمانهای در گفتمانهای شوشی است. ابعاد هوشمندی و حسی ـ ادراکی که براساس کارکردهای شناختی و احساس و ادراک سبب بروز معنا هستند، در آفرینش نشانهها و تداوم معنا نقشی ارزنده دارند و این کارکردها برای درک نشانهها و تداوم معنای گفتمان مؤثر هستند. پژوهش پیش روی با هدف تبیین شگردهای تداوم معنا و نیز تعامل میان نشانه و معنا در رمان به سوی فانوس دریای از ویرجینیا وولف با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است تا پاسخ به این پرسش باشد که شگردهای تداوم معنا براساس کارکردهای گفتمانیِ شناختی، حسی ـ ادراکی، عاطفی و زیباییشناختی در رمان مورد مطالعه کدام هستند و چگونه سبب تداوم معنای گفتمان در این رمان شدهاند؟ دستاورد پژوهش نشان میدهد، تداوم معنا در رمان به سوی فانوس دریایی تابع کارکردهای زاویۀ دید در بُعد شناختی، بُعد حسی ـ دیداری، جسم ـ ادراکی در بُعد عاطفی گفتمان است و رابطۀ زمان و زیباییشناختی به استخراج نشانههایی منجر شد که در تعامل با یکدیگر معنا را در روایت تداوم میبخشند.
دوره ۱۶، شماره ۶۱ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( دی ۱۳۹۷ )
چکیده
دست رباتیکی انساننما بهدلیل گستره کاربرد از جمله اکتشافات فضایی، پزشکی، نظامی و غیره همواره یکی از موضوعات مورد علاقه محققان در چند دهه اخیر بوده است. این مقاله در زمینه طراحی مکانیزم راندن انگشتان پنجههای رباتیکی و همچنین انگشتان اگزواسکلتون طرحریزی و بهگونهای طراحی شده است که علاوه بر سبک و قابل حملبودن بتواند حرکاتی مشابه انگشت دست انسان را انجام دهد. در این راستا، مطالعهای روی آناتومی انگشت دست انسان بالغ و سینماتیک آن قبل از توضیح و اجرای طرح پیشنهادی انجام گرفته است تا بهوسیله آن روابط موجود بین بندهای دیستال، میانی و پروگزیمال انگشت دست استخراج شود. در گام بعد، تئوری و روابط ریاضی حاکم بر محل استقرار غلافها و تاثیر آن روی زاویه خمشی مفاصل براساس مکانیزم کوپلکننده ارایه و بیان شده است. در مرحلهی بعد، با توجه به توابع بهدستآمده در بخش سینماتیک و روابط ریاضی سیستم کوپلکننده یک مدلی از انگشت رباتیکی با خصوصیات مطرحشده در نرمافزار آدامز مدلسازی شده است. در گام بعد پس از لینککردن این نرمافزار با نرمافزار متلب نتیجه حاصل از روابط موجود بین مفاصل انگشت شبیهسازیشده استخراج و بحث شده است. در گام آخر با توجه به نتایج شبیهسازی نمونهای با استفاده از پرینتر سهبُعدی مطابق با مکانیزم پیشنهادی ساخته و ارایه شده است.
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( بهمن ۱۳۹۷ )
چکیده
با گسترش تکنولوژیهای سبک، قابل حمل و ارزانقیمت، گروه جدیدی از کاربران مانند عابران پیاده به استفادهکنندگان سیستمهای ناوبری اضافه شدهاند. سیستمهای ناوبری عابر پیاده امروزه در زمینههای پزشکی، ورزشی، نظامی، پویانمایی و غیره گسترش زیادی پیدا کردهاند. این حجم از استفاده نگاه پژوهشگران زیادی را در چند دهه اخیر به خود متمرکز کرده است. در این پروژه با استفاده از سنسورهای اینرسی و شتابسنج مسیر حرکت یک آتشنشان تخمین زده شد و هدف استفاده از روش صفرکننده سرعت در هر گام، در ناوبری عابر پیاده برای کاهش خطا و نویز موجود با استفاده از فیلتر کالمن بود. بهدلیل آنکه خطا در ناوبری کور در صورت عدم استفاده از فیلتر ذکر شده به مرور زمان واگرا میشود استفاده از سنسورهای معمولی شتابسنج نمیتواند نتیجه مطلوبی را حاصل کند.
با استفاده از ماژول ترکیبی یک سنسور اندازهگیری اینرسی که شامل شتابسنج و ژیروسکوپ است توانسته شد ردگیری از موقعیت فرد در هر لحظه در حالی که این سنسور روی کفش نصب شده است، دنبال شود. با اندازهگیری مسیر پیمودهشده با استفاده از سنسور نصبشده روی کفش یک انسان و مقایسه نتایج با مسیر مطلوب ازپیشتعیینشده توانایی روش صفرکننده سرعت در هر گام در ناوبری، بحث و تفسیر شده است.
دوره ۱۹، شماره ۷ - ( تیر ۱۳۹۸ )
چکیده
اندازهگیری علایم حیاتی بدن مثل درصد اکسیژن خون، فشار خون و ضربان قلب مهمترین و ابتداییترین مرحله برای تشخیص انواع بیماریها بهخصوص بیماریهای قلبی و عروقی به شمار میرود. روشهای گوناگونی برای اندازهگیری این علایم مطرح شده است. بهطور کلی این روشها به دو دسته تهاجمی و غیرتهاجمی تقسیمبندی میشوند. بهدلیل آسیبهای کمتر روشهای غیرتهاجمی، استفاده از آنها در چند دهه اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از تلفن همراه بهعلت دسترسی آسان و فراگیربودن از مطرحترین روشهای غیرتهاجمی است. در این مقاله پس از مطالعه و بررسی روشهای فوتوپلتیسکوگرافی و بیان تئوریهای مربوط به آن روش فوتوپلتیسکوگرافی تصویری برای اندازهگیری میزان ضربان قلب به کار گرفته شده است. با توجه به دو الگوریتم پیشنهادی بر مبنای تبدیلات فوریه و محاسبه قله سیگنال، پیادهسازی از این الگوریتمها با استفاده از دوربین تلفن همراه و الایدی آن روی ۲۰ نفر انجام شده است. در گام بعد، میزان ضربان قلب استخراج شده است. در نهایت، مقایسهای بین دو روش انجام شده است که نتایج حاصل از این مقایسه بیان میکند که روش محاسبه قله، خطای کمتری نسبت به روش تبدیل فوریه دارد.
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده
آیا میتوان علیت را صرفاً بهعنوان یک نوع مفهوم فیزیکی برگرفت و نه چیز دیگری. آیا میتوان رابطه علّی را بر حسب واژههای احتمالاتی تحلیل کرد. سمن معتقد است میتوان یک تحلیل فیزیکی از علیّت داشت، که در آن، روابط علّی برحسب احتمال عینی ملاحظه شوند. او مفهوم ضرورت را با مفهوم «تمایل طبیعی» جایگزین میکند. این یک رویکرد احتمالاتی است. رویکردی که علیّت را به مفاهیم فیزیکی تقلیل میدهد و سبب میشود مسائلی به پاخیزد. ما در پاسخ به این مسائل، در موضع فلسفۀ اسلامی به علیّت میپردازیم که در آن، علیّت یک مفهوم فلسفی است و برخلاف رویکرد احتمالاتی ضرورت علّی و معلولی در آن، محفوظ باقی میماند.