جستجو در مقالات منتشر شده
۶ نتیجه برای بیاتی خطیبی
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
کوهستان های نیمه خشک،به لحاظ حاکمیت شرایط اقلیمی خاص وویژگی های هیدرولوژیگی وتوپوگرافی ،ازمستعدترین مناطق برای وقوع لغزش ها ،بویژه لغزش های دره ای محسوب می شوند .دراین مناطق ،تشکیل آبراهه های عمیق وتغییرآرایش جریان آب ها درطول آنها،از عوامل تحریک کننده اصلی مواد دیواره دره ها،به وقوع لغزش به شمارمی آیند .در طول آبراهه های عمیق منطقه موردمطالعه ،به عنوان یک منطقه کوهستانی نیمه خشک ،لغزش های های متعددی بوقوع پیوسته است .با توجه به نقش این لغزش ها درتغییرویژگی های هیدرولوژیکی دره ها وهمچنین تغییردرمیزان بار رسوبی رودخانه ها وتهدید مساکن روستائی ،نقش عوامل مختلف دروقوع آنها، ازجمله تراکم زهکشی ،اختلاف ارتفاع و ویژگی های سازندهای سطحی ،با استفاده از نقشه های زمین شناسی ،توپوگرافی ،عکس های هوایی ونمونه برداریها وبازدید های میدانی ،مورد بررسی وتحلیل گرفته اند .نتایج این تحلیل های نشان می دهد که میزان گسیختگی ها ولغزش های دره ای ،تابع میزان تراکم زهکشی ،بویژه تراکم آبراهه های عمیق ،تابع تغییرات نسبت های Ds/Dd وهمچنین تابع تغییرات R می باشد .تا ارتفاع معینی از شیب های منطقه وبرروی سازندهای سست ومنفصل، هرچه برمیزان اختلاف ارتفاع افزوده می شود ،احتمال وقوع لغزش های دره ای نیز افزایش می یابد.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
-چکیده
فرسایش آبراهه ای درحوضه های کوهستانی ،ازمهمترین عامل افزایش رسوب محسوب می شود.عوامل بی شماری به تنهائی ویادرقالب یک مجموع ،در تحریک بسترجریان رودخانه ها ویا شیب های مشرف به دره ها،نقش ایفا می کنند.نحوه عملکردفرآیندهای مختلف رودخانه ای ودامنه ای ،با شاخصه هایی همراه هستند که مهمترین آنها،حضوراشکال کاوشی ویا نهشته ای درطول دره هاوتغییرنیمرخ طولی آنها درطی زمان می باشد.استنادبه نحوه آرایش نیمرخ طولی دره ها در بررسی نحوه عملکرد فرآیندها،می توانند اطلاعات با ارزشی ارائه دهد.مهمتر اینکه ، می توان نیمرخ طولی دره ها رابا استفاده ازتحلیل های رگرسیونی (باانواع توابع ریاضی )تفسیروتغییرات آن رادرطی زمان بررسی نمود ودره ها را با تکیه به ضرایب حاصل ازتحلیل های رگرسیونی مقایسه نمود.با این توجیه که ،تحول دره ها مشخص کننده میزان سایش درطول دره ها ویادرکل حوضه یک آبریزویژه است ،دراین مقاله سعی شده است نحوه فرسایش درطول آبراهه ها درارتباط با تحول دره ها وکل حوضه ،با استفاده از تحلیل های رگرسیونی مورد بررسی قرارگیرد وبا استناد به نتایج حاصل ،محدوده های تحت انواع فرسایش ،پهنه بندی شود.نتایج این بررسی ها نشان می دهد که بطورکلی حوضه قرنقو ،دره اصلی و بعضی ازدره های فرعی آن درمرحله بلوغ (برازش با تابع توانی ) واقع شده اندوبیشترین مساحت حوضه نیزتحت فرسایش آبراهه ای متوسط قراردارد .
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ویژه نامه ۱۳۸۶ )
چکیده
در امتداد جبهه کوهستانی دامنه شمالی و جنوبی رشته کوهستانی میشوداغ، واقع در شمال غرب ایران، مخروطافکنههایی شکل گرفتهاند که تشکیل آنها بی ارتباط با عوامل محیطی، از قبیل فعالیتهای تکتونیکی نیست. در این تحقیق، فعالیتهای تکتونیکی در بخشهای مختلف رشته کوهستانی میشوداغ (۳۷ مخروطافکنه کواترنری در قالب چهارگروه)، به عنوان مهمترین عامل ایجادکننده فضای مناسب برای رسوبگذاری فرض شده است و برای اثبات این فرضیه و دستیابی به اهداف آن که همانا تعیین نقش فعالیتهای تکتونیکی در ایجاد اشکال مخروطافکنهای است، ابتدا مخروطافکنههای واقع در دو سوی کوهستان و حوضههای مربوط شناسایی، و سپس ویژگیهای مورفولوژیکی و شاخصهای مورفومتری آنها از طریق کارهای میدانی، تحلیل نقشههای توپوگرافی و زمینشناسی و تفسیر عکسهای هوایی و ماهوارهای استخراج و ارتباط بین این ویژگیها از طریق روشهای آماری بررسی شدهاست. بررسیها نشان میدهد که نقش فعالیتهای تکتونیکی در کنترل سازوکارهای مؤثر در مورفولوژی و مورفومتری سیستمهای مخروطافکنهای منطقه، نقشی دوگانه بوده است. این فعالیتها از یک سو موجبات جابهجاییهای تکتونیکی را در حوضههای آبریز فراهم کردهاند و از سوی دیگر، با ایجاد حرکات عمودی و راستالغز در پایکوههای شمالی و جنوبی میشوداغ، تفاوتهایی را در نوع فضای رسوبگذاری در قسمتهای مختلف منطقه مورد مطالعه پدید آوردهاند. در کل، اثر این فعالیتها بر سیستمهای مخروطافکنهای منطقه به صورت تغییر در زاویه رفت و روب، ویژگیهای نیمرخ طولی و عرضی سطح، چندبخششدگی، بریدگی رأس، تشکیل خندقهای فرسایشی، بالاآمدگی رسوبات کواترنری، تشکیل مخروطافکنههای تلسکوپی، ویژگیهای ساختمان زیرین مخروطافکنهها و همچنین در کشیدگی حوضههای آبریز تغذیهکننده، تغییرات شیب در جبهه کوهستانی، وجود آلومتری مثبت در رابطه بین مساحت مخروطافکنهها و مساحت حوضههای آبریز در برخی از گروههای مخروطافکنهای و تشکیل حوضههای رسوبی جدید، ظاهر شده است.
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ویژه نامه ۱۳۸۶ )
چکیده
وقوع لغزش در سطوح شیبدار حوضههای کوهستانی، نتیجه عملکرد فرایندهای مختلف و تأثیر چندین عامل ویژه است. نوع واحدهای سنگی، شیب، نوع کاربری، میزان بارندگی، حضور گسلها، عبور جادهها از کمرکش کوهستانها و جریان آبها در درهها، از جمله عواملی هستند که در وقوع لغزشها در نواحی کوهستانی، نقش تعیینکننده دارند، اما در یک محدوده خاص، عامل ویژهای نقش برجستهتری در وقوع لغزشها ایفا میکند که در اقدامات پیشگیرانه، تعیین چنین عامل ویژه از اهمیت خاصی برخوردار است. در حوضه قرنقوچای که از نظر نوع واحدهای سنگی، ویژگی ژئومورفولوژیکی و زمینشناسی و همچنین نحوه ارتباط انسان با محیط، تنوع خاصی وجود دارد، به لحاظ این تنوع، علل وقوع لغزشها نیز در قسمتهای مختلف حوضه، متفاوت و متنوع است. در این مقاله، با استناد به پراکندگی لغزشها بر روی ۹ لایه مختلف از نقشههای عامل، فراوانی وقوع لغزشها محاسبه و با استفاده از روش تعیین عامل ویژه، از بین عوامل مختلف، عامل اصلی تحریککننده شیبها نسبت به وقوع زمین لغزشها، تعیین شده و در نهایت با بهرهگیری از نرمافزارArc/View ، محدوده حوضه قرنقوچای از نظر حساسیت به وقوع لغزش، پهنهبندی شده است. این محاسبات و نقشه نهایی تهیه شده نشان میدهد که محدوده خاکسترهای آتشفشانی و مارنها که لغزشهای بزرگ قدیمی نیز در گذشته بر روی آنها اتفاق افتاده، مساعدترین بستر را برای وقوع لغزشها فراهم میسازند. در بخشهای دیگر حوضه، کشت آبی که با آشفتگی شدید دامنهها نیز همراه شده، به عمدهترین عامل تحریککننده دامنهها نسبت به وقوع لغزشها تبدیل گردیده است.
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۹ )
چکیده
درمحدودههای کوهستانی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاکها، متأثر از تفاوت در ویژگیهای عناصر دامنهای متفاوت است. عناصر دامنهای علاوه بر تأثیرگذاری به این ویژگیها، بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر حساسیت فرسایشپذیری خاکها نیز تأثیرمیگذارند. به لحاظ تغییرات سریع در ویژگیهای خاکها درطول دامنهها، توجه به تأثیراین تغییرات در میزان فرسایشپذیری خاکها و همچنین توجه به تمامی آنها در اعمال هرگونه اقدامات حفاظتی خاک از اهمیت ویژهای برخوردار است.
هریک از ویژگیهای خاک، یعنی بافت، ساختمان خاک، مقادیر کربن آلی، میزان هدایت الکتریکی، pH، رطوبت خاک متأثر از عناصر دامنهای، به نحوی در فرسایشپذیری خاکها و یا حاصلخیزی آنهامؤثرند. به لحاظ اهمیت این تأثیرات، با هدف بررسی فرسایش تودهای خاک در محدوده مطالعه شده، به عنوان یک منطقه کوهستانی (واقع در جغرافیایی َ۱۵ ۰۳۸ تا َ۳۰ ۰۳۸ عرض شمالی وَ ۰۰۰۴۷ تا َ۳۸۰ ۴۷ طولشرقی، بین اهر و مشکینشهر). سعی شده است تا نقش عناصر دامنهای در تعیین ویژگیهای اصلی خاک و در نهایت در میزان فرسایشپذیری آن مورد بررسی قرارگیرد. در این مطالعه ابتدا با استفاده از نمونههای برداشت شده از بخشهای مختلف منطقه، ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاکها در طول دامنهها مورد تحلیل قرارگرفته و با استفاده از روشهای آماری، نقش عناصر دامنهای در طویلشدن خندقها بررسی شده است. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که نقش عناصر دامنهای در تغییر ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی و همچنین نقش طول دامنه در طویل شدن خندقها تعیین کننده است.
دوره ۲۸، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۳ )
چکیده
شبکه گسترده تاسیسات برق، از حساسترین تاسیسات استان آذربایجان شرقی در مقابل وقوع فرونشست زمین محسوب میشود. با توجه به چنین حساسیتی، شناسایی مناطق مستعد به فرونشست از ضروریات بوده و بررسی میزان آسیبپذیری شبکههای توزیع برق جهت افزایش تابآوری در برابر آن، از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به چنین اهمیتی، هدف از انجام پژوهش حاضر، مشخص کردن پهنههای آسیبپذیر در مقابل تهدیدات تاسیسات شبکه برق ناشی از فرونشست زمین در استان آذربایجان شرقی است. در این پژوهش، برای تهیه لایههای اطلاعاتی، از فرایند تحلیل شبکه (ANP) استفاده شده است. به منظوردستیابی به یک همگنی مناسب بین لایههای مختلف، دادههای ورودی، استانداردسازی شده و نقشههای معیارهای مورد مطالعه به روش Natural breaks بر اساس ارزش پیکسلها به تعداد کلاسهای خطر طبقهبندی گردیدند. نقشه مربوط به معیارهای هر یک از مخاطرات در محیط نرم افزار ArcGis فراخوانی و با یکدیگر تلفیق گردید. نتایج پژوهش نشان داد که مناطق با خطر فرونشست زیاد با وسعت ۱۹۸۱ کیلومترمربع و مناطق با خطر فرونشست خیلی زیاد با وسعت ۲۶۸ کیلومترمربع در محدودههای مختلف استان پراکنده شدهاند و اغلب این محدودهها از شمال غرب تا جنوب شرق استان (شامل شهرهای مرند، شبستر، تبریز، بستان آباد، سراب و میانه) کشیده شده است. همچنین در شهرهای جنوب غربی استان (مانند بناب، ملکان و عجبشیر) نیز محدودههایی با خطر بالا در مقابل فرونشست دیده میشود که در این محدودهها آسیبپذیری تاسیسات برق نسبتا بالا است . این در حالی است که، بیشترین چاههای مربوط به برداشت آبهای زیرزمینی با تراکم زیاد در این پهنههای پرخطر قرارگرفتهاند. نتایج مطالعات همچنین حاکی از این است که بالای ۷۰ درصد تجهیزات و مشترکین برق در محدوده فرونشست با احتمال خطر زیاد و خیلی زیاد مربوط به شهرستانهای مرند، شبستر و بناب است، یعنی محدودههایی که بیشترین مصرف آب در بخش کشاورزی را به خود اختصاص دادهاند. در این پژوهش با انطباق مناطق پهنهبندی شده با خطر فرونشست زیاد و خیلی زیاد با نقشههای فرونشست حاصل از اطلس سازمان نقشهبرداری کشور، همپوشانی ۵۳ درصدی در مناطق فرونشست در شهرهای مرند، شبستر، بناب، ملکان و سراب مشاهده گردید.