۸ نتیجه برای بهزادفر
دوره ۲، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۳)- ۱۳۹۱ )
چکیده
تهران به عنوان بزرگترین شهر کشور به دلیل وجود گسلهای فعال در اطراف آن و تمرکز شدید جمعیتی و ساختمانی در معرض آسیبپذیری بالایی از زلزله احتمالی میباشد. یکی از مهمترین عناصر مؤثر در آسیبپذیری، چه به صورت کنشی و چه به صورت واکنشی، قلمرو شبکه دسترسی میباشد. لذا دسترسی مناسب به معبر و مراکزی مانند فضاهای باز، مراکز امداد و نجات و ایستگاههای آتشنشانی، نقش مؤثری در کاهش تلفات و آسیبپذیری در هنگام وقوع زلزله احتمالی و پس از آن دارد. بنابراین چنانچه بتوان طبق اصول متعارف شهرسازی شبکه دسترسی را بهطور مطلوب سامان داد، از میزان آسیبپذیری احتمالی تا حد زیادی کاسته میشود. برای رسیدن به این خواسته، انجام عملیات ارزیابی محیطی عامل پایه میباشد. در این راستا میتوان از شیوهها و تکنیکهای مختلفی استفاده کرد. این پژوهش با تکیه بر مطالعات موردی محدوده مورد بررسی (واقع در مرکز منطقه ۶ شهرداری تهران) و مدل مفهومی ارائه شده که ترکیبی از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، تابع آستانه خطی، ابزار تحلیل شبکهای و تابع احتمال میباشد، به تجزیه و تحلیل عوامل مرتبط با دسترسی در آسیبپذیری زلزله احتمالی میپردازد. بهکارگیری این مدل در نمونه موردی یاد شده، میزان آسیبپذیریناشی از برآیند معیارهای بهکارگرفته شده در تحلیل را، در قالب نقشه، جدول و نمودار بیان میکند. انتظار میرود خروجی مدل بتواند راهنمایی مفید و علمی برای برنامه ریزان شهری و مدیریت شهری در راستای کاهش تلفات و آسیبهای زلزله احتمالی فراهم آورد.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
پرداختن به مقولۀ ادراک عمق و فاصله و تحریف های عامدانه در حوزۀ طراحی شهری، طراحان را قادر می سازد تا از طریق نظم دهی و چیدمان آگاهانۀ کیفیات فضایی به گونه ای مناسب و در راستای مقاصد کلی طراحی، این تجربۀ ادراکی را دستخوش تغییر قرار دهند و بدین طریق آگاهانه مسیری را کوتاه تر و یا بلندتر از شرایط حقیقی آن در ذهن ناظرین و استفاده کنندگان از فضا متبادر سازند. در این مقاله، از میان رویکردهای نظری متعدد موجود پیرامون نحوۀ عملکرد سیستم بصری انسان در رابطه با ادراک عمق و فاصله، به سبب تأکید بیشتر متون علمی انتشار یافته در سال های اخیر و نیز از منظر جامعیت تئوریک، به رویکرد نشانه خواهیم پرداخت. بر اساس این رویکرد در بخش نخست از این مقاله، تلاش گردیده است تا با نگرشی علمی و از دریچۀ نگاه طراحی شهری، شاخص ترین مؤلفه های تأثیرگذار بر مقولۀ ادراک عمق و فاصله مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند؛ مؤلفه هایی که می توان با تجمیع و یا کاستن از میزان آن ها به طور مستقیم به کنترل نسبی میزان عمق و فاصلۀ ادراکی در فضای کالبدی پرداخت. در ادامه و در بخش دوم نیز به بحث پیرامون تحریف های عامدانه با رویکردی کاربردی و با مدنظر قرار دادن قابلیت به کارگیری آن ها در طراحی ساختارهای کالبدی – فضایی شهری، پرداخته شده است.
دوره ۴، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: شهرها و مناطق اطراف آنها مراکز ایجاد فرصت و شکوفایی هستند و درواقع بهعنوان قطبهای مهم برای فرصتهای اقتصادی، نوآوری، کارآفرینی، تولید و تعاملاجتماعی و فرهنگی عمل میکنند. در عینحال شهر ها کانون هایی هستند که اکوسیستمها از آستانههای عملکردی خود عبورکرده و با افزایش تقاضاها و فشارها بر منابع طبیعی، نابرابریها و آسیبپذیریها را بیش از پیش تقویت میکنند. از اینرو زمان آن است تا از مدل مبتنی بر استخراج به یک مدل تجدیدپذیر، انعطافپذیر و مبتنیبرطبیعت که محدودیتهای جهان ما را میپذیرد،حرکت کنیم.
روش ها: این پژوهش با هدف شناسایی مفهوم شهرمولد به عنوان مفهومی بدیع در حوزه شهرسازی، از طریق روش مرورنظاممند مبتنی بر الگوی چهار مرحله ای با تدوین استراتژی جستجوی مقالات و فرآیند جستجو با واژگان «شهرمولد»، «شهرسازی مولد»، «بهرهوری شهری» و «شهر طبیعت» در پایگاه های استنادی برتر آغاز گردید، در جستجوی اولیه ۲۱۴ مقاله در سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۲ شناسایی شدند که از این تعداد، ۶۸ مقاله به منظور پاسخ به سؤالات پژوهش انتخاب شدند.
یافته ها: یافته های این پژوهش مبین آن است که سازگاری با تغییرات آب و هوایی و تاب آوری در برابر مخاطرات زیستمحیطی مستلزم یک دیدگاه بلندمدت مبتنی بر درک طبیعت است.
نتیجه گیری: ازاینرو بکارگیری مفهوم شهرمولد در قالب یک رویکرد مبتنیبرطبیعت وآینده نگر که قادر است طبیعت را به عنوان نیروی محرکه در خود جای دهد و ضمن کاهش فشارها بر منابعطبیعی، بازآفرینیاجتماعی، دوامپذیریاقتصادی، پایداریاکولوژیکی و تداومعملکردی - فضایی شهرها را در مقابله با چالشها و مخاطرات زیستمحیطی پیشرو تضمین نماید، در برنامههای توسعه شهری معاصر ضروری به نظر میرسد.
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
پرداختن به مقولۀ ادراک عمق و فاصله و تحری فهای عامدانه در حوزۀ طراحی شهری، طراحان را قادر می سازد تا از طریق نظ مدهی و چیدمان آ گاهانۀ کیفیات فضایی ب هگون های مناسب و همسو با مقاصد کلی طراحی، این تجربۀ ادرا کی را دستخوش تغییر سازند و بدین طریق آ گاهانه مسیری را کوتا هتر یا بلندتر از شرایط حقیقی آن در ذهن ناظران و استفاد هکنندگان از فضا متبادر نمایند. در این مقاله، از میان رویکردهای نظری متعدد موجود درخصوص نحوۀ عملکرد دستگاه بصری انسان برای ادراک عمق و فاصله، به سبب تأ کید بیشتر متون علمی انتشاریافته در سال های اخیر و نیز از منظر جامعیت نظری، ب ه رویکرد نشانه خواهیم پرداخت. بر اساس این رویکرد، در بخش نخست از این مقاله، تاش شده است با نگرشی علمی و از دریچۀ طراحی شهری، شاخ صترین مؤلفه های تأثیرگذار بر مقولۀ ادراک عمق و فاصله بررسی و تحلیل شوند ؛ مؤلف ههایی که م یتوان با تجمیع یا کاستن از میزان آن ها به طور مستقیم به کنترل نسبی میزان عمق و فاصلۀ ادرا کی در فضای کالبدی پرداخت. در ادامه و در بخش دوم به بحث تحریف های عامدانه با رویکردی کاربردی و با مدنظر قرار دادن قابلیت ب هکارگیری آ نها در طراحی ساختارهای کالبدی - فضایی شهری، پرداخت هشده است.
دوره ۸، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده
اﻫﺪاف: اﻣﺮوزه رﺷﺪ و ﮔﺴﺘﺮش ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺑﻪویﮋه ﻣﺎدرﺷﻬﺮﻫﺎ و ﮐﻼنﺷﻬﺮﻫﺎ ﻣﻮﺟﺐ ﮐﺎﻫﺶ رواﺑﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﻦ ﺷﻬﺮوﻧﺪان و ﻣﺘﻌﺎﻗﺒًﺎ ﺑﯿﮕﺎﻧﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و اﻧﺰوای اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺷﻬﺮوﻧﺪان و ﺑﻪﺗﺪریﺞ ﮐﻢﺷﺪن ﻫﻮیﺖ ﻣﺤﻠﻪﻫﺎی ﺷﻬﺮی و ﺟﺪایﯽﮔﺰیﻨﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ آﻧﻬﺎ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻫﺪف ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﻨﺎﺳﺎیﯽ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺮ ﺟﺪایﯽﮔﺰیﻨﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ- ﻓﻀﺎیﯽ و ﺑﺮرﺳﯽ آﻧﻬﺎ در ﻣﺤﻠﻪ ﻓﺪک و ﮐﺮﻣﺎن واﻗﻊ در ﻣﻨﻄﻘﻪ ۸ ﺷﻬﺮداری ﺗﻬﺮان ﺑﻮد. اﺑﺰار و روشﻫﺎ: ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺎرﺑﺮدی ﺣﺎﺿﺮ در ﺳﺎل ۱۳۹۵ و در ﺗﻬﺮان اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. از ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ۴۹۰۶۱ ﻧﻔﺮی ﺑﺎ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﻧﻮار ۳، ۵۲ ﺧﺎﻧﻮار ﺑﺎ ﺷﯿﻮه ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﯿﺮی ﺧﻮﺷﻪﺎی ﭼﻨﺪﻣﺮﺣﻠﻪای اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪﻧﺪ. یﮏ ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪ ﻣﺤﻘﻖﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺎر رﻓﺖ. ﻣﺤﻠﻪ ﻓﺪک و ﮐﺮﻣﺎن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻣﻮردی ﻣﻄﺮح و ﻣﯿﺰان ﺟﺪایﯽ ﮔﺰیﻨﯽ در آﻧﻬﺎ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺷﺪ. ﺑﺮای ﺑﺮرﺳﯽ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ در ﺟﺪایﯽ ﮔﺰیﻨﯽ از ﺷﯿﻮه ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑﺮای اﻧﺠﺎم ﺑﻬﺘﺮ ﻣﺤﺎﺳﺒﺎت ﺑﺎ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﮐﻤﺘﺮ، ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺗﻌﺪاد ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎ ﺑﻪ دو ﻋﺎﻣﻞ اﺻﻠﯽ ﮐﺎﻫﺶ یﺎﻓﺖ. ﺳﭙﺲ ﺷﯿﻮه ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ در آﻧﻬﺎ اﻋﻤﺎل و ﺑﺎ ﻧﺮم اﻓﺰار Geo Segregation Analyzer ۱.۲، ﻣﯿﺰان ﺟﺪایﯽﮔﺰیﻨﯽ در ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ و آزﻣﻮن ﻫﺎی ﮐﯿﺴﺮ-ﻣﯿﺮاﻟﮑﯿﻦ، ﺑﺎرﺗﻠﺖ و ﻧﺮم اﻓﺰار SPSS ۱۸ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪﻧﺪ. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: ﻣﺠﻤﻮع دو ﻋﺎﻣﻞ ﺑﯿﺶ از ۵۲% واریﺎﻧﺲﻫﺎ را ﺗﻮﺿﯿﺢ داد. ﻋﺎﻣﻞ اول ﺣﺪودًا ۷۵/۳۶% ﮐﻞ واریﺎﻧﺲ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺷﺎﺧﺺ و ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻌﺪی ﻧﯿﺰ %۶۷/۱۵ واریﺎﻧﺲ ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎ را ﺗﺒﯿﯿﻦ ﮐﺮدﻧﺪ. ﻣﯿﺰان ﺟﺪایﯽﮔﺰیﻨﯽ ﻓﻀﺎیﯽ- اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺑﺴﯿﺎر ﭘﺎیﯿﻦ ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺷﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮایﻦ آﻧﻬﺎ از ﻧﻈﺮ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، اﻗﺘﺼﺎدی و ﮐﺎﻟﺒﺪی ﺑﺴﯿﺎر ﺑﻪ ﻫﻢ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻮدﻧﺪ.
ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: در ﻣﺤﻠﻪ ﻓﺪک و ﮐﺮﻣﺎن ﺟﺪایﯽﮔﺰیﻨﯽ رخ ﻧﺪاده و ایﻦ دو ﻣﺤﻠﻪ و ﺳﺎﮐﻨﺎن آﻧﻬﺎ از ﻧﻈﺮ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، اﻗﺘﺼﺎدی و ﮐﺎﻟﺒﺪی ﺑﺴﯿﺎر ﺑﻪ ﻫﻢ ﺷﺒﯿﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۸۳ )
چکیده
تحقیق حاضر به منظور بررسی ارتباط بین پارامترهای بارندگی و عامل فرسایندگی معرفی شده توسط ویشمایر و اسمیت انجام شده است. در این روش ابتدا انرژی جنبشی هر رگبار محاسبه و سپس میزان فرسایندگی آن با دخالت عامل حداکثر شدت ۳۰ دقیقهای باران بهدست میآید. بنابراین ۳ ایستگاه هواشناسی در استان خوزستان و یک ایستگاه در هر یک از استانهای بوشهر و کهگیلویه و بویر احمد انتخاب گردیده و گرافهای باران نگار آنها در یک دوره مشترک آماری ۱۳ ساله تحلیل گردید. برای هر هایتوگراف، مقادیر فرسایندگی بارش در مقاطع زمانی ماهیانه، فصلی و سالیانه محاسبه و همزمان پارامترهای بارندگی استخراج گردید. در ادامه ضمن بررسی تغییرات زمانی و مکانی فرسایندگی، رابطه بین خصوصیات مختلف بارندگی و فرسایندگی باران در مقاطع زمانی یاد شده به کمک آنالیز رگرسیونی بررسی شد. نتایج بهدست آمده نشان دادند که ماههای فوریه تا مارس و فصل زمستان در اولویت اول از نظر خطر فرسایندگی قرار دارند. بررسی تغییرات مکانی فرسایندگی در عرصه مورد مطالعه نشان داد که ایستگاههای دزفول و رامهرمز دارای حداکثر میزان خطر فرسایندگی میباشند. فرسایندگی متوسط سالیانه برای استان خوزستان ۰۷/۲۸ تن متر بر هکتار ساعت محاسبه شد. نتایج آنالیز رگرسیونی موید ارتباط بالای فرسایندگی با مقدار و حداکثر شدت ۳۰ دقیقهای باران بود. در نهایت مدل فرسایندگی بارش براساس میانگین مقادیر باران برای منطقه محاسبه گردید.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: پیچیدگی مسائل شهری امروزه به حدی است که پژوهشگران و طراحان شهری کمتر میتوانند بر روی همه موضوعات به طور همزمان تمرکز کرده و عواقب تصمیمسازیهای متبلور در طراحیهای خود را بر فضاهای شهری تبیین کنند. منطق نحو فضا که یکی از سازوکارهایی است که میتواند در فائق آمدن به این نوع مسائل یاری رساند، از نرمافزارهایی استفاده میکند که دقت بالایی در محاسبات ریاضی و ارائه نقشههای گرافیکی دارد. هدف از این پژوهش بررسی کیفیتهای بعد فضا و تجربه عابرین پیاده در میدان رسالت تهران میباشد.
روشها: در پژوهش حاضر، ضمن استفاده از نرمافزار DepthMap از طریق برداشتهای میدانی و مصاحبههای صورت گرفته با ساکنین، کسبه و عابرین و مشاهده مشکلات موجود در دسترسی شهروندان به بخشهای مختلف میدان، ضعفهای تکنیکی نرمافزار مرتبط با منطق نحو فضا شناسایی شده و با شیوه منطقیSWOT نقاط قوت و ضعف آن به دست آمد.
یافتهها: پس از بررسی نتایج اولیه و مشاهده مغایرتهای شیوه شناختی، برداشت میدانی تجدید شد تا الزامات تکمیلی معلوم شود. نتایج به دست آمده از دو زاویه قابل تامل است. اول؛ برآمدن آگاهیهای تکمیلی برای اصلاح منطق نحو فضا، شیوه ریاضی شناخت و نرمافزار DepthMap و دوم؛ دستیابی به شناختی نسبتا جامع از میدان رسالت در مدار نمایانگر فضا.
نتیجهگیری: تجربه انسان از شهر میتواند با نتایج کمی به دست آمده متفاوت باشد. نتایج نهایی حاکی از آن است که محدوده جنوب و جنوب غربی میدان رسالت، دارای بهترین وضعیت همپیوندی و اتصال با سایر فضاهای شهری و به تبع آن بیشترین پتانسیل توسعه است.
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده
پایداری حیات شهری و منطقهای، بهویژه در بعد اقتصادی، یکی از وجوه مهم مدیریت شهرها و جوامع است که با رقابتهای شهری، منطقهای، ملی و بینالمللی ارتباط دارد. در این راستا، برنامهریزی جامع معطوف به ارکان هویتی مناطق و شهرها لازم است و باید از ظرفیتهای بومی برای رسیدن به آیندهی اقتصادی پایدار و هویتمند استفاده شود. بیتوجهی به زمینههای هویتی، بهویژه در ابعاد طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، نتایج منفی ازقبیل تضعیف محیطزیست و فرهنگ بومی، ناپایداری اقتصاد شهرها و مناطق در تحولات جهانی و نیز کاهش منابع و بیعدالتی را بهدنبال دارد؛ مسئلهای که بسیاری از شهرها و مناطق ایران با آن مواجه هستند و هویت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی مناطق را تضعیف میکند. هدف این پژوهش، تبیین ابعاد، زمینهها و ظرفیتهای رقابتپذیری هویتی شهری، به عبارتی دیگر تدوین چارچوب رقابتپذیری هویتی در شهرهای ایرانی باتوجه به زمینه و نهایتاً چگونگی و سازکار بهکارگیری زمینههای هویتی در ارتقای رقابتپذیری شهرها و مناطق است که با روش تحلیلی و اسنادی با راهبردی زمینهمدار انجام شده است. برای ارتقای شهر به شهری رقابتپذیر و هویتمند، باید برنامهی جامع توسعهی شهر و مناطق معطوف به هویت شهرها و مناطق را با تأکید بر مزیتهای رقابتی تدوین کرد. این مزیتهای رقابتی در ابعاد و زمینههای طبیعی و زیستمحیطی، تاریخی، فضایی- کالبدی، مذهبی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و ورزشی تبیین و دستهبندی میشوند. درراستای ارتقای رقابتپذیری در شهرها توجه کامل به زمینههای هویتی بسیار ضروری و کلیدی بهنظر میرسد. زمینهها و ویژگیهای هویتی نیازمند مستندسازی دقیق و بهروز است و این کار در برنامهریزی رقابتپذیری مناطق، شهرها و ... ، بسیار مؤثر است. تحقق شهرهای رقابتپذیر، نیازمند چشماندازسازی، تدوین راهبردها و سیاستهای عملیاتی است که در تمامی ابعاد شهری تبیین شده باشند. ایجاد شهر رقابتی، از مسیر شناخت مزیتهای رقابتی بالقوه شروع و با تدوین چشماندازها و راهکارهای عملی معطوف به زمینههای هویتی به نقطهی آرمانی نزدیک میشود. مهمترین راهبردهای رقابتپذیری هویتی با رویکرد زمینهگرای شهری عبارتاند از: شناخت مزیتهای رقابتی در ابعاد هویتی و برندسازی آنها، نوآوری، تسهیل زیرساختهای رقابتی، گردشگری شهری، برندسازی شهری، برندسازی مکان معماری، اصالت کالا و برندهای معطوف به زمینههای هویتی.