۷ نتیجه برای بهرامی خورشید
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
اوتیسم یک اختلال عصب شناختی است. بسیاری از کودکان مبتلا به اوتیسم در زبان تحولی ندارند و معمولأ تمایل به برداشتهای تحتاللفظی از عبارات دارند. این مسأله در درک زبان استعاری مشکل ایجاد میکند که این اشکالات در دو بعد استعارات کلامی و دیداری دیده میشود. مطالعه حاضر با هدف مقایسه درک استعاری شنیداری و دیداری در کودکان اوتیسم خفیف و کودکان عادی انجام گرفته است. پژوهش حاضر یک پژوهش مقطعی و علی- مقایسه ای است. نمونه آماری این پژوهش شامل ۳۰ پسر ۷ تا ۱۰ سال مبتلا به اوتیسم خفیف در حال تحصیل در مراکز آموزشی کودکان استثنایی شهر مشهد و ۳۰ کودک عادی همتاسازی شده از نظر سنی است که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. پس از ارزیابی اولیه زبانی توسط آزمون درک استعاری مورد سنجش قرار گرفتند و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون آماری یو من ویتنی و نرم افزار SPSS ۲۳ استفاده شد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که در درک استعاری به صورت کلی بین کودکان اوتیسم و طبیعی تفاوت معناداری وجود دارد (P<۰/۰۰۱)، همچنین، در درک استعارههای دیداری و شنیداری نیز دو گروه تفاوت معناداری را نشان دادند (P<۰/۰۰۱). نتایج به دست آمده بیانگر این است که کودکان مبتلا به اوتیسم در مقایسه با کودکان عادی از نظر درک استعاری دیداری و شنیداری عملکرد پایینتری دارند و در نظر گرفتن این مساله میتواند در برنامهریزی و طراحی محتوای آموزشی و مداخلات توانبخشی در جهت ارتقاء عملکرد آموزشی و اجتماعی این کودکان مفید باشد.
دوره ۶، شماره ۶ - ( شماره ۶ (پیاپی ۲۷)، ویژه نامه- ۱۳۹۴ )
چکیده
این مقاله بهدنبال بررسی نظام ساختواژی زبان فارسی در چارچوب انگارۀ صرف واژگانی- مطرحشده توسط کیپارسکی- است. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان کارایی این انگاره در تحلیل دادههای زبان فارسی است. بدینمنظور، پس از معرفی این انگاره در قالب سه پرسش به تحلیل دادههایی پرداخته میشود که در نگاه نخست انطباق چندانی با انگارۀ موردنظرِ این مقاله ندارند. در ادامه به کمک معیارهای مختلف نحوی، معنایی و شناختی آشکار میشود که اغلب دادهها نهایتاً نوعی همسویی و انطباق با انگارۀ موردنظر نشان میدهند. تأکید میشود که میزان کارایی این انگاره در تحلیل دادههای زبان انگلیسی- زبانی که انگاره براساس آن بنا شده ــ بیشتر از کارایی آن در زبان فارسی است. افزونبر این، نگارنده در جهت رفع نقصی که انگارۀ کیپارسکی در تحلیل گروهواژهها در زبان فارسی دارد، پیشنهادِ وجود حلقهای ارتباطی داده است که بتواند نمایانگر نوعی حرکت چرخهای یا رفتوبرگشتی میان دو سطح واژگان و نحو زبان باشد؛ زیرا خاستگاه اولیۀ گروهواژهها سطح نحو زبان است که پس از واژگانیشدن بار دیگر به سطح نحو بازمیگردند. بهنظر میرسد وجود این حلقه، ضریب کارآمدیِ الگوی کیپارسکی را افزایش میدهد.
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۸ ۱۳۹۸ )
چکیده
تلفیق مفهومی از چارچوبهای معنیشناسی است که بر پیدایش و تبیین مفهوم یا ساختار نوظهور تأکید دارد. در این نظریه، چهار فضای ذهنی (دو درونداد، یک فضای عام و یک فضای تلفیق) پیشنهاد شده است که روابط بین این فضاها، نگاشت درونفضایی و بینفضایی، فرافکنی انتخابی، ترکیب، تکمیل و گسترش/ تفصیل ابزارهایی هستند که کمک میکنند بتوانیم مفاهیم یا ساختارهای نوظهور را در انگارههایی بازنمایی کنیم. این نظریه پس از نظریههای استعارۀ مفهومی و فضاهای ذهنی عنوان شده است. هدف از انجام این پژوهش در وهلۀ نخست، معرفی نظریۀ تلفیق مفهومی، چگونگی عملکرد آن و مقایسۀ آن با سایر نظریههای رقیب است. برای نیل به این هدف، با مثالهای متعدد زبانی و حتی غیرزبانی کفایت تبیینی تلفیق مفهومی را در بازنمایی مفاهیمی که بههنگام مفهومسازی برانگیخته میشوند، ارزیابی میکنیم. نتایج پژوهش نشان میدهد پویایی مفهومسازی در فضاهای ذهنی و عدم یکسویه بودن نگاشت، عدم تکنگاشتی بودن، فرافکنی انتخابی و عدم لزوم وجود مفهوم همتا برای هر عنصر در فضاهای ذهنی و همچنین، عدم منفک پنداشتن کارکردهای ذهنی از ویژگیهای نظریۀ تلفیق مفهومی هستند که قابلیت تبیین آن را در مقایسه با سایر نظریههای رقیب بالا میبرد.
دوره ۱۴، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۲ )
چکیده
آمیختگی مفهومی کاربستی خلاقانه برای تبیین مفاهیمی است که چیزی فراتر از ترکیب صرف ساختارها و دادههای اولیه است. به عبارت دیگر تأکید این نظریۀ مطرح در معنیشناسی شناختی بر تبیین معنای پیدایشی یا ساختار نوظهور است . مقالۀ حاضر سعی دارد با استناد به نظریۀ آمیختگی مفهومی کارآمدی آن را در عناوین خبری ژانر اقتصادی، سیاسی و ورزشی روزنامهها بررسی کند. به این منظور، هزار عنوان خبری از روزنامۀ دنیای اقتصاد در ژانر اقتصادی، هزار عنوان خبری از روزنامۀ ابتکار در ژانر سیاسی و همچنین هزار عنوان از روزنامۀ هدف ورزشی مورد بررسی قرار گرفته است. عناوین دارای آمیختگی مفهومی در آنها مشخص و همچنین نوع و تعداد آنها با رسم شبکه، توضیح و ترسیم شد. یافتههای این پژوهش نشان میدهند که کاربست نظریۀ آمیختگی مفهومی در تحلیل عناوین خبری میتواند راهگشا باشد. از هزار عنوان خبری بررسیشده در هر ژانر، در ژانر اقتصادی ۲۴۰ عنوان، در عناوین سیاسی ۱۶۰ و عناوین ورزشی ۸۰ عنوان با نظریۀ آمیختگی انطباق دارند. با توجه به نتایج بهدست آمده به نظر میرسد بهدلیل گره خوردن زندگی روزمرۀ مردم با اقتصاد، کاربرد آمیختگی در ژانر اقتصادی بیشتر از دو ژانر دیگر است و از میان انواع آمیختگی، نوع تکحوزهای نسبت به انواع دیگر در هر سه ژانر از بسامد بیشتری برخوردار است. دلیل متداول بودن این نوع آمیختگی را میتوان این گونه توجیه کرد که آمیختگی تکحوزهای سازوکار استعاره را داراست و از آنجا که بنیان فکری انسان ماهیتی استعاری دارد و استعاره در زبان روزمرۀ انسان جاری است، همین امر موجب میشود مخاطبان با سهولت بیشتری معنا را درک کنند. آمیختگی نوع دوحوزهای بهدلیل ساختار پیچیدهتر آن نسبت به تکحوزهای با بسامد کمتری مشاهده شده است. همچنین مشخص شد آمیختگی نوع ساده بسامد بسیار کمی در هر سه ژانر دارد. در بررسی عناوین بهدلیل سازوکار تداعیمحور آمیختگی نوع آینهای تعدادی بسیار کمی از آنها را در هر ژانر به خود اختصاص داده است.
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۳ )
چکیده
دوزبانگی بر بسیاری از فرایندهای شناختی و هیجانی تأثیرگذار است و پژوهشها نشان دادهاند که حالات برانگیختگی هیجانی نیز، زبان و مشخصاً گزینش زبانی را تحت تأثیر قرار میدهند. این پژوهش شبهتجربی با هدف بررسی گزینش زبانی دوزبانههای ترکی ـ فارسی در پردازش هیجان شادی صورت گرفت. بدین منظور، ۲۰ فردِ دوزبانۀ متوالی ترکی ـ فارسی (میانگین سنی ۲۶ سال) را از میان دانشجویان دانشگاههای تهران به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب کردیم. از شرکتکنندگان خواسته شد پس از تکمیل پرسشنامههای تاریخچۀ زبانی، سلامت عمومی، برتری دست و خلقسنجی، با شرکت در آزمون کامپیوتری طراحیشده جهت القای شادی، معناداری واژههای ترکی، فارسی و ناواژهها را مشخص کنند. طبق بررسی عملکرد افراد در آزمون از طریق تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر، این نتیجه حاصل شد که در موقعیت القای هیجان شادی در مقایسه با موقعیت عادی، افراد از لحاظ آماری بهطور معناداری زمان بیشتری را صرف پاسخ به این کردند که آیا واژۀ نمایانشده در یکی از زبانهای آنها معنای مشخصی دارد یا خیر. همچنین، در ارتباط با مقایسۀ هر دو زبان بهصورت مجزا در هر دو موقعیت، نتایج مقایسۀ زوجی نشان داد که زمان واکنش افراد به واژههای ترکی در موقعیت القای هیجان شادی بهطور معناداری طولانیتر بود (۰۵/۰Ps<). درنتیجه، میتوان گفت که افراد دوزبانۀ ترکی ـ فارسی در موقعیت هیجانی و مشخصاً هیجان شادی، درگیری بیشتری با زبان اول دارند و زبان ترکی بار هیجانی و تداعیهای هیجانی بیشتر و عمیقتری برای آنها دارد، و درگیری هیجانی آنها در زبان مادریشان بیش از زبان دومشان است.
دوره ۱۵، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۴۰۳ )
چکیده
یکی از مقولههای زبانی که در باورهای اعتقادی و اجتماعی جامعه ریشه دارد، عدد است. ترکیب در زبان فارسی زایاترین فرایند واژهسازی است. در زبان فارسی نیز با استفاده از اعداد ترکیبهای فراوانی ساخته میشود که شمارواژه نامیده میشوند. این مقاله از منظر انگارۀ صرف ساخت به تحلیل الگوهای واژهسازی [عدد X] در زبان فارسی میپردازد و تنوعات معنایی، عمومیترین طرحوارۀ ساختی ناظر بر عملکرد این الگوی واژهسازی و نیز ساختار سلسلهمراتبی آنها را در واژگان گویشوران فارسی بررسی میکند. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی و تعداد دادهها بالقوه بینهایت است (از آنجا که اعداد بینهایتاند، ساختهایی که با عدد ساخته میشوند نیز بالقوه بینهایت هستند). دادههای این پژوهش از پایگاه دادههای زبان فارسی، شبکۀ هستانشناسی فارسنت، پیکرۀ بیجنخان، فرهنگ زانسو، فرهنگ سخن، پیکرۀ وب و وبگاه ویکیپدیای فارسی گردآوری شدهاند. یافتههای پژوهش گویای آن است که یک طرحوارۀ ساختی عمومی و چندین زیرطرحوارۀ فرعی، ناظر بر ساخت ترکیبات «عدد» هستند و مفهوم «ویژگی متمایزکنندۀ هستار مرتبط با معنای عدد و X» انتزاعیترین همبستگی صورت و معنای قابل برداشت از این الگوست. این مطلب بیانگر آن است که الگوی [عدد X] از اساس ساختی با کارکرد چندگانه است. به سخن دیگر، چندمعنایی که در اینجا با آن روبهرو هستیم نه در سطح واژههای عینی، بلکه در سطح ساختها و طرحوارههای انتزاعی قابل تبیین است. همچنین، نتایج نشان داد معنای اجزای ساخت و رابطۀ آنها، دانش دانشنامهای، بافت و همچنین استعاره و مجاز مفهومی، نقش بسزایی در تعیین معنای شمارواژههای صفتی مرکب دارند.
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۷- )
چکیده
این مقاله تلاش میکند به بررسی حروف اضافهای که در رمزگذاری کنشگر در ساخت مجهول دخیلند، بپردازد. همانطور که گیون (۱۹۸۳) تصریح میکند نقش اصلی ساخت مجهول کانونیزدایی کنشگر است. گرایش کلی در زبان فارسی حذف این کنشگر غیرکانونی است. براساس یک طبقهبندی سبکی ساخت مجهول در زبان فارسی را به دو طبقهی اصلی طبقهبندی میکنیم. در واقع، با توجه به این نکته که آیا کنشگر در ساخت مجهول ظهور مییابد یا خیر دو زیرگروه مجهول نشاندار و مجهول بینشان را معرفی خواهیم کرد. با بررسی و تحلیل حروف اضافهای که در ساخت مجهول بهکار میروند (توسطِ، به دستِ، با، از سویِ/از طرفِ و بهوسیلهیِ) ویژگیهای معنایی کنشگری که بهطور معمول با این حروف اضافه بهکار میروند را ارائه خواهیم کرد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که برخلاف برخی زبانشناسان که این حروف را گونههای سبکی یکدیگر قلمداد میکنند این حروف همواره قابل جایگزین با یکدیگر نیستند، بلکه معنامندند و هریک با نمونه نوع نخستی از کنشگر بهکار میروند.