جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای برومند اعلم


دوره ۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده

ادریسیان به عنوان نخستین دولت علوی نسب در نیمه دوم قرن دوم هجری در شمال غرب آفریقا و سرزمین مغرب اقصی، در منطقه‌ای حیات خود را آغاز کرد که از همه سو با دولت های متخاصم احاطه شده بود: امویان اندلس در شمال، اغلبیان در شرق و دولت شهرهای خارجی مسلک بنورستم در شمال شرقی و بنومدرار در جنوب شرقی. معنای چنین موقعیت جغرافیایی ورود ناگزیر به جنگ های طولانی و فرسایشی و تنش های مستمر است، اما با مطالعه تاریخ ادریسیان نه تنها خبری از جنگ‌های مستمر نیست؛ بلکه با یک دولت با ثبات روبرو می‌شویم که درخشان‌ترین دوره تمدنی منطقه مغرب اسلامی در قرون نخستین هجری را رقم می‌زند. بررسی مدیریت سیاست خارجی ادریسیان و تبیین راهبردهای این دولت در مهار تخاصم و تبدیل بحران‌ها به فرصت در عرصه دیپلماسی مسأله اصلی پژوهش پیش رو است. مطالعه تاریخی با روش توصیفی و تبیین علّی با تکیه بر داده کاوی در گزارش‌های تاریخی مربوط به این دولت نشانگر این مطلب است که ادریسیان با اتخاذ سیاست‌هایی از قبیل: تسامح مذهبی، روابط تجاری گسترده با همسایگان، برقراری موازنه قدرت و بهره‌برداری از اختلافات قبایلی در قلمرو همسایگان توانستند در سیاست خارجی موفق عمل کرده و از درگیری‌های فرسایشی و جنگ‌های مستمر با همسایگان پرهیز نمایند و بدین طریق زمینه برای ثبات و توسعه در قلمرو خود را فراهم نمایند.
 

دوره ۲، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده

هر حادثه یا روند تاریخی در کنار زمان، محدود به مکان و جغرافیا هم هست. در واقع جغرافیای تاریخی بررسی نقش عوامل و پدیده‌های جغرافیایی به‌ویژه جغرافیای طبیعی در شکل گیری رویدادهای تاریخی است. به‌عنوان نمونه مطالعه دقیق موقعیت برخی از شهرها نشان می‌دهد که انتخاب محل آن‌ها به‌هیچ وجه اتفاقی نبوده و ظاهرا طی فرآیندی کاملا دقیق صورت گرفته است. تلمسان، شهری در شمال آفریقا که در قرون میانه به پایتخت مغرب اوسط مشهور شده بود نمونه‌ای از یک شهر استراتژیک با قدرت مقاومت کم نظیر است. این شهر که بیش از سه قرن پایتخت دولت زیّانی یا بنوعبدالواد بود، (دولتی که از همه سو با دول متخاصم محاصره شده بود)، رکورد بیش‌ترین و طولانی‌ترین محاصره‌های نظامی‌ و اقتصادی در شمال آفریقا را به خود اختصاص داده است اما در اکثریت قریب به اتفاق این حملات و محاصره‌ها، تاب آوری بالایی از خود نشان داده و همین تاب آوری به پایایی و تداوم دولت زیانی به مدت سه قرن انجامیده است. به‌نظر می‌رسد موقعیت منحصر به فرد جغرافیایی و موانع طبیعی دفاعی، در کنار قرار گرفتن بر سر چهار راههای مهم تجاری که موجب افزایش ثروت عمومی ‌و سطح رفاه اجتماعی بوده است، به‌علاوه منابع سرشار آبی و دشت‌های حاصل‌خیز و زمین‌های کشاورزی که تامین آذوقه مورد نیاز مردم را تا حدود زیادی تضمین می‌کرد، عامل اصلی این تاب آوری شهری و در نتیجه پایایی و تداوم دولت زیانی به رغم دشمنان فراوان گردیده که در این مقاله ابعاد آن بررسی می‌شود.

دوره ۱۴، شماره ۲ - ( پائیز و زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده

مغرب اسلامی زیست تمدنی خود را مدیون موقعیت جغرافیایی منحصر به فردی است. این موقعیت علاوه بر دسترسی توأمان مغرب به دریای مدیترانه و اروپا، آن را از سرزمین‌های بکر صحرای آفریقا و از مجاورت مصر به عنوان دروازه شرق هم بهره‌مند ساخته است. در طول تاریخ چندهزارساله این سرزمین، چنین موقعیتی امکان مطلوبی برای فعالیت‌های تجاری و بازرگانی آن فراهم ساخته است. البته طبیعی است که میزان به‌فعلیت رسیدن این ظرفیت همیشه تابعی از سایر متغیرها به‌ویژه متغیرهای سیاسی بوده است. از طرفی، منطقاً باید رابطۀ مستقیمی میان ثبات، آرامش و تمرکز سیاسی با رشد تجارت و بازرگانی برقرار باشد، اما مطالعۀ سیر تحول تجارت در سرزمین مغرب در قرون میانه (قرون ۵ تا ۱۰ هجری)، ما را با پدیدۀ متفاوتی روبه‌رو می‌کند. در این دوره، به‌رغم تغییرات گسترده و جابه‌جایی حکومت‌ها، عدم تمرکز سیاسی و جنگ و نزاع مستمر، با رشد پیوستۀ همۀ شاخص‌های تجاری و بازرگانی روبه‌رو هستیم. مسئلۀ اساسی پژوهش حاضر نیز بررسی این تناقض است. مدعای مطروحه در این نوشتار این است که بررسی شاخص‌هایی همچون بازارهای پویا، ضرب سکۀ قدرتمند و تردد آسان و گستردۀ کاروان‌های تجاری در سطح محلی و منطقه‌ای نشانه‌های آشکار شکوفایی بازرگانی در مغرب قرون میانه است. علل آن نیز علاوه بر موقعیت جغرافیایی، این است که دولت‌های این منطقه می‌دانستند که با داشتن خزانه‌های قوی، در منازعات سیاسی، قدرت و نیروی نظامی بیشتر و راضی‌تری در اختیار خواهند داشت. همچنین، می‌دانستند که تحقق خزانۀ غنی جز با تجارت شکوفا و رقابت بر سر راه‌ها و پایانه‌های تجاری میسر نمی‌شود. این پژوهش با تکیه بر چارچوب مفهومی تاریخ اقتصادی که یکی از وظایف اصلی آن تشریح ثبات یا دگرگونی ساختارها و روندهای اقتصادی است، وجود این حیات دوگانه سیاسی ـ اقتصادی را چنین نشان داده ‌است: در سرزمین مغرب، به‌رغم همۀ بحران‌های سیاسی، همواره شاهد سیاست ثابت حکومت‌ها در حمایت از تجارت و تسهیل بازرگانی هستیم؛ گویی توافق نانوشته‌ای میان رقبای سیاسی و طرف‌های نزاع وجود داشته که موضوع تجارت و بازرگانی را خارج از منازعات سیاسی نگاه دارند. علت آن نیز نیاز مستمر حکمرانی‌های این منطقه به حفظ ثروت خزانه، تأمین هزینه‌های سنگین نظامی‌گری، رقابت نرم برای تسلط بر راه‌های تجاری و جذب تاجران و بازرگانان به سرزمین خود بوده است.


صفحه ۱ از ۱