۲۸۴ نتیجه برای اهری
شبنم بشارتی، مرجان طاهری اسکویی، هوشنگ دادگر، نازنین امیر ارجمندی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی داستانهای اجتماعی بر برخی ویژگیهای صرفی گفتار کودکان مبتلا به اُتیسم از جمله قید، حرف اضافه، مالکیت، حرف تعریف، اسم مرکب، صفت و صورت جمع اسم ها انجام شده است. این پژوهش مداخله ای-نیمه تجربی تک گروهی با طرح پیشآزمون و پسآزمون است. آزمودنی ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که شامل ۱۰دختر و پسر۷ تا ۱۵ساله مبتلا به اُتیسم سطح یک (نیازمند نظارت و حمایت) از کل جامعه اُتیسم در مرکز اُتیسم شهر قزوین در سال ۱۳۹۸ بود. چارچوب نظری بر مبنای الگوی بِراون ۱۹۷۳و نایگلس ۲۰۱۴ (برگرفته از پژوهش تِک و همکاران ۲۰۱۴) بود. داستانهای اجتماعی براساس الگوی گِری ۱۹۹۳طراحی و تنظیم شد. این کودکان برنامه مداخله را طی ۱۰ جلسه انفرادی ۳۰ الی ۴۵ دقیقهای دریافت کردند. مقایسه پیش آزمون و پس آزمون مقوله های صرفی در آزمون تصویری و آزمون خودانگیخته نشان داد که میانگین استفاده از اسمها و حرفها در پسآزمون برای همه موارد بیشتر از پیشآزمون بود. بیشترین اختلاف مربوط به حرف اضافه است. نتیجه حاصل از تحلیل آزمون ویلکاکسون نشان داد آموزش تنها در آزمون تصویری (با توجه به میانگین پیش آزمون و پس آزمون، مقدار آماره و سطح معنی داری= p˂۰,۰۵) و در مورد حرف تعریف اثر معناداری داشته است.
شبنم بشارتی، مرجان طاهری اسکویی، هوشنگ دادگر، نازنین امیر ارجمندی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی داستانهای اجتماعی بر برخی ویژگیهای صرفی گفتار کودکان مبتلا به اُتیسم از جمله قید، حرف اضافه، مالکیت، حرف تعریف، اسم مرکب، صفت و صورت جمع اسم ها انجام شده است. این پژوهش مداخله ای-نیمه تجربی تک گروهی با طرح پیشآزمون و پسآزمون است. آزمودنی ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که شامل ۱۰دختر و پسر۷ تا ۱۵ساله مبتلا به اُتیسم سطح یک (نیازمند نظارت و حمایت) از کل جامعه اُتیسم در مرکز اُتیسم شهر قزوین در سال ۱۳۹۸ بود. چارچوب نظری بر مبنای الگوی بِراون ۱۹۷۳و نایگلس ۲۰۱۴ (برگرفته از پژوهش تِک و همکاران ۲۰۱۴) بود. داستانهای اجتماعی براساس الگوی گِری ۱۹۹۳طراحی و تنظیم شد. این کودکان برنامه مداخله را طی ۱۰ جلسه انفرادی ۳۰ الی ۴۵ دقیقهای دریافت کردند. مقایسه پیش آزمون و پس آزمون مقوله های صرفی در آزمون تصویری و آزمون خودانگیخته نشان داد که میانگین استفاده از اسمها و حرفها در پسآزمون برای همه موارد بیشتر از پیشآزمون بود. بیشترین اختلاف مربوط به حرف اضافه است. نتیجه حاصل از تحلیل آزمون ویلکاکسون نشان داد آموزش تنها در آزمون تصویری (با توجه به میانگین پیش آزمون و پس آزمون، مقدار آماره و سطح معنی داری= p˂۰,۰۵) و در مورد حرف تعریف اثر معناداری داشته است.
شهرام دلشاد، محمد مهدی طاهری، محمد علی معدلی،
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده
با مطالعه روایتهای قرآنی آنچه بیش از همه جلوهگری میکند، ایجاز شگفتانگیز و حذفهای متعددی است که حتی در پارهای از اوقات، قسمت کاملی از یک قصه را هم در بر میگیرد. ایجازی که نه تنها در قصههای قرانی، بلکه در سرتاسر اجزای قرآن به عنوان یکی از عالیترین نمودهای ادبی و بلاغی قران به کار گرفته شده است. همین ایجاز یکی از سازوکارها و ابزارهای فرایند سکوت روایی یا سکوت گفتمانی است که در آن دالهایی از روایت حذف میشود و با فقدان خود به مدلولهایی اشاره میکند که خواننده میتواند با تکیه بر محور جانشینی و همنشینی و همچنین از تلاقی میان این دو و استفاده از ظرفیتهای مغز، آن حفرهها و شکافها را پر کند و در نتیجه قصه قرانی را به طور کامل تلقّی و دریافت کند. نکته مهم در سکوت گفتمانی، برخورداری از وجه تفسیری و تحلیلی در روایتشناسی است و صرفاً به مانند حذف در بلاغت کلاسیک نسیت که در قالب کنایه، استعاره، مجاز و این قبیل ادوات بروز پیدا میکرد و برای بیان غرضی زیباشناسانه باشد. در این مقاله، ابتدا به شرح و معرفی سکوت گفتمانی در نقد شناختی مدرن خواهیم پرداخت و سپس به تشریح روایت زندگانی یوسف (ع) در قران کریم، بر پایه همین اصل روایی و گفتمانی خواهیم پرداخت. نتیجه نشان میدهد که سکوت گفتمانی در این سوره در سه نوع خود از ساختاری، معنایی و ضمنی به کار رفته است و با نظاممندی ساختار روایت قرانی، این خلأها توسط خواننده دریافت و تکمیل میگردد.
دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۳ )
چکیده
دالهای بتنی که تحتتأثیر انفجارهای حوزه نزدیک قرار میگیرند، معمولاً متحمل شکست ترد میشوند. ازجمله خرابیهای ترد رایج میتوان به شکستهایی نظیر scabbing وspalling اشاره کرد. شکست ترد علاوه بر اینکه موجب پاسخ غیرقابلانعطاف و شکننده سازه و سبب آسیبهای بیشتر به سازه میشود، میتواند تولید ترکشهای کوچک و بزرگ و با سرعتهای بالا کند؛ بنابراین برای طراحی دال بتنی تحت بار انفجار، استفاده از روشهایی که منجر به جلوگیری یا کاهش شکستهای ترد و یا تبدیل آنها به شکستهای انعطافپذیر میشوند، ضروری است. فلذا در این مطالعه، با معرفی یک روش عددی با استفاده از نرمافزار المان محدود LS-DYNA و پس از اطمینان از صحت مدلهای عددی با مقایسه با تحقیقات معتبر، به مقاومسازی دالهای بتنی متعارف با استفاده از میلگردگذاری Lacing، تعبیه ورق فولادی، استفاده از شبکه سیمی فولادی و بهکارگیری دال بتنی فوق توانمند پرداخته شده است. طبق تجزیهوتحلیل نتایج مربوط به رفتار ۵ نوع دال تحت بارگذاری انفجاری مشابه، دالهای بتن فوق توانمند نسبت به سایر دالهای بتنی خیز و خرابی کمتری داشته و دالهای بتنی متعارف در مقایسه با سایر دالهای بتنی متحمل خیز و خرابی بیشتری میشوند. بهترین ابعاد در کاهش خرابی دالهای بتن مسلح تقویتشده با ورق فولادی و شبکه سیمی، زمانی است که سطح ورق فولادی و شبکه سیمی از ابعاد سطح خرابی دال مسلح اولیه بزرگتر باشد. وجود شبکه سیمی فولادی باعث کاهش محسوس خرابی دال نسبت به دال متعارف شد. این کاهش خرابی بین ۷۸% الی ۸۹% مشاهده شد. میزان اثرگذاری شبکه سیمی فولادی در کاهش خرابی، زمانی قابلملاحظهتر بود که ابعاد شبکه بزرگتر از ابعاد خرابی دال متعارف باشد. در این حالت، میزان کاهش خرابی بین ۸۲% الی ۸۹% به دست آمد. وجود ورق فولادی با ابعادی بزرگتر از ابعاد خرابی اولیه و در وجه پشتی دال، میتواند باعث کاهش محسوس خرابی دال نسبت به دال متعارف، بین ۵۸% الی ۸۳% شود.
دوره ۰، شماره ۳ - ( شماره ۳- ۱۳۸۶ )
چکیده
چکیده
خدایبانوان باروری، ایزدان محافظ حاصلخیزی و ناظر بارداری و تولد در بسیاری از تمد نهای چندخدایی هستند.
گرچه اندیشه یافتن کاربرد آثار بدست آمده از مردمان پیش از تاریخ، راهی جز به گمان نم یبرد؛ اما با تکیه بر
اساطیر به جای مانده از عهد تاریخی و داستانهای فولکلوریک، م یتوان کارکردهای زیر را برای پیکر کهای
خدایبانوان باروری برشمرد:
۱. تجسم ایزدبانوی مورد پرستش در منطقه، که غالباً خدای زمین و آ بها و در ارتباط با عشق، باروری و
حاصلخیزی است.
۲. استفاده در آیینهای باروری زمین، دام و انسان، آیی نهای بلوغ، درمان بخشی زنان سترون و یاری بانوان به
هنگام زایمان.
۳. نماد مادر، برای قرار دادن در مقابر کودکان درگذشته و همراهی آنان در سفر پس از مرگ.
این نوشتار به بررسی خدایبانوان مرتبط با حاصلخیزی در میانرودان و شرق میانه، آناتولی، مدیترانه، اروپای پیش از
تاریخ، اژه و یونان، رم، اسکاندیناوی، ایرلند، آفریقا، مصر، هند، چین، ژاپن، قاره آمریکا و سرزمی نهای شمالی
م یپردازد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( شماره ۱- ۱۳۹۰ )
چکیده
یکی از مهم ترین موضوعاتی که سازمان ها با آن مواجه هستند، چگونگی انگیزش کارکنان است به اینکه نقش ها و وظایف خود را به خوبی انجام دهند تا این اطمینان حاصل شود که سازمان اثربخشی خود را حفظ خواهد کرد. در واقع، مجموعه ای ویژه از رفتارهای کارکنان می تواند تأثیر قابل توجهی بر موفقیت سازمان داشته باشد؛ به ویژه رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که کارکنان برای سازمان انجام می دهند. این رفتارها، رفتار شهروندی سازمانی نامیده می شوند که رفتارهای کاری داوطلبانه ای هستند که به طور مستقیم و آشکار توسط شرح شغل و سیستم رسمی پاداش سازماندهی نشده اند و در مجموع عملکرد سازمان را بهبود می دهند.
در این پژوهش سعی شده است تا رابطه بین ارزش های اخلاقی، عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، رفتار اخلاقی و رفتار شهروندی سازمانی در بین کارکنان حوزه ستادی دانشگاه پیام نور استان تهران مورد بررسی قرار گیرد. برای آزمون فرضیه های تحقیق و به دست آوردن نتایج تحقیق، از آزمون مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که ارزش های اخلاقی سازمان به طور مثبتی بر عدالت رویه¬ای و عدالت توزیعی تأثیر دارد، عدالت رویه ای و عدالت توزیعی به طور مثبتی بر تعهد سازمانی فرد تأثیر دارد، تعهد سازمانی به طور مثبتی بر رفتار اخلاقی تأثیر دارد و رفتار اخلاقی نیز به طور مثبتی بر بُعدِ جوانمردی و بُعد نوع دوستیِ رفتارهای شهروندی سازمانی تأثیر دارد.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۰ )
چکیده
در این مقاله تاثیر عناصر آلیاژی بر چگونگی توزیع ذرات α-SiC در مذاب آلومینیوم بررسی شده است. زمان لازم برای غوطه وری کامل ذرات α-SiCدرون مذاب، به عنوان زمان غوطه وری تعریف شده است. با افزودن Mg یا Ti و Sn زمان لازم برای غوطه وری ذرات SiC کاهش می یابد. این عناصر آلیاژی میل شدیدی برای واکنش با SiC داشته، سیلیسید را تشکیل می دهند. برای مثال تشکیل سیلیسید منیزیم با EPMA تایید گردید. افزودن Zn، Cu و Sn به مذاب آلومینیوم سبب افزایش زمان لازم برای غوطه وری ذرات SiC می شود؛ این عناصر هیچ تمایلی برای واکنش با SiC ندارند. عناصر فعال سطحی نیز شدیدا بر زمان لازم برای غوطه وری ذرات سرامیکی تاثیر می گذارند. Li سبب کاهش زمان لازم برای غوطه وری ذرات SiC در مذاب آلومینیوم شده، در حالی که Pb و Bi آن را افزایش می دهند.
همه این عناصر فعال سطحی هستند، اما تمایل Li برای واکنش با SiC زیاد است، در حالی که Pb و Bi تمایل بسیار ضعیفی دارند. علت این امر شاید ناشی از جذب Pb و Bi در فصل مشترک SiC و مذاب آلومینیوم و در نتیجه جلوگیری از تر شدن سطح ذره SiC توسط آلومینیوم مایع می باشد. افزودن Si سبب افزایش زمان لازم برای غوطه وری ذرات SiC در مذاب آلومینیوم می شود، علت این پدیده آن است که وجود Si در مذاب، سرعت تجزیه SiC را کاهش می دهد. تجزیه SiC سبب ایجاد سطوح جدید می شود که به نظر می رسد قابلیت ترشدن به وسیله فاز مایع را بهبود می بخشد.
دوره ۱، شماره ۲ - ( شماره ۲- ۱۳۸۸ )
چکیده
چکیده
نابرابری جنسیتی یکی از مهمترین مسائل و مشکلات جامعه است که میتواند نظم اجتماعی، توسعه و حتی ثبات سیاسی جامعه را تهدید کند. نابرابری جنسیتی تحت تأثیر عواملی چون موقعیت زندگی افراد و فرهنگ غالب بر آن پدید میآید. بحث اصلی محقق در این پژوهش، نابرابری جنسیتی در خانوادههای مناطق روستایی است. در فرایند توسعه، نقش زنان را بهعنوان نیمی از نیروی کار فعال نمیتوان نادیده گرفت. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر احساس نابرابری جنسیتی در روستاهای استان گیلان در سال ۱۳۸۶ انجام شده است.
در باب نابرابری جنسیتی نظریههای گوناگونی مطرح شده است؛ اما در این پژوهش از نظریه نابرابری جنسیتی بهویژه نظریه نابرابری جنسیتی بلوم برگ بهعنوان نظریۀ اصلی پژوهش، جهت پی بردن به علل احساس نابرابری جنسیتی در زنان روستایی، استفاده شده است. جامعه نمونه این تحقیق شامل تمام زنان ساکن در روستاهای استان گیلان است که به صورت تصادفی- طبقه ای تعداد سیصد نفر از آنان بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. با روش مطالعه اسنادی و نیز روش پیمانی مشاهده شد که بیش از نیمی از زنان روستایی احساس نابرابری جنسیتی دارند.
چکیده
نابرابری جنسیتی یکی از مهمترین مسائل و مشکلات جامعه است که میتواند نظم اجتماعی، توسعه و حتی ثبات سیاسی جامعه را تهدید کند. نابرابری جنسیتی تحت تأثیر عواملی چون موقعیت زندگی افراد و فرهنگ غالب بر آن پدید میآید. بحث اصلی محقق در این پژوهش، نابرابری جنسیتی در خانوادههای مناطق روستایی است. در فرایند توسعه، نقش زنان را بهعنوان نیمی از نیروی کار فعال نمیتوان نادیده گرفت. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر احساس نابرابری جنسیتی در روستاهای استان گیلان در سال ۱۳۸۶ انجام شده است.
در باب نابرابری جنسیتی نظریههای گوناگونی مطرح شده است؛ اما در این پژوهش از نظریه نابرابری جنسیتی بهویژه نظریه نابرابری جنسیتی بلوم برگ بهعنوان نظریۀ اصلی پژوهش، جهت پی بردن به علل احساس نابرابری جنسیتی در زنان روستایی، استفاده شده است. جامعه نمونه این تحقیق شامل تمام زنان ساکن در روستاهای استان گیلان است که به صورت تصادفی- طبقه ای تعداد سیصد نفر از آنان بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. با روش مطالعه اسنادی و نیز روش پیمانی مشاهده شد که بیش از نیمی از زنان روستایی احساس نابرابری جنسیتی دارند.
واژههای کلیدی: برابری و نابرابری، نابرابری جنسیتی، درآمد خانواده، تحصیلات پاسخگویان.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده
ابوسعید ابیالخیر یکی از عارفان برجسته ایران در کنار سیر و سلوک عالی عرفانی و ذوق و شم ادبی والا از طنزی لطیف و شیرین در رفتار، گفتار و تعابیر برخوردار بوده که خود در نوع سلوک او، که به عارفان «اهل بسط» متعلق است، ریشه دارد. آنچه از حکایات دلنشین اسرارالتوحید برمیآید، ابوسعید نه تنها خود به آفرینش طنزها و بازیهای زبانی زیبایی دست میزده، بلکه از گفتار نمکین دیگران نیز به وجد میآمده است. ساختار ذهنی وی همانند سایر عرفا به گونهای شکل گرفته بود که تمامی عناصر هستی را جلوههایی از رموز عرفانی دانسته، بسرعت و حدّت، رفتار، سخنان و گفتار عوامانه را تعبیری عارفانه مینمود یا از نامهای اماکن، شهرها و دیهها، آیات قرآن و احادیث، اصطلاحات کلامی و فقهی و ... برداشتی عرفانی ارائه میکرد. این برداشتها در عین انتقال بخشی از اندیشههای اهل تصوف به دلیل بهرهگیری از مایههای طنز، جذابیت و زیبایی خاصی داشت و به رغم زیباییهای فراوان، مورد توجه پژوهشگرانی قرار نگرفته است که درباره سیر تاریخی طنز و طنزپردازی در ادبیات ایران تحقیق کردهاند. این مقاله میکوشد برداشتها و تأویلهای عرفانی و حکمت آمیز ابوسعید را از عناصر یاد شده، که میتوان گفت نوعی «بازی زبانی» بوده است، بررسی و تحلیل کند.
دوره ۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۷ )
چکیده
در تاریخ ادبیات جهان، همیشه نویسندگانی بودند که آثار ادبی را جایگاهی برای بیان موقعیت انسان در جامعه خود می پنداشتند و سعی آنان بر این بود که موقعیت انسان را در طبیعت و جهان پیرامونش تبیین، و او را از خطر های احتمالی باخبر کنند. از سویی جهان امروز، به واسطه تحولات فناورانه پرشتاب و ناپایداری های ایدئولوژیک، دنیایی است مضطرب، پرتنش و بی هویت. هجوم عناصر عالم ماشینی در زندگی بشر و همچنین همراهی انسان با شاخصه های سرد جهان امروز، بین او و اخلاقیات و معنویات فاصله انداخته و آرام آرام او را در فضای بحرانی شدیدی وارد کرده است. در اینجاست که برخی نویسندگان آثار ادبی سعی می کنند با بیان این واقعیت و نیز استفاده از شگردهای هنری در بحرانی تر نشان دادن موقعیت انسان در اوضاع کنونی، او را به فطرت خود بازگردانند و از خطر حاکم بر جامعه آگاهی بخشند. از میان این نویسندگان بزرگ، کافکا، یونسکو و ساراماگو به بحران انسان کنونی در جهان مدرن و پسامدرن آگاهی یافته و آن را در آثار خویش، یعنی مسخ، کرگدن و کوری تبیین کرده اند. این مقاله با رهیافت بینامتنی، این سه اثر را در ساختار و درون مایه بررسی می کند و ارتباط نشانه شناسیک آن ها را نشان می دهد.
دوره ۲، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۲)- ۱۳۹۱ )
چکیده
اگرچه حفاظت به عنوان گام اول در امر احیاء شناخته می شود، اما بسیاری از بناها و مناطق تاریخی همزمان با حفاظت نیازمند توسعه نیز می باشند؛ درواقع توسعه و حضور ساختارهای جدید در زمینه های تاریخی می تواند سبب تداوم تاریخ و غناء یافتن محیط های تاریخی گردد. اما آنچه که در این میان مهم می باشد نیاز به تدوین دستورالعمل هایی جامع پیرامون طراحی اینگونه ساختارهای جدید است. در این راستا و پیش از هر چیز، توجه و درنظر گرفتن اصول پذیرفته شده ی جهانی در این حوزه، ضرورت دارد. امروزه با گذشت حدود دو قرن از آغاز جنبش حفاظت از ثروت های فرهنگی- تاریخی با مجموعه های از منشورها، قطعنامه ها و توصیه های جهانی در زمینه ی مواجه با میراث گذشتگان روبرو هستیم که حاصل تجارب بدست آمده از رویکردهای گوناگون در این حوزه و در کشورهای مختلف جهان می باشند. هدف از مقاله ی پیشِرو، بررسی ایده ها و نظریه ها، توافقنامه ها و منشورهای مرتبط با حضور ساختارهای جدید در زمینههای تاریخی، جهت استفاده از آنها به منظور دستیابی به رهنمودهای طراحیِ ساختارهای جدید در زمینه تاریخی می باشد؛ از اینرو در ابتدا به بررسی تئوریِ نظریه پردازانی پرداخته می شود که تأثیر بیشتری بر رویکردهای پس از خود داشته و زمینه ساز تدوین اصول بین المللی گشته اند؛ سپس در پی آن مفاد توافقنامه های بین المللی که به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به این حوزه اشاره داشته و توانسته اند اصولی کلیدی را در این خصوص ارائه دهند، بیان می شود. در انتها با تنظیم جدولی براساس رویکرد هر یک از توافقنامه های مورد بررسی، به روند تکاملی این نگرش ها در مقیاس بین المللی پرداخته می شود.
دوره ۲، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
رورتی با بهچالشکشیدن کل سنت فلسفی غرب که به عقیده او باعث دوگانهانگاریهای بیفایده نظری در طول تاریخ فلسفه شده، میخواهد در بستر "فرهنگ رستگاریبخش ادبی" به ساختارشکنی و رفع این دوگانهانگاریها مبادرت ورزد. رورتی با ایجاد خط انشقاقی میان حوزههای خصوصی و عمومی میخواهد سهم و دخالت فیلسوفان را در ارائه دیدگاههای نظری و فلسفی مشخص کند و بگوید حوزه سیاست نیازی به کسب مبانی از معیارهای فردی حوزه خصوصی ندارد. گویی رورتی با تقلیل فلسفه به ادبیات میخواهد مانع از بلندپروازیها و دخالتهای فیلسوف با نظریهپردازی شود. در واقع، او با تفکیک بین دو حوزه خصوصی و عمومی یا سیاست معتقد است، ابزار فیلسوف تخیل و حوزه فکری وی فرهنگ ادبی و جایگاه او حوزه خصوصی است. آیا با فرض قبول معیارهای پراگماتیستی این تفکیک فرد در دو حوزه کاملاً مختلف از وی شخصیتی دوگانه نمیسازد؟ آیا این موضعگیری فکری میتواند معقول و قابل قبول باشد؟
دوره ۲، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده
نقد تاریخ فلسفه و معرفتشناختی قطعا جسارتی بزرگ میخواهد، چرا که آثار و تبعات آن میتواند خطرناک باشد. زمانی که از هرگونه موجود متافیزیکی و فرا انسانی و به طور کل، تبیین هرگونه مبحث معرفتشناختی در تشریح راهبرد دانشی خود چشمپوشی کنیم، آنگاه نتیجه کار میتواند به سمت نیهیلیسم و پوچگرایی و بینظمی و آنارشیسم سوق پیدا کند که میتواند برای فرد و جامعه خطرناک و سمی باشد. در حالی که انتظار داریم در فلسفه رورتی با چنین اندیشه پوچگرایانهای روبهرو شویم، وی مدعی است که چنین نتیجهای حاصل نخواهد شد و درصدد لذت، شادکامی و خوشبختی برای انسان هست؛ زیرا اگر چه دیگر صحبت از حقیقت و خیر مطرح نیست ولی با گستردهتر کردن هرچه بیشتر همبستگی بین "ما"های انسانی درصدد تغییر این جاده و سوق به سمت اتوپیای انسانی است. هدف ما از نگارش این مقاله بررسی و تحلیل جایگاه مبانی معرفتشناختی اخلاق در اندیشه رورتی است.
دوره ۲، شماره ۸ - ( تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده
اگر آغاز شعر معاصر ایران را از انقلاب مشروطه و به ویژه از ارائه تجربه نوآورانه نیما یوشیج بدانیم، شعر معاصر تا دهه هفتاد تحولات متعددی را از سرگذرانده است؛ به طوری که در این مدت نسبتاً طولانی، شیوههای گوناگون از روشهای اعتدالی تا تندرو آزموده شده است. پس از انقلاب اسلامی، به دلیل اینکه دگرگونیهایی در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده بود، ضمن ایجاد تشکیک در الگوهای زیبا شناختی دهههای گذشته، جستجو و آزمون شیوههای تازه شتاب بیشتری گرفت و شاعران جوان و حتی بعضی از سالخوردگان با روگردانی از شیوههای شعری شاعران شاخص قبل از انقلاب، تجربیات تازهای ابراز داشتند. جریان شعری پست مدرن، در کنار سایر جریانهای نوظهور از اوایل دهه هفتاد تکوین و تاکنون نیز ادامه یافته است. اگر نوجوییهای افراطی شاعرانی مانند محمد مقدم، هوشنگ ایرانی، یداله رؤیایی و احمد رضا احمدی را گامهای نخست تجربه شعری تندرو در شعر معاصر ایران بدانیم، تجربه شاعران پست مدرن دهه هفتاد را باید گام دوم همان جنبش نامید. شاعران این جریان با اتکا به نظریات ادبی غربی و گسست کامل از فرهنگ بومی و تجربیات ادبی دوران کلاسیک و معاصر، در حال آزمودن شیوهای غریب و تازه هستند. از آنجا که تغییرات بنیادین در اشکال و روشهای ادبی و هنری در نتیجه دگرگونیهای بنیادین اجتماعی و فرهنگی است، شکل گیری، تداوم و بیش از همه توفیق جریان شعری مذکور در پرده ابهام است. در این مقاله سعی شده است ضمن تحلیل علل جامعه شناختی به وجود آمدن این جریان، ویژگیهای کلی اشعار این شاعران با نگاهی انتقادی تبیین شود.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۷۰ )
چکیده
-
دوره ۳، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده
مطابق استدلال مصالحه گرایان (تقلیل گرایان) در معرفت شناسی اختلاف نظر، اختلاف نظر با همتای معرفتی، به دلیل بروز تقارن معرفتی، منجر به کاهش (تقلیل) سطح اطمینان و توجیه باور مورد اختلاف می گردد. با این حال بسیاری از افراد مذهبی، منکر همتایی طرفین هستند. آنها به شواهد خصوصی و تجارب دینی ای ارجاع می دهند که به صورت شخصی در اختیار دارند و فرد مخالف شان آنها را در اختیار ندارد. بدین ترتیب، دینداران با اشاره به این شواهد و تجارب خصوصی، بروز تقارن معرفتی را انکار می کنند و چالشی را پیش روی مصالحه گرایان قرار می دهند. در این مقاله سعی می شود با اضافهکردن شرط ارایه «تبیین بدیل» به شروط متعارف همتای معرفتی، به این چالش پاسخ داده شود. ما ضمن اشاره به برخی از مزیت های پاسخ فوق، نشان خواهیم داد که تبیین بدیلِ مطلوبی که مورد انتظار مصالحهگرایان است، در اختلاف نظرهای دینی به راحتی قابل ارایه نیست.
دوره ۳، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
امروزه ناچاریم که در بسیاری امور نظری و عملی به متخصصان مراجعه کنیم. ما آنها را افرادی قابل اعتماد میدانیم و به آنها تکیه میکنیم. برای توجیه بسیاری باورهای خود جز گواهی متخصصان دلیل دیگری در اختیار نداریم. اما برای اعتماد به متخصصان لازم است آنها را بشناسیم و بدانیم چه ویژگیهایی دارند. به همین منظور معرفتشناسان، ذیل معرفتشناسی اجتماعی به تحقیق درباره چیستی تخصص پرداختند. ما در این مقاله، به چیستی تخصص از منظر تحویلگرایان میپردازیم. ابتدا تعریف مبتنیبر صدق و سپس تعریف مبتنیبر توجیه را توضیح داده و نقدهای وارده به آن را شرح میدهیم. نشان میدهیم که برترین تعریف، این است که S در دامنه D متخصص است اگر و تنها اگر S فهم و توانایی بیشتری نسبت به اکثر مردم نسبت به دامنه D در زمان خود داشته باشد. در انتها پنج شرط لازم باور، انسجام، توانایی، کارآمدی و زمان را تبیین میکنیم.
دوره ۳، شماره ۶ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
بررسی ضربالمثلها در شناخت جنبههای مختلف فرهنگ مردم نقش مؤثری دارد؛ زیرا در آنها، فرهنگ هر قوم و ملتی بهتصویر کشیده میشود. هدف از این پژوهش، بررسی خانواده و جایگاه زن در ضربالمثلهای بختیاری با رویکرد نقد فمینیستی است. در ضربالمثلهای بختیاری زن گاه جایگاه فرادست، گاه فرودست و گاه برابر با مردان دارد. وقتی سخن از مسائل درون خانه و حیطۀ خصوصی بهمیان میآید، زن موجودی قدسی و فراتر از مرد است و در ضربالمثلهایی که از حیطۀ عمومی و جایگاه اجتماعی افراد بحث میشود، زن جایگاه فرودستی نسبت به مردان دارد. در ضربالمثلهایی که از مسائل عام زندگی سخن گفته میشود، جایگاه زنان با مردان برابر است. همچنین در بسیاری از این ضربالمثلها، نگاه مردسالارانه حاکم است و اندیشههای مطلوب جامعۀ مردسالار برای زنان نهادینه میشود. ازدواج، مذمومشمردن چندهمسری، شناخت همسر پیش از ازدواج، نحوۀ شناخت همسر و وظایف زوجین، ازجمله مسائل مربوط به خانواده هستند که در مَثلهای بختیاری انعکاس یافتهاند.
دوره ۳، شماره ۷ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
جنسیت بهعنوان هویت اجتماعی افراد، نقش مهمی در شکلگیری اشعار عامه، بهخصوص اشعار محلی بختیاری دارد. این اشعار ضمن بازتاب ارزشها و باورهای مختلف زنان و مردان، در نهادینهکردن آنها تأثیر بسزایی دارند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر جنسیت بر اشعار عامۀ بختیاری (ترانههای نوازشی، لالاییها، آهای گل و سوگسرودهها) است که با روش تحلیل محتوا و بر مبنای نظریۀ نابرابری جنسی واکاوی شدهاند. این اشعار براساس جنسیت به دو قسمت اشعار زنانه و مردانه تقسیم میشوند. خانه عرصۀ خصوصی و مهارت در انجام کارهای آن مانند نانپزی، شیردوشی و مهماننوازی، مختص زنان است. اجتماع و عرصۀ عمومی و صفتهایی مانند مجلسنشینی، سخندانی، عاقلی، جنگاوری و شجاعت مختص مردان است. نابرابری جنسی در فرهنگ بختیاری، به صورت عطوفتآمیز است؛ یعنی ضمن نگاه مثبت به زنان، آنها جایگاه پایینتری نسبت به مردان دارند.
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
قرآن کریم از آن هنگام که از طرف حضرت باری بر قلب رسول خویش نازل گردید، به دلیل ساخت زبانی، بافت معنایی و ویژگیهای بلاغی بیمانندش مورد توجه مخاطبان قرار گرفت؛ به گونهای که حتی سؤالات متعددی را برای اصحاب پیامبر اکرم (ص) به وجود میآورد و آن حضرت به فراخور درک و آگاهیشان به رموز معنایی پارهای از آیات اشاره میکردند. بنابراین، میتوان گفت تفسیر قرآن از بدو نزول آیات آغاز گردید و با گسترش اسلام و افزایش تعداد مخاطبان و رشد آگاهیهای دینی پیروان آن، وسعت و عمق بیشتری یافت. به طوری که رویکردهای متفاوتی در تفسیر قرآن اعم از بررسی اختلاف قرائتها، تفسیر لغوی و نحوی، تاریخی، کلامی، سیاسی و عرفانی در میان مسلمانان به وجود آمد و مفسران اسلامی در هر یک از حوزهها، آثار پرشمار و ارزشمندی خلق کردند. تفسیرهای عارفانه نیز در کنار سایر تفاسیر از قرون اولیه مورد اهتمام قرار گرفت و آثار مدونی در این زمنیه نگاشته شد. اما عارفانی بودند که به صورت پراکنده و در لابهلای آثار خویش بعضی از آیات قرآن را تفسیر یا تأویل مینمودند. جستجو، یافتن و تحلیل این تفسیرها کمک شایانی به تبیین سنت تفسیرنویسی عارفانه خواهد نمود. شمسالدین محمد تبریزی در تنها اثر خویش؛ یعنی «مقالات» نظریههای جالب تفسیری و تأویلات بدیعی از پارهای از آیات قرآن دارد و خود ادعا میکند از هیچ مفسر پیش از خود تأثیر نپذیرفته است. در این مقاله ضمن تشریح نظریه و رویکردهای وی به علم تفسیر، نمونههایی از تفسیرهای او را آورده و با تفسیرهای عرفانی پیش از وی مقایسه کردهایم. شمس تبریزی در تفسیرهای معدود خویش، تفسیر واژگانی، تاریخی و کلامی را نادیده میگیرد و به تفسیر تخیلی متکی بر اسطورههای مذهبی نیز توجهی نمیکند. بلکه براساس «تجربه عارفانهشخصی» خویش، آیات را تفسیر و تأویل میکند.با مقایسه تفسیرهای وی با آثار پیشینیان، به این نتیجه رسیدیم که شمس، هرچند نتوانسته است خود را یکسره از سیطره سنت تفسیرنویسی عرفانی قبل از خود خارج کند، در تفسیرهای معدود خود رهیافتهای کاملاًبدیع و تازهای دارد و به دلیل اصالت دریافت و تأویلات وی، نمیتوان در سنت تفسیرنویسی عرفانی آنها را نادیده گرفت.