جستجو در مقالات منتشر شده


۱۷ نتیجه برای افسر


دوره ۱، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۹ )
چکیده

تهران پایتخت و بزرگترین شهر ایران با وسعتی حدود ۶۱۴ کیلومتر مربع در شمال کشور و جنوب دامنه البرز در ۱۱۲ کیلومتری جنوب دریای خزر واقع شده و در آغاز ( پیش از چهارصد سال پیش ) روستایی نسبتأ بزرگ بوده است. از روستاهای معروف آن زمان روستای کن که واقع در شمال غربی شهر تهران کنونی می باشد می توان نام برد؛ قدمت کن حداقل به ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ سال قبل باز می گردد و یکی از بزرگترین رودخانه‌های قدیم ولایت ری که از کوه های امامزاده داود سرچشمه داشته و تا دریاچه قم می‌رود، از کنار بافت روستایی کن می گذرد و باغ های کن را آبیاری می کند و شاهد همین مدعاست. در چند دهه اخیر موج رشد و توسعه سریع شهر نشینی به این محدوده نیز سرایت کرده و کن در داخل کلان شهر تهران قرار گرفته است.گرایش برنامه های ساخت و ساز به گونه ای است که سمت و سوی تخریب روستا و باغات و پهنه های سبز و باز آن را دارند. به دنبال همین مسأله، تحقیق حاضر به دنبال یک تغییر رویکرد از رشد کمی به رشد کیفی است و پرسش اصلی این است که با توجه به اهمیت موضوع چگونگی حفظ منابع سبز طبیعی موجود، از طریق احیاء محله سبز، آیا می توان محله کن شهر تهران را به عنوان روستاشهر معرفی کرد؟ و از این طریق، به جای درآمد زایی از طریق تخریب باغات و ساخت و ساز، از این آخرین مجموعه باغات به هم پیوسته کلانشهر تهران، حفاظت کرد.

دوره ۲، شماره ۳ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده

واژگان چندمعنایی به دلیل دشواری و اهمّیت در گزینش معنی، می­تواند به عنوان یکی از ملاک­های بررسی قوّت و ضعف یک ترجمه لحاظ ­شود. همانگونه که این دسته ازکلمات در تفسیر آیات مرتبط با خود، برداشت‌های مختلفی را پدید آورده­ ، وجود آن­ها در ترجمه­های قرآنی نیز احتمال شکل­گیری ترجمه­های یکسان را کاهش داده است. نوشتار حاضر که به طور مشخّص، واژه «روح» را از میان واژگان چندمعنایی برگزیده است، ضمن واکاوی معنای صحیح این کلمه با هیأت­های متفاوت و در سیاق­های گوناگون، به تحلیل و بررسی بیش از ۴۰ مورد از ترجمه­های فارسی قرآن در خصوص این کلمه پرداخته و از رهگذر دیدگاه­های مفسران و اهل لغت، عیارسنجی مهارت ترجمه­های قرآن در حوزه مورد بحث را وجهه همّت خود ساخته است. حاصل تحقیق نشان می­دهد هنگامی­که کلمه روح به صورت مطلق و به همراه ملائکه به کار برده می­شود، منظور همان موجود مستقلی است که در روایات ائمه اهل بیت (ع) شناسانده شده است و برتر از جبرئیل می­باشد و زمانی­که به صورت ترکیب با یک اسم یا ضمیر و در حالت موصوف یا مضاف به کار رفته است، مفهوم مشکّکی است که هرچند، عالی­ترین درجه آن را خداوند در مخلوقی جداگانه که مصداق اکمل و اتمّ روح است، قرار داده؛ امّا می­تواند مصادیق پایین­تری را نیز داشته باشد.

دوره ۵، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱۷)- ۱۳۹۳ )
چکیده

در زبان هایی که ویژگی آرایش نحوی آزاد دارند، قلب نحوی می تواند سازه های مختلف جمله را جابه جا کند. می یاگاوا (۲۰۰۱) مدعی است که در زبان ترکی با اعمال قاعده قلب نحوی، عناصر غیر فاعلی به مشخصگر گروه زمان حرکت می کنند و فاعل در جایگاه اصلی خود، یعنی مشخصگر گروه فعلی سبک باقی می ماند. در این مقاله می خواهیم با تکیه بر رویکرد مطابقت در مدل کاوشگر- هدف برنامه کمینه گرایی و ارائه مثال های کافی نشان دهیم برخلاف ادّعای می یاگاوا، سازه موجود (فاعل) در مشخصگر گروه فعلی سبک با توجه به نقش دوگانه مطابقت (بازبینی مشخصه های غیر قابل تعبیر عنصر زمان و دریافت حالت فاعلی) باید به مشخصگر گروه زمان حرکت کند و در زبان ترکی آذری با اعمال قاعده قلب نحوی، عناصر غیر فاعلی مانند مفعول طی عملکرد مطابقت در طول اشتقاق نحوی، به جایگاهی قبل از گروه زمان که از آن به عنوان جایگاه تأکید یاد می شود ارتقاء پیدا می کنند، زیرا مشخصگر گروه زمان توسط فاعل پر می شود. پس قاعده قلب نحوی در زبان ترکی آذری همان مبتداسازی است و چنانچه در فرایند تولید جمله، به دلایل معنایی و کلامی، نیازی به تأکید یا مبتداسازی باشد، گروه نقش نمای یادشده در جایگاهی قبل از گروه زمان قرار می گیرد.

دوره ۵، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
منابع آبی با توجه به ماهیت خود، علاوه بر بخشیدن حیات به یک سرزمین و موجودات آن، می­تواند سرمنشا اختلاف بین کشورها و ملت­های دارای منابع مشترک و ایجاد خسران­های بزرگی شود. در این راستا زمینه تحقیقاتی جدیدی به نام هیدروپلیتیک به وجود آمده است که به بررسی این مسائل می‌پردازد. با توجه به وضعیت اقلیمی خاورمیانه و محدودیت گسترده منابع آبی در این منطقه، هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت هیدروپلیتیک حوضه­های آبریز مشترک ایران با کشورهای همسایه با تاکید بر دجله و فرات و به ویژه اروندرود است. با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی ابتدا مرور منابع به صورت سیستماتیک انجام شد و سپس با استفاده از تحلیل فضایی وضعیت منابع آبی منطقه شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. بررسی­ها در سه مقیاس کلان در سطح حوضه دجله و فرات، مقیاس میانی در سطح حوضه کرخه و کارون و مقیاس محلی در سطح محدوده مشترک اروندرود انجام گرفت. بررسی‌ها نشان داد که با مهار آب­ها توسط کشورهای بالادست و با توجه به رشد خیلی زیاد جمعیت و مصرف آب در عراق، وضعیت هیدروپلیتیک این منطقه بیش از پیش تنش­زاتر خواهد شد. همچنین با توجه به محدودیت عراق در دسترسی به آب‌های آزاد و در اختیار داشتن خط ساحلی بسیار کم و نامناسب در راستای حمل­و­نقل دریایی، زمینه تنش در این منطقه در آینده وجود دارد.

دوره ۶، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۲۲)- ۱۳۹۴ )
چکیده

تحقیق حاضر، ساخت افعال سبک رمزگردانی‌‌‌‌‌‌‌شدۀ ترکیِ ‌‌‌‌‌‌‌آذری‑‌ فارسی را از منظر «مدل زبان ماتریس» مورد مطالعه قرار داده است. داده‌ها با حضور در کلاس و ضبط و یادداشت‌برداری از تعاملات رسمی و غیر رسمی چهار نفر از معلّمان با صد نفر از دانش‌آموزان دوزبانه کلاس‌‌‌های ابتدایی و همچنین مصاحبت با هشت نفر از معلّمان دو‌زبانه جمع‌آوری شدند. بررسی داده‌های جمع‌آوری‌شده نشان داد که در ساخت افعال سبک رمزگردانی‌شده، سازه‌های غیر فعلی زبان فارسی (اسم‌ها، صفت‌ها، قیدها و گروه‌‌های حرف ‌‌‌اضافه‌ای)، به‌عنوان عناصر درونه با افعال سبک ترکی ‌‌‌‌‌‌‌آذری ترکیب می‌شوند و در جملات زبان ترکی ‌‌‌آذری به‌‌‌ کار می‌روند. زبان ترکی ‌‌‌‌‌‌‌آذری به‌عنوان زبان ماتریس، چارچوب ساخت‌واژی‑ نحوی این جملات را تعیین می‌کند. این بخش از داده‌ها با اصول مدل زبان ماتریس انطباق کامل دارد. امّا کاربرد ساخت افعال سبک رمزگردانی‌‌‌‌‌‌‌شدۀ ترکی ‌‌‌‌‌‌‌آذری‑ ‌فارسی در جملات سببی ترکی ‌‌‌‌آذری، اصل ترتیب تک‌واژهای مدل زبان ماتریس را نقض می‌‌‌‌کند. بررسی ساخت‌‌‌های سببی رمزگردانی‌‌‌شده نشان داد که سازه غیر فعلی زبان فارسی به‌عنوان عنصر درونه، نه‌تنها در سطح مفهومی‑ واژگانی، بلکه در سطح گزاره‑ موضوع نیز فعّال می‌شود. فعّال شدن سازۀ غیر فعلی زبان درونه در سطح گزاره‑ موضوع و به دنبال آن، اعمال نحو زبان درونه بر بند متمم‌‌ سببی رمزگردانی‌‌‌شده، نه‌تنها بر بسط و گسترش اصل ترتیب تک‌واژهای مدل زبان ماتریس تأکید دارد، بلکه نشان‌دهندۀ تأثیرپذیری نحو از واژگان است که تأییدی بر عدم استقلال نحو از واژگان به شمار می‌‌آید.

دوره ۷، شماره ۵ - ( شماره ۵ (پیاپی ۳۴)، ویژه نامه پاییز- ۱۳۹۵ )
چکیده

مطالعات پیشین نشان می‌دهد که تأثیر مثبت بازخورد اصلاحی در عملکرد زبان‌آموز، در برخی حوزه‌های زبانی نسبت به بقیه حوزه‌ها بیشتر است. پژوهش حاضر با هدف افزایش آگاهی در زمینه کارآمدی دو روش عمده بازخورد اصلاحی یعنی روش بازسازی و وادارسازی در رابطه با حوزه‌های مختلف زبانی (ساختار، واژگان و تلفظ) انجام شده است. هفتاد و شش زبان‌آموز ایرانی با سطح متوسط توانش انگلیسی، به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه تقسیم شدند. در گروه اول آزمایشی، بازخورد اصلاحی به صورت بازسازی و در گروه دوم به صورت وادارسازی انجام گرفت. گروه گواه هیچ بازخورد اصلاحی دریافت نکردند. پنجاه و چهار ساعت از تعاملات این سه گروه ضبط صوتی شد و بخش‌هایی که بر عناصر زبانی متمرکز بودند، شناسایی و ثبت شدند. ارزیابی تأثیر بازخورد از طریق آزمون‌های فردی صورت گرفت که براساس خطاهای زبانی هر فرد تهیه شده بود. تحلیل نتایج مربوط به پس‌آزمون‌های فردی بلافصل و تأخیری نشان داد که عملکرد زبان‌آموزان در مورد اصلاح خطاهای ساختاری و واژگانی بعد از دریافت بازخورد بازسازی و وادارسازی تفاوت معنی‌داری نداشت. اما در مورد خطاهای تلفظ، عملکرد زبان‌آموزانی که بازخورد بازسازی دریافت کرده بودند به صورت معنی‌داری از عملکرد گروه وادارسازی بهتر بود. همچنین نتایج نشان داد که عملکرد هر دو گروه آزمایشی در تمامی حوزه‌های زبانی مورد مطالعه در این پژوهش، به صورت معنی‌داری بهتر از گروه گواه بود.

دوره ۹، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۷ )
چکیده

در این پژوهش، تأثیر ایجاد تغییر در بار شناختی تکلیف و شرایط اجرای آن در عملکرد نوشتاری فراگیران زبان مطالعه شده است. بررسی رابطۀ بین خود‌‌نظم‌جویی فراگیران و تولید نوشتاری انفرادی و مشارکتی آن‌ها در تکالیفی متفاوت ازنظر پیچیدگی شناختی، هدف دیگر تحقیق حاضر است. ۱۲۲ فراگیر زبان انگلیسی به‌طور تصادفی در چهار گروه تقسیم شدند و چهار نوع تکلیف ساده- انفرادی، ساده- مشارکتی، پیچیده- انفرادی و پیچیده- مشارکتی را انجام دادند. داده‌های جمع‌آوری‌شده با تحلیل واریانس چند‌متغیره و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. یافته‌ها نشان دادند که شرایط انجام تکلیف باعث ایجاد تفاوت معنا‌داری در صحت نوشتاری فراگیران زبان شد؛ ولی پیچیدگی تکلیف تفاوت چشمگیری در اَبعاد مختلف نگارش آن‌ها ایجاد نکرد. فراگیرانی که تکلیف ساده را به‌طور مشارکتی انجام دادند، بالاترین میانگین را در صحت نوشتاری به‌دست آوردند. همچنین، خودنظم‌جویی فراگیرانی که تکلیف پیچیده را به‌شکل انفرادی انجام دادند، همبستگی مثبت معنا‌داری با صحت نوشتاری آن‌ها نشان داد. یافته‌های ما بر نیاز به توجه بیشتر به شرایط انجام تکلیف و تفاوت‌های فردی فراگیران در مدل‌ها و چارچوب‌های ارائه‌شده برای طراحی و تنظیم تکالیف، تأکید می‌کند.
 

دوره ۱۰، شماره ۴ - ( شماره ۴ پیاپی ۴۹- ۱۳۸۵ )
چکیده

امروزه، سرمایه‌گذاری در بورس، بخش مهمی از اقتصاد کشور را تشکیل می‌دهد. به همین دلیل پیش‌بینی قیمت سهام برای سهامداران از اهمیت خاصی برخوردار شده است تا بتوانند بالاترین بازده را از سرمایه‌گذاری خود کسب کنند. از سوی دیگر، شاخص قیمت سهام نشان دهنده وضعیت کلی بازار سهام است و می‌تواند به پیش‌بینی سهامداران جهت سرمایه‌گذاری کمک کند. اغلب در سالهای گذشته از روشهای کلاسیک برای پیش‌بینی قیمت سهام استفاده می‌کردند، اما با پیشرفت و توسعه مداوم روشهای فرا ابتکاری، شبکه های عصبی و شبکه های عصبی فازی، کاربردهای روزافزونی در مبحث پیش‌بینی شاخص قیمت سهام پیدا کرده‌اند. در این تحقیق، سه رویکرد مطرح می‌شود: ۱) پیش‌بینی شاخص قیمت سهام با رویکرد روشهای کلاسیک؛ ۲) رویکرد هوش مصنوعی؛ ۳) رویکرد ترکیبی. به این منظور ابتدا ارزیابی عملکرد روشهای کلاسیک از قبیل روشهای هموارسازی نمایی، تحلیل روند، ARIMA و هوش مصنوعی از قبیل شبکه‌‌های عصبی و شبکه‌های عصبی فازی انجام شده است، سپس سناریو سوم، یعنی طراحی مدل ترکیبی از ARIMA ، شبکه‌های عصبی و شبکه‌های عصبی فازی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که توانایی مدل ترکیبی نسبت به تمامی روشهای هوش مصنوعی و کلاسیک بالاتر است.

دوره ۱۰، شماره ۲۰ - ( ویژه نامه پیاپی ۴۶- ۱۳۸۵ )
چکیده

در میان جریانهای موجود در هر زنجیره تأمین (مالی، اطلاعات و مواد)، جریان مواد با توجه به سهم آن در بهای تمام شده محصول از اهمیت قابل توجهی برخوردار می‌باشد. این مقاله سعی بر آن دارد تا با به‌کارگیری روش الگوریتم ژنتیک، مدلی در جهت تخصیص مناسب سفارشها در سطوح مختلف زنجیره با توجه به حداقل کردن هزینه‌های مورد نظر مسأله ارائه کند. جوابهای مدل ارائه شده بر مبنای الگوریتم ژنتیک با سایر روشهای متداول جستجوی الگو همچون Latin Hypercube، Nelder-Mead در قالب هزینه مقایسه شده است که شواهد حاکی از برتری روش الگوریتم ژنتیک نسبت به سایر روشها است.

دوره ۱۲، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده

بررسی جریان در ریزمجراها اخیراً شتاب قابل توجهی گرفته است. در مقاله حاضر، حل عددی اثرات گرمای ژول در جریان الکترواسمتیک درون یک ریزمجرا با سطح مقطع ذوزنقه¬ای شکل و دیواره دما ثابت ارائه شده است. معادله انرژی برای توزیع دما، معادله ناویر استوکس برای توزیع سرعت و یک معادله پواسون برای توزیع پتانسیل الکتریکی به روش حجم محدود در مختصات عمومی حل شده است. در عین حال خواص ترموفیزیکی سیال نظیر لزجت دینامیکی و رسانندگی الکتریکی تابع تغییرات دما در نظر گرفته شده است. نتایج نشان می¬دهد که افزایش عدد ژول موجب افزایش دما، سرعت و دبی در هر مقطع کانال می¬شود. در صورت در نظر نگرفتن اثرات گرمای ژول، افزایش عدد ای-دی¬ال موجب افزایش دبی می¬شود اما با نظر گرفتن اثرات گرمای ژول، تا عدد ای¬دی¬ال ۱۵ این افزایش ادامه دارد اما پس از آن دبی کاهش می¬یابد. افزایش نسبت منظری موجب کاهش سطح مقطع ریزمجرا می¬شود و با توجه به ثابت بودن عدد ژول، دمای میانگین سیال کاهش می¬یابد.

دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

یکی از معضلات اساسی ماشینکاری تخلیه الکتریکی (EDM)، سایش الکترود ابزار طی فرآیند ماشینکاری است. در این تحقیق به منظور بهبود عملکرد و افزایش مقاومت مس خالص در برابر سایش الکتریکی طی فرآیند EDM، از ساختار بسیار ریز (در حد نانو و چند صد نانومتر) استفاده گردید. لذا در ابتدا کوشش شده تا این نوع ساختار در درون ماده ایجاد شود. برای این منظور از روش اکستروژن در کانال های هم مقطع زاویه دار (ECAP) استفاده گردید. مس خالص طی هشت مرحله تحت فرآیند ECAP قرار گرفت. تاثیر اندازه ساختار کریستالی الکترود، شدت جریان و زمان ماشین کاری بر نرخ براده برداری و سایش الکتریکی الکترودهای مسی طی فرآیند EDM بررسی گردید. علاوه بر این ریز ساختار و هدایت الکتریکی الکترودها نیز مطالعه شد. نتایج حاصله نشان دادند که پس از اعمال فرآیند ECAP، اندازه دانه ساختار کریستالی مس به شدت کاهش یافته به طوری که پس از هشت مرحله، ساختار کریستالی نسبتاً همگن با دانه های بسیار ریز در محدوده ۵۰ تا ۲۰۰ نانومتر درون ماده ایجاد گردید. از طرفی با ریز شدن ساختار کریستالی الکترود مسی، سایش الکتریکی آن کاهش یافته اما نرخ برداشت مواد تقریباً ثابت مانده و تغییر چندانی نکرده است.

دوره ۱۴، شماره ۱۵ - ( ويژه‌نامه سوم ۱۳۹۳ )
چکیده

در این تحقیق، مس خالص تجاری به وسیله‌ی فرآیند اکستروژن در کانال‌های هم مقطع زاویه دار (ECAP) طی هشت مرحله در دمای محیط تحت تغییر شکل پلاستیک شدید قرار گرفت. تاثیر تغییر شکل پلاستیک شدید بر ریز ساختار، خواص مکانیکی، هدایت الکتریکی و سایش الکتریکی مس خالص بررسی شد. بعلاوه، تاثیر کرنش اعمالی بر خواص مکانیکی مس اکسترود شده در هر مرحله نیز مطالعه گردید. نتایج حاصل از بررسی ریز ساختار ماده توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی نشان دادند که ساختار کریستالی ماده به‌طور قابل ملاحظه‌ای تغییر شکل یافته و پس از ۴ تا ۸ مرحله فرآیند ECAP طیف گسترده‌ای از دانه‌های بسیار ریز در محدوده‌ی نانو و چند صد ناومتر دیده می‌شوند. خواص مکانیکی پس از هر مرحله انجام فرآیند ECAP توسط آزمون سختی و فشار در دمای محیط اندازه گیری و تغییرات آنها گزارش شده است. با شکل گیری دانه‌های بسیار ریز (در حدود چند صد نانومتر) درون ساختار کریستالی مس خالص استحکام آن به میزان قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته در حالی که هدایت الکتریکی آن به واسطه ایجاد مرزدانه‌های بسیار زیاد اندکی کاهش می‌یابد. از این رو، با استفاده از فرآیند ECAP می‌توان به مس خالص بسیار ریز دانه با قابلیت استحکام و هدایت الکتریکی بالا دست یافت. علاوه براین نیز با کاهش کرنش اعمالی به میزان ۲۵ درصد در هر مرحله از فرآیند ECAP می‌توان به استحکام‌های بالاتر در مس خالص تجاری دست یافت. مقاومت در برابر سایش الکتریکی مس خالص تجاری توسط فرآیند الکتریکی- حرارتی تخلیه‌ی الکتریکی تعیین شد.

دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

هدف: با توجه به اهمیت متابولیسم آهن و نقش هپسیدین در این فرآیند، پژوهش حاضر تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی زیر بیشینه را بر غلظت هپسیدین پلاسما در مردان دونده بررسی کرد. مواد و روش‏ها: برای این منظور ۸ دونده عضو تیم دو و میدانی دانشکده تربیت بدنی دانشگاه مازندران با میانگین سن ۳۴/۱±۷/۲۱ سال، قد ۸۸/۵±۶/۱۷۵ سانتی‌متر، وزن ۱۳/۱۱±۷/۷۱ کیلوگرم و شاخص توده بدنی ۹۵/۲±۲/۲۳ کیلوگرم بر متر مربع به‌طور هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی‌ها با شدت ۶۵ درصد ذخیره ضربان قلب روی نوارگردان به‌مدت ۶۰ دقیقه دویدند و نمونه‌های خونی برای سنجش غلظت هپسیدین، اینترلوکین- ۶، آهن و فریتین پلاسما در دوره‌های زمانی پیش، بلافاصله، ۳ ساعت و ۲۴ ساعت پس از فعالیت ورزشی گرفته شد. برای تعیین تفاوت‌های بین مراحل خون‌گیری از آزمون ANOVA با اندازه‌های تکراری و در صورت وجود اختلاف معنی‌دار از آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که غلظت هپسیدین پلاسما ۲۴ ساعت پس از فعالیت نسبت به بلافاصله پس از فعالیت کاهش معنی‌دار داشت (۰۵/۰P<) که می‌تواند ناشی از کاهش معنی‌دار در غلظت اینترلوکین- ۶ سه ساعت پس از فعالیت (۷۹۴/۰r=، ۰۵/۰P<) باشد، از سوی دیگر؛ میزان تغییرات آهن پلاسما پس از فعالیت ورزشی زیر بیشینه از نظر آماری معنی‌دار نبود (۰۵/۰P>) ولی افزایش معنی‌داری در غلظت فریتین در بلافاصله، ۳ ساعت و ۲۴ ساعت پس از فعالیت نسبت به پیش از فعالیت مشاهده شد (۰۵/۰P<). نتیجه‌گیری: با توجه به عدم همبستگی بین غلظت هپسیدین با میزان آهن پلاسما می‌توان نتیجه گرفت که یک جلسه فعالیت ورزشی زیر بیشینه تغییرات معنی‌داری را در غلظت هپسیدین پلاسما بلافاصله پس از فعالیت و به دنبال آن هیچ تغییری در تنظیم سوخت و ساز آهن ایجاد نمی‌کند که ممکن است به مدت و شدت فعالیت ورزشی وابسته باشد.

دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده

مؤسسات اعتباری برای در اختیار قرار دادن انواع تسهیلات اعطایی به مشتریان خود ، نیاز به انجام بررسی های کاملی به منظور شناخت متقاضیان از ابعاد کیفی و کمّی دارند، تا از این طریق، ارزیابی کاملی از سنجش توان بازپرداخت و محاسبه احتمال عدم بازپرداخت تسهیلات و خدمات تأمین مالی از سوی آنان، به عمل آید، این بررسی ها را به طور عام اعتبارسنجی گویند. هدف از انجام این تحقیق رتبه بندی گروه های مشتریان و تعیین بخش های برتر از آنها می باشد تا با استفاده از آن شرکت کارگزاری بتواند عملیات تخصیص اعتبار را به نحوی مکانیزه انجام دهد. در اینجا پس از پیش پردازش اولیه از داده ها ،آنها به شکل مدل RFM پردازش می شوند. سپس با استفاده از شبکه عصبی SOM به عنوان یکی از الگوریتم های خوشه بندی، مشتریان به ۱۰ خوشه تبدیل خواهند شد. در ادامه با استفاده از مدل پیشنهادی، خوشه ها رتبه بندی می شوند. خوشه های برتر شناسایی و عملیات اعطای تسهیلات برای اعضای این خوشه ها انجام می شود. در نهایت سه خوشه ۵، ۱ و ۷ به عنوان خوشه های برتر تعیین شدند که به عنوان مشتریان هدف می باشند. ضریب تسهیلات اعطایی به این سه خوشه برتر به ترتیب ۰,۲۷۱ ، ۰.۱۷۳ و ۰.۵۵۶ می باشد.

دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده

ارزش مشتری به تعامل بالقوه مشتریان با شرکت در طول دوره‌های زمانی مشخص اشاره می-‌کند. هنگامی که شرکت‌ها ارزش مشتری را درک کنند و به این موضوع پی ببرند که ارزش مشتری می‌تواند خدمات سفارشی‌سازی شده را برای مشتریان مختلف ارائه کند، آنگاه به مدیریت روابط مشتری موثر دست می‌یابند. این پژوهش بر صنعت بانکداری متمرکز بوده و به طور سیستماتیک تکنیک‌ داده‌کاوی و مباحث مدیریتی را جهت تجزیه و تحلیل ارزش مشتریان، یکپارچه‌سازی می‌کند. در گام نخست روش تحلیل سلسله مراتبی فازی برای وزن-دهی به متغیرهای موجود مورد بررسی قرار می‌گیرد تا میزان تاثیر هر یک از معیارهای مدل DFMT در فرآیند ارزش گذاری مشتریان مشخص گردد. سپس مدل DFMT به عنوان ورودی به تکنیک داده کاوی k-means‌ اعمال می گردد. با استفاده از مدل امتیازدهی پیشنهادی، هرم ارزش مشتری تشکیل می‌شود که مشتریان را در ۴ طیف ارزشی دسته بندی می‌کند. در هرم ارزش مشتری بدست آمده از جامعه آماری ۲۸۵ مشتری شعب بانک تجارت زنجان، طیف اول؛ مشتریان پلاتینیومی هستند که ردیف‌های ارزشی H۱ و H۲را شامل می‌شوند که از سطح سودآوری بالایی، برخوردار هستند. طیف دوم؛ مشتریان طلایی که ردیف‌های ارزشی H۳ ، H۴ و H۵ را شامل می‌شود. طیف سوم؛ مشتریان نقره‌ای هستند که ردیف‌های ارزشی H۶ ، H۷ و H۸ را شامل می‌شود. طیف چهارم؛ مشتریان سربی که ردیف‌های ارزشی H۹ و H۱۰ را شامل می‌شود. در واقع این طیف منابع دریافتی از بانک را به هدر داده و بانک باید برای کار با آنها میزان ریسک بالایی را بپذیرد.

دوره ۱۹، شماره ۵ - ( اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده

یکی از رویکردهای جدید برای تولید مواد با دانه‌های بسیار ریز، اعمال تغییر شکل پلاستیک شدید روی نمونه اولیه با دانه‌های درشت است. در این روش با اعمال چندین مرحله کرنش‌های شدید روی نمونه، اندازه دانه‌ها تا مقیاس نانومتری کاهش می‌یابد و منجر به بهبود خواص مکانیکی و فیزیکی در فلز می‌شود. یکی از مهم‌ترین روش‌ها برای این منظور، فرآیند CGPشده است. به‌دلیل نیاز به وزن کم بالَک سازه‌های فضایی، ورق‌هایی از جنس آلیاژهای آلومینیوم، آلومینیوم ۷۰۷۵-T۶ و فولاد ۴۱۳۰ انتخاب شدند. رفتار مکانیکی ورق‌ها برای ساخت بالَک به‌‌صورت تجربی مورد مطالعه قرار گرفت. شبیه‌سازی برهم‌کنش میان سیال و سازه برای مدل بالَک خمیده با سه آلیاژ مختلف انجام شد و میزان تغییر شکل به‌وجودآمده برای موشک در حال پرواز با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج نشان می‌دهد که اندازه ذرات بالَک آلومینیوم ۷۰۷۵-T۶، با افزایش مراحل پرسکاری از ۶۰میکرون به ۲۷۰نانومتر کاهش داشته است، در حالی که استحکام تسلیم در عبور چهارم نسبت به نمونه آنیل‌شده ۳۸% افزایش می‌یابد. مقدار استحکام کششی نیز با ۳۴% افزایش، بهبود یافته و درصد ازدیاد طولی در عبور چهارم به پایین‌ترین مقدار خود، یعنی ۴۰% کاهش پیدا کرده است. مجموع تغییر شکل در بالَک با جنس آلومینیوم ۷۰۷۵-T۶ با فرآیند CGPشده با ۹۹/۹% بهبودی همراه بوده، لیکن مقدار تغییر شکل در بالَک فولاد ۴۱۳۰، با ۰/۱% مجموع تغییر شکل نسبت به جنس آلومینیوم ۷۰۷۵-T۶ کمتر است.



دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

ظهور سیستم­ های ERP به عنوان یک سیستم اطلاعاتی یکپارچه و فرایند محور با پشتیبانی از تمام فعالیت­های سازمان، منجر به ایجاد بهبودهای اثرگذار در عملکرد سازمان های استقراردهنده شده است. یکی از عوامل موفقیت در پیاده­ سازی سیستم­ های ERP شناسایی صحیح ریسک ­ها و پاسخگویی مناسب به آنها در طول چرخه حیات است. لذا این تحقیق با نگاهی نوآورانه به دنبال طراحی مدل کنترل ریسک پیاده ­سازی سیستم­ های ERP با رویکرد نظریه داده بنیاد (GT) طی مراحل سه­ گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف هم بنیادی و هم کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق را خبرگان حوزه ERP تشکیل می­ دهند که با استفاده از روش نمونه­ گیری هدفمند مصاحبه­ هایی با ۱۲ نفر از این خبرگان انجام شد. نتایج تحقیق نشان‌دهنده ۵۷ کد اولیه و ۱۷ مقوله اصلی بود که در قالب مدل پارادایمی شامل: شرایط علّی (ریسک­ های قبل از پیاده ­سازی، ریسک­ های حین  پیاده سازی و ریسک ­های بعد از پیاده­ سازی)، مقوله محوری (کنترل ریسک پیاده ­سازی ERP)، شرایط زمینه ­ای (عوامل سازمانی، عوامل فنی و عوامل انسانی)، شرایط مداخله‌گر (عوامل مرتبط با کارکنان، عوامل مرتبط با اجرای پروژه و عوامل مرتبط با سیستم ERP)، استراتژی­ ها (بهبود مسیر، توسعه منابع انسانی، تحول سازمانی و سازماندهی) و پیامدها (پیامدهای سازمانی، پیامدهای مالی و پیامدهای اجتماعی) پدیدار شد و روابط بین ابعاد مختلف آن نیز نشان داده شد.

صفحه ۱ از ۱