جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای ارکان


دوره ۰، شماره ۰ - ( مقالات پذیرفته شده در نوبت انتشار ۱۴۰۲ )
چکیده

دراین پژوهش تحلیل طرح­واره­هایِ ساختی گزاره­های فعلی مرکب فارسی بر مبنای نظریۀ صرف ساختی بررسی شد و هدف آن شناسایی و سازمان­بندی طرح­واره­های ساختیِ گزاره­های فعلی مرکب فارسی شامل افعال مرکب و گروه­های فعلی (۱۰۳۶ مورد ) مستخرج از کتاب­های آموزش زبان فارسی بود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی انجام شد و داده­ها با توجه به معیارهای رویکرد ساختی  بررسی شدند. یافته­ها نشان­داد که تحلیل انواع گزاره­های فعلی مرکب به­کمکِ طرح­واره­های ساختی سبب­می­شود تا شباهت صوری و عدم­تمایز قطعی میان دسته­بندی­های ساخت­های فعلی­ مرکب در واژگان سلسله­مراتبی با شفافیت بالاتری نسبت به دسته­بندی­های قدیمی­تر بازنمایی­­شود و پیوستگی ساختی میان آن­ها در قالب شبکۀ واژگانی فعلی صریح­تر به­ نمایش در­آید.درمجموع، در این پیوستار، سه زیر طرح­واره برای گروه فعلی، دو زیرطرح­واره برای افعال مرکب و یک زیرطرح­واره برای افعال انضمامی به­ دست آمد.همچنین، تحلیل همۀ انواع گزاره­های فعلی مرکب فارسی به­کمک وراثت پیش­فرض و میزان انگیختگی در رابطۀ بُعد صوری و بُعد معنایی آن­ها انجام شد، چه ویژگی­ها واطلاعات سطح بالاتر در ساخت­های سطوح پایین­تر به­ارث­رود، همانند افعال مرکب انضمامی، چه این اطلاعات کمترحفظ شود یا به ارث نرود، همانندافعال مرکبی که معنای استعاری دارند.حاصل آن که، مشخص گردید که در این گزاره­ها، بُعد معنایی مستقل از بُعد صوری عمل­می­کند و لذا، عدم تقارن این دو مشکل­سازنیست،  چون با یکدیگر در تناظر هستند.در نتیجه، با توجه به این رابطه، می­توان تحلیلی  مقرون به­صرفه ارائه داد که در عین تنوع، همه را تحت تسلط طرح­واره ساختی عام و زیرطرح­واره­ها توجیه می­نماید  و دیگر نیازی به راهحلهای استثنا برای  موارد خاص نیست.
 

دوره ۱۴، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۲ )
چکیده

در میان برون­دادهای حوزه صرفی زبان، گاه به مواردی برمی­خوریم که تقارنی بین صورت و معنای آن‌ها وجود ندارد و تحلیل این داده­ها در چارچوب رویکردهای تکواژبنیاد با مشکل مواجه می­شود. از جمله این موارد می­توان به مکمل‌گونگی، نقش‌زدودگی، نقصان و همتانمایی اشاره کرد. در چنین مواردی، در چارچوب رویکرد صیغگانی در نظریه­هایی مانند صرف تابع‌های صیغگانی استامپ (۲۰۰۱) و استوارت و استامپ (۲۰۰۷)، صورت نهایی مشتق است که اهمیت دارد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه نظریه صرف تابع‌های صیغگانی، کلمات مشتق فعلی نامتقارن فارسی را که تناظر یک‌به‌یک بین صورت و معنای آنها وجود ندارد، به­ کمک ابزار نظری صیغگان تحلیل و تبیین­میکند. تحلیل داده­های نامتقارن فارسی در نظریه فوق مشخص کرد که این صورت­ها با اعمال تابع صیغگان بر جفت ریشۀ  فعل و مشخصه­های درون یک صورتگاه در صیغگان فعل تعیین می­گردند. فرض وجود بُعد صرفی و بُعد معنایی در سازمان صیغگانی یک واژه فعلی فارسی، تحلیل این پدیده‌های صرفی را در صورت کلمات مشتق فعلی موجه می­سازد. لذا، عدم تقارن میان صورت و معنا دیگر مسئله­ساز نخواهد بود و می­توان به شیوه­ای یکسان  کلمات مشتق فعلی را -خواه دارای تقارن بین صورت و معنا، خواه بدون آن- تحلیل و تبیین نمود. در نتیجه این امر، تحلیل یکدست و مقرون به صرفه‌تری نسبت به تحلیل تکواژبنیاد ارائه­ می­شود و دیگر نیازی به طرح راه حل­­های فرعی همانند تکواژ صفر، اشتقاق صفر، تکواژگونگی ستاک‌های متعلق به یک واژه نخواهد بود که همگی از فرض وجود رابطۀ یک‌به‌یک میان صورت و معنا نشأت می­گرفت.

صفحه ۱ از ۱