جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای احمدی نوحدانی


دوره ۱، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: شهرستان خور و بیابانک با داشتن شرایط جغرافیایی و توپوگرافی ویژه، چشمه‌ها، آبشارها، تنوع گیاهان دارویی، حیات‌وحش و ابنیه تاریخی، دارای ظرفیت بالایی برای جذب گردشگران است. برنامه‌ریزی راهبردی می‌تواند یکی از شیوه‌های بهره‌برداری از این فرصت‌ها باشد. بنابراین هدف پژوهش، شناخت اولویت‌های راهبردی توسعه اقتصادی با تاکید بر اکوتوریسم در شهرستان خور و بیابانک اصفهان بود.
ابزار و روش‌ها: در پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر، جمع‌آوری اطلاعات با روش کتابخانه‌ای و میدانی انجام شد و با نمونه‌گیری دردسترس، دو گروه شامل گردشگران به‌تعداد ۱۵۰ نفر و کارشناسان گردشگری به‌تعداد ۳۰ نفر انتخاب شدند. برای شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها، تهدیدها و تکمیل اطلاعات به متخصصان مراجعه و فهرستی از راهبردها تهیه شد. برای انتخاب راهبردهای توسعه اقتصادی از مدل SWOT استفاده ‌شد و داده‌ها با نرم‌افزار GIS تحلیل شدند.
یافته‌ها: در عوامل خارجی (EFAS)، "متنوع‌سازی جاذبه‌های بوم‌گردی" با وزن ۰۶۹/۰ به‌عنوان اولین فرصت و "تخریب محیط زیستی و ایجاد خسارت به آثار تاریخی" با وزن ۰۵۳/۰ به‌عنوان مهم‌ترین تهدید بود. در ماتریس عوامل داخلی (IFAS)، مهم‌ترین نقطه قوت، "تنوع جاذبه‌های اکوتوریستی در منطقه" با وزن ۰۶۹/۰ و "کمبود زیرساخت‌های محیطی و کالبدی" با وزن ۰۶۳/۰ به‌عنوان مهم‌ترین نقطه ضعف بود. استراتژی تغییر جهت برای این شهرستان در راهبرد رقابتی (ST) قرار داشت.
نتیجه‌گیری: راهبردهای "توسعه همکاری سازمان‌های درگیر در اداره جاذبه‌های گردشگری، توجه به مشارکت مردم، افزایش تبلیغات برای معرفی آثار گردشگری متقاضیان بوم‌گردی و جذب گردشگر در طول سال با تنوع‌بخشی در ارایه گونه‌های مختلف بوم‌گردی"، مهم‌ترین راهبردهای توسعه اقتصادی گردشگری شهرستان خور و بیابانک اصفهان هستند.
 

دوره ۱، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۴۰۳ )
چکیده

در دهه­های اخیر آفریقا به میزان فزاینده­ای به عنوان یک بازیگر مهم ژئوپلیتیکی در عرصه ملی و بین­المللی شناخته می­شود. از این رو قدرت­های سنتی و نوظهور به این قاره توجه به سزایی دارند. بسیاری از آنها در حال تجدید نظر در استراتژی­های خود در برخورد با این قاره هستند. اهمیت آفریقا در هزاره سوم برای قدرتهای جهان امری شناخته شده است. از این رو هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل نقش آفرینی آفریقا در مناسبات ژئوپلیتیکی جهان معاصر و آینده است. در راستای دستیابی به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است. یافته­های تحقیق نشان داد مناسبات آفریقا با دولتهای پیرامون و هسته در بعد اقتصادی شامل (نهاده­های کشاورزی، اقتصاد دیجیتال، رشد سریع اقتصادی، امنیت انرژی، منابع نفت و گاز، کانی­ها) و در بعد مناسبات سیاسی شامل (مهاجرت جنوب به شمال، قاچاق مواد مخدر، حیات وحش، رقابت قدرتهای بزرگ، دموکراسی و افزایش افراط گرایی خشونت آمیز و تروریسم اسلام گرا) می‌شود. در نهایت باید بیان نمود اهمیت جهانی رو به رشد آفریقا تا حد زیادی از طریق رقابت ژئوپلیتیکی در عرصه بین‌المللی تفسیر شده است.
 

دوره ۱، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده

ا چیدمان فضایی عناصر سازمان فضایی در صورتی به توسعه پایدار منجر خواهد شد که سه جزء اصلی محیط زیست، رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی با تاکید بر انسانمحوری در آن مد نظر قرار گرفته باشد. به‌منظور شناسایی عدم تعادل‌ها در پراکنش فضایی، بهرهگیری از روشهای مناسب که توانایی ترکیب شاخصهای گوناگون را در سازمان فضایی داشته باشد حائز اهمیت است. هدف از انجام این پژوهش در مرحله اول تبیین عوامل استراتژیک تاثیرگذار بر مدیریت سیاسی فضای جغرافیایی شهرستان اراک از طریق مطالعات کتابخانه‌ای و میدانی و در مرحله دوم سطح‌بندی این عوامل براساس اهمیت و میزان تاثیر‌گذاری‌شان توسط روش تحلیل سلسله‌مراتبی (AHP) جهت مدیریت اصولی فضای جغرافیایی شهرستان اراک است.
نوع تحقیق براساس هدف کاربردی توسعه‌ای و براساس ماهیت و روش، توصیفی است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه‌ای، اینترنتی و مصاحبه استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل یافته‌های پرسش‌نامه‌ای روش AHP، و برای وزن‌دهی عوامل نرم‌افزار ۱۱ EXPERT CHOICE که نرم‌افزاری تخصصی برای تجزیه و تحلیل فرآیند سلسله‌مراتبی است، به کار رفتند.
 بعد از تعیین اهمیت هر یک از عوامل، وجود زمینه‌های مناسب توسعه بازرگانی با وجود پایانه‌های بار و مسافر و گمرک و سایت نمایشگاهی بین‌المللی در اراک، بهره‌برداری ناپایدار و بیش از ظرفیت منابع، وجود بازارهای هدف به‌ویژه در کشورهای همسایه، نابه‌سامانی بازار و نابه‌هنگام‌بودن برخی سیاست‌های حمایت از تولیدات بخش کشاورزی به‌عنوان مهم‌ترین عوامل داخلی و خارجی شهرستان شناخته شدند.

دوره ۲، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده

ایران دارای مرزهای‌ طولانی با همسایگان بی‌ثبات از لحاظ سیاسی، امنیتی و دفاعی و حتی سرزمینی قرار دارد و با ۸۵۷۳,۷کیلومتر مرز و داشتن ۱۶استان مرزی (بیش‌از نیمی از استان‌های‌کشور)و ۱۵کشور همسایه بعد از روسیه و چین دارای بیش‌ترین مرز می‌باشد .عواملی از جمله شرایط خاص منطقه خاورمیانه و بی ثباتی و تنش در کشورهای‌ مجاور، برخی تحرکات واگرایانه در مناطق‌مرزی در گذشته و حال و ... باعث نوعی بدبینی و نگاه تهدیدنگر به مناطق‌مرزی توسط حاکمیت شده و نواحی مرزی تحت‌ تأثیر نگاه و رویکرد امنیتی قرار گرفته‌اند. پیامد این رویکرد ساختار فضایی ناموزون ایران بوده که به‌رغم تلاش‌های فراوان از عدالت‌ فضایی دور بوده وساختار مرکز پیرامون الگوی غالب روابط فضایی آن می‌باشد و نواحی مرزی ایران از سطح توسعه‌یافتگی مطلوبی در مقایسه با هسته و مرکز کشور برخوردار نیستند. این مقاله با استفاده ترکیبی روش آنتروپی شانون و مدل تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس به رده بندی شهرستان‌های ‌استان‌های‌ آذربایجان ‌شرقی و غربی از منظر عدالت‌ فضایی پرداخته ‌است تا اثرات رویکرد امنیتی بر عدالت ‌فضایی شهرستان‌های مذکور بالاخص شهرستان‌های ‌مرزی نمایان شود. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد هرچند رویکرد امنیتی در مدیریت‌ مرز امنیت را در بعد سخت آن ارتقاء بخشیده است لیکن محدودیت‌های اعمال شده در تشدید عقب افتادگی وتوزیع نامتعادل عدالت‌ فضایی شهرستان‌های ‌مرزی آذربایجان ‌شرقی و غربی به‌ویژه شهرستان‌های جلفا، پلدشت و ماکو تاثیرگذار بوده‌است که این مسئله می‌تواند پیامدهایی از قبیل مهاجرت، تغییرات کاربری اراضی، تغییرات زیست ‌محیطی، کمبود اشتغال و نرخ منفی رشد جمعیت در مناطق مرزنشین را به‌دنبال داشته ‌باشد. نتایج مدل سنجش عدالت‌ فضایی در استان‌های آذربایجان ‌شرقی و غربی نشان می‌دهد سه شهرستان مرزی جلفا، پلدشت و ماکو از لحاظ عدالت‌ فضایی در وضعیت مطلوبی قرار ندارند، البته شهرستان جلفا به نظر می‌رسد به‌لطف وجود منطقه آزاد تجاری ‌ارس که بخش بزرگی از آن در شهرستان جلفا واقع است وگمرک نسبتا فعال در این رتبه بندی رتبه بهتری نسبت به پلدشت و ماکو دارد.

دوره ۲، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده

 در فضای شهرهای هوشمند بسیاری از الگوهای پیشین زندگی شهروندان دچار تغیرات اساسی شده است. هدف از تحقیق حاضر، تبین الگو‌های سیاست گذاری در ابعاد ملی و محلی(شهر) در این شهر‌ها و ارائه بهترین الگوی سیاست گذاری در کلیه ابعاد برای شهر‌های هوشمند می‌باشد و در جهت پاسخ به این سوال که الگوی مناسب سیاست گذاری بر شهر‌های هوشمند در ابعاد ملی و محلی کدام است؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به شناسایی الگو‌های سیاست گذاری در شهر‌های هوشمند مبتنی بر الگوهای سیاست گذاری فضای سایبر در ابعاد ملی(حاکمیت کشور) و محلی(شهر) پرداخته است. در بعد ملی سه الگو(آزاد، مشارکتی و کنترلی) و در بعد محلی یک الگو(وب محور) شناسایی شده است و معایب و محاسن هر یک ذکر گردیده است.
همچنین با توجه به اینکه شهر هوشمند مبتنی بر فضای جغرافیایی شهر‌های کنونی می‌باشد، الگوی ترکیبی در بعد ملی و شهری می‌تواند بهترین الگو برای سیاست گذاری، بر و در این شهر‌ها باشد. الگوی سیاست گذاری ترکیبی مجموع فرآیند‌های پیوند ساختاری میان فضای فیزیکی شهر و فضای هوشمند ناشی از به‌کارگیری فناوری‌های نوین مخصوصاً فضای سایبر را توصیف می‌کند. در این معنا پیوند‌ها و نسبت‌هایی که میان این دو فضا در سطوح ملی و محلی برقرار می‌شود بازیگران سیاسی را ملزم به اتخاذ الگوی سیاست گذاری ترکیبی می‌نماید.
 

دوره ۵، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
جغرافیای انتخابات شاخه‌ای از جغرافیای سیاسی است که به مطالعه جنبه‌های جغرافیای انتخابات مانند: سازماندهی فضایی انتخابات، تنوع فضایی در الگوهای رای گیری و تاثیر عوامل جغرافیای و فضایی در تصمیم‌های رای دهندگان می‌پردازد. معمولا رای دهندگان با توجه به نیازها، باورها و سبک زندگی که دارند در قالب الگوهای متنوعی به کاندیداهای مختلفی رای می‌دهند که یکی از این انواع الگوها، الگوی رای همسایگی می‌باشد. براساس این الگو، ساکنان یک فضای جغرافیایی خاص مانند (محله، روستا، شهر و استان) در قالب جامعه رای دهندگان با نامزدهایی که در آن مکان زاده شده‌اند یا زندگی می‌کنند همذات پنداری دارند و تصور می‌کنند که نامزد آن محدوده خاص (زادگاه) شان تنگناها و مشکلات آنان را بهتر درک می‌کنند از این رو بیشتر به او رای می‌دهند. این پژوهش به دنبال بررسی نقش متغیر همسایگی و گرایشات طایفه‌ای در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه بویراحمد، دنا و مارگون است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و برای تبیین بهتر موضوع از نرم افزارهای GIS وEXCEL  استفاده شده است. بربنیاد یافته‌های پژوهش این نتیجه حاصل می‌شود که متغیر همسایگی و گرایشات زادگاهی و طایفه‌ای مهمترین عامل موثر بر الگوی رای نامزدهای انتخاباتی حوزه انتخابیه یاد شده می‌باشد. از طرفی با بررسی میزان و شدت همسایگی در بین طوایف و اقوام ساکن در شهرستان­های حوزه انتخابیه مذکور، مشخص شد که تاثیر همسایگی در برخی شهرستان­ها و حوزه­ها (بویراحمد و دنا) بیشتر و در برخی مکان­ها و فضاها (مارگون) کمتر است. چنین تفاوت­هایی به واسطه معیار میزان جمعیت شهرستان­های مذکور خلق شده است.

دوره ۵، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده

حاشیه نشینی به‌عنوان خروجی عدم تعادل‌های فضایی سرچشمه گرفته از بی عدالتی فضا یکی از مهم ترین بنیان‌های تهدید کننده امنیت و توسعه در مقیاس‌های فردی و جمعی است. کلانشهر اهواز به لحاظ مساحت نواحی حاشیه نشین با ده ناحیه در رتبه نخست کشور قرار دارد و به لحاظ جمعیت حاشیه نشین با ۴۵۰ هزار نفر یکی از متراکم‌ترین نواحی حاشیه نشین کشور است. اثرگذاری نواحی حاشیه نشین از جنبه‌های مختلفی قابل بررسی و تحلیل است، یکی از مهمترین جنبه‌های این مطالعات، تحلیل فضایی جرایم محله‌های حاشیه نشین شهر و شناسایی محله‌های جرم خیز برای پیشگیری از جرائم در فضای شهر است. محله‌های حاشیه نشین شهر اهواز شامل محله‌های شلنگ آباد، سیاحی، عین دو، آل صافی، حصیر آباد، منبع آب، زرگان، زویه، چنیبه و ملاشیه است. در این مقاله با تمرکز بر جرائمی چون سرقت مسلحانه، زورگیری، نزاع، تیراندازی و قتل محله‌های حاشیه نشین از نظر شاخص جرائم پنج گانه مورد بررسی و رتبه بندی قرار گرفته­اند. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مطالعات نظری و میدانی یافته‌های تحقیق سازماندهی خواهد شد. به منظور واکاوی ابعاد نظری تحقیق از داده‌های کتابخانه‌ای، اسنادی، مراجع الکترونیکی و غیره استفاده شده است. از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای تعیین وزن جرائم و تکنیک ویکور در اکسل به منظور رتبه بندی مناطق از نظر وقوع جرائم پنج گانه اقدام شده است. یافته‌ها نشان می‌دهد رتبه بندی محله‌های حاشیه نشین از لحاظ جرائم پنج گانه از لحاظ بیشترین مقدار به کم ترین مقدار به ترتیب شامل: آل صافی، حصیر آباد و منبع آب، شلنگ آباد، سیاحی و عین دو، ملاشیه، چنیبه و زرگان و زویه است.

دوره ۵، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه
تغییر اقلیم و گرمایش کره زمین که بر اثر افزایش گازهای گلخانه‌ای، مسئله‌ای حیاتی در کانون عوامل تهدیدزای بشر شده است. سرزمین ایران بر کمربندی از مناطق خشک و بیابانی زمین واقع شده که بیشترین اثرپذیری نامناسب را از تغییر اقلیم متحمل می شود. تغییر اقلیم در حوزه زاینده رود مشهود است و تاثیرات آن در کم شدن بارش و افزایش دما در طی سال‌های اخیر و نیز تداوم خشکسالی‌ها در حوضه آبریز زاینده‌رود نمایان است. با کاهش جریان آب رودخانه، تخصیص آب به بخش‌های کشاورزی و محیط زیست در قسمت‌های میانی و پایین دست با مشکل روبه رو شده است. نیاز آبی در این حوضه زیاد است به گونه‌ای که در طی این سال‌ها تلاش برای دستیابی به آب در حوضه زاینده‌رود به شکل تنش و درگیری و اعتراض‌ها و نیز آشوب‌های اجتماعی وارد عرصه جدیدی شده است. یکی از مهم‌ترین پیامدهای تغییرات اقلیم این است که دولتها را ناگزیر به طرح انتقال بین حوضهای میکند. بر اثر سیاستهای انتقال آب بدون در نظر گرفتن حقابه شرعی حقابه دار و حقابه زیست محیطی بستر زاینده رود و تالاب گاوخونی، بسیاری از اختلافات اجتماعی بین استانی تشدید شد.

روش پژوهش
پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی است که با توجه به اهمیت تاریخی، جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی حوزه به شناسایی ابعاد و تاثیرات تغییرات اقلیمی در حوضه آبریز زاینده رود می‌پردازد و چگونه تغییرات اقلیمی می‌تواند بحران و تنش را در حوزه آبریز افزایش دهد که این امر می‌تواند راهنمای مفیدی برای برنامه ریزان و تصمیم گیران حوزه قرار بگیرد. از لحاظ روش و ماهیت، این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوردی اطلاعات نیز براساس منابع کتابخانه‌ای از جمله کتب، مجلات و پایگاه‌های اطلاعاتی می‌باشد.
یافته‌های تحقیق 
تبدیل شدن برف به باران در سرچشمه رودخانه زاینده رود و افزایش تبخیر منجر به کاهش اراضی در بخش پایین دست رودخانه شده است به‌طوریکه در بخش میانی و پایین دست، از مساحت اراضی «کشاورزی» و «مرتع» کاسته شده است. تعداد چاه‌ها در سال‌های اخیر افزایش شدیدی داشته است. تعداد چاه‌ها در بخش میانی و پایین دست افزایش چشمگیری در این دوره داشته میانگین عمق چاه ها در حوضه ۸/۴ متر افزایش یافته که در قسمت بالادست ۶۵/۶ متر، در قسمت میانی ۵۵/۵ متر و در بخش پایین دست ۲۸/۶ متر به‌طور میانگین بر عمق چاه‌ها افزوده شده است. افزایش تنش‌های میان استانی که نمونه‌های بارز آن میان استان‌های خوزستان، اصفهان و چهارمحال بختیاری در سال‌های اخیر مشاهده شد، یکی از مهم‌ترین پیامدهای سیاسی تغییرات اقلیم است که دولت‌ها را ناگزیر به طرح انتقال بین حوضه‌ای می‌کند.
کشاورزان حقابه‌دار اصفهان مهم‌ترین گروه معترض به وضعیت بحرانی آب در این حوضه هستند. یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مردم منطقه و مهم‌ترین عامل ایجاد اعتصابات و درگیری‌های سال‌های اخیر کاهش منابع آبی و کاهش فعالیت کشاورزی شده است. کشاورزان منطقه در سال‌های اخیر به شیوه‌های مختلفی از جمله خرابی و شکستن لوله انتقال آب، اعتصاب، تظاهرات و بستن راه با تراکتور، رجوع به استان و شیوه‌های دیگر نحوه اعتراضات خود را بیان کرده‌اند. تنش و اعتراض‌های مردمی نسبت به آبرسانی و مدیریت بهینه آب برای ساکنان حوضه زاینده‌رود تنها محدود به ساکنان و بهره‌مندان حوضه آبریز زاینده‌رود نیست. مسائل هیدروپلیتیکی طرح انتقال آب بهشت آباد در بخش علیای حوضه کارون که زمینه ساز مشاجرات محلی و ناحیه‌ای و حتی ملی میان مردم و مسئولین در مبدا و مقصد شده است. این امر سبب بروز اختلافات اجتماعی و در نتیجه سیاسی بین ساکنین و ذی نفعان حوضه‌های آبریز بالادستی و حوضه‌های مذکور شده و با توجه به تفاوت قومی حوضه‌های آبریز، این مسئله به یک بحران هیدروپلیتیکی داخلی مبدل شده است که شکاف‌هایی را بین اقوام به وجود آورده است. تغییرات اقلیمی بزرگترین ضربه را متوجه بخش کشاورزی وارد کرده است. هم چنین نخستین پیامد رویه‌ای، افزایش حجم بیکاری و بحران مهاجرت است. مهاجرت منجر به پراکندگی روابط خویشاوندی و از بین رفتن همبستگی، انسجام قومی و افزایش فردگرایی و انزوا و به تبع آن حاشیه‌نشینی و بزه‌گری گردیده‌ است. خشک شدن بستر رودخانه زاینده‌رود ناشی از تغییرات اقلیمی سبب ایجاد شکاف‌ها و فرونشست‌های متعددی در مناطق مختلف حوضه آبریز در استان اصفهان شده است. عمق این شکاف ها بسیار عمیق می باشد و در برخی موارد عمقی بیش از ۱۰ متر داشته باشند. شکاف‌ها صدمات جدی را به جاده‌ها و زمین‌های کشاورزی وارد کرده است.
نتیجه گیری
تغییر اقلیم در حوضه زاینده‌رود یکی از عوامل تهدیدکننده منابع آب در حوضه است از جمله این عوامل تهدیدکننده می‌توان به اراضی در بخش‌های میانی و پایین دست حوضه به دلیل وقوع ناپایداری منابع آبی و کاهش جریان آب رودخانه، بخش عظیمی از زمین‌های کشاورزی به دلیل کم آبی خشک شده و به اراضی بایر تبدیل شده است، اشاره کرد. دلیل تغییر اقلیم و کاهش بارندگی و گسترش کشاورزی و صنایع آب‌بر منجر به تخریب طبیعت و فضای جغرافیای و پایین رفتن سطح آب‌های زیرزمینی و حتی تبدیل رودخانه‌های دائمی به فصلی و فصلی به اتفاقی و خشک رود شده است و برای جبران این وضعیت به سیاست انتقال آب بین حوضه‌ای در این منطقه روی آورده‌اند. که این رویکرد سبب بروز تنش‌های سیاسی و امنیتی در این منطقه شده است. از جمله مسائل هیدروپلیتیکی طرح‌های انتقال آب در حوضه آبریز مذکور و پیامدهای سیاسی- اجتماعی منفی آن می‌توان به تشدید منازعات و واگرایی‌های محلی و ناحیه‌ای، به مخاطره افتادن امنیت محلی و ناحیه‌ای، کنشگری‌های سیاسی مردم و مسئولین، تنوع قومیتی و حساسیت‌های سیاسی و ناحیه‌ای ناشی از آن در حوضه مبدا، افزایش نارضایتی مردم، مهاجرت ناخواسته، بروز درگیری‌های بسیار خُردمحلی بر سر آب، افزایش سوء‌ظن‌ها و نظایر آن، اختلافات بالقوه و بالفعل تقسیم آب در استان‌های گیرنده و تشدید اختلافات در حوضه مقصد و به ویژه شهرهای دریافت کننده آب در سال‌های کم آبی اشاره کرد. یکی از عواملی که در ایجاد کنشگری‌های سیاسی منفی ناشی از انتقال آب، نقش زیربنایی دارد تقویت دیدگاه ناحیه گرایی سیاسی می‌باشد، که خود ناشی از ضعف مدیریتی و سیاستگذاری‌های غیراصولی و ضدآمایشی می‌باشند. امری که منجر به صورت‌بندی «هیدروپلیتیک منفی» در مقیاس ملی و ناحیه‌ای می‌شود و به نوبه خود بر روی مسائل امنیت محلی، ناحیه‌ای و حتی امنیت ملی اثرات منفی بر جای می‌گذارد.

صفحه ۱ از ۱