جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای آقامیر


دوره ۹، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: در سال‌های اخیر باکتری‌های مگنتوتاکتیک و نانوذرات مغناطیسی آنها (مگنتوزوم‌ها) به‌دلیل داشتن خاصیت مغناطیسی بدیع و منحصربه‌فردشان در زمینه‌های مختلف علوم از جمله پزشکی، بیوتکنولوژی و نانوبیوتکنولوژی مورد توجه قرار گرفته‌اند. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر دما و ماده احیاکننده بر نشاندارسازی مگنتوزوم‌ها با ۱۸۸Re و توزیع زیستی نانوذرات مغناطیسی نشاندارشده بود.
مواد و روش‌ها: در پژوهش تجربی حاضر از باکتری مگنتوتاکتیک آلفاپروتئوباکتریوم MTB-KTN۹۰ و روش استخراج ترکیبی سونیکیشن برای استخراج نانوذرات مغناطیسی استفاده شد. پس از لیز سلول باکتریایی، نانوذرات مغناطیسی تولیدشده توسط میکروسکوپ الکترونی، بررسی و از عامل احیاکننده کلرید قلع (II) برای بررسی بازده نشاندارسازی و از موش‌های صحرایی برای بررسی توزیع زیستی مگنتوزوم‌های نشاندارشده استفاده شد.
یافته‌ها: بیشترین بازده در آزمایشات نشاندارسازی مگنتوزوم‌ها در اکتیویته اولیه ۱۱۱۰۰کیلوبکرل بود که بازده با افزایش اکتیویته، کاهش یافت. افزایش دما تاثیر چندانی روی افزایش بازده نشاندارسازی نداشت. مقدار نشاندارسازی در نبود ماده احیاکننده برابر با ۷۲۱/۵کیلوبکرل بود، در حالی که در غلظت ۲میلی‌گرم از این ماده مقدار نشاندارسازی به ۱۰۷۴۵/۹۱کیلوبکرل افزایش پیدا کرد. پس از تزریق مگنتوزوم‌ها از طریق ورید زیرزبانی موش، مگنتوزوم‌ها در کبد تجمع یافتند.
نتیجه‌گیری: مگنتوزوم‌های استخراج‌شده از باکتری مگنتوتاکتیک آلفاپروتئوباکتریوم MTB-KTN۹۰ قابلیت بالایی برای نشاندارسازی توسط ۱۸۸Re دارند. افزایش دما روی بازده نشاندارسازی تاثیر ندارد، ولی ماده احیاکننده کلرید قلع (II) یک فاکتور بسیار مهم در بهینه‌سازی بازده نشاندارسازی است و بیشترین تجمع مگنتوزوم‌های نشاندارشده با ۱۸۸Re پس از تزریق، در کبد موش وجود دارد.


دوره ۲۷، شماره ۱ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده

فرسایش خاک در میان فرایندهای مختلف تخریب زمین، به‌عنوان مشکل عمدۀ محیط زیستی شناخته شده است که باعث از بین رفتن خاک سطحی و مواد مغذی، کاهش حاصلخیزی و درنتیجه کاهش عملکرد محصول می‌شود. ارزیابی و تهیۀ نقشۀ ریسک و برآورد ارزش اقتصادی از دست رفته ناشی از اتلاف عناصر غذایی خاک می‌تواند زمینۀ لازم برای برنامه‌ریزی منطقی برای پیشگیری و کنترل فرسایش بادی را فراهم سازد. هدف این پژوهش، برآورد اقتصادی پیامدهای فرسایش بادی در تالاب هامون است که یکی از کانون‌های تولید گردوغبار در دشت سیستان محسوب می‌شود. این پژوهش در دو مرحله انجام شده است؛ در مرحلۀ اول با استفاده از مدل IRIFR که یک مدل تجربی برای برآورد شدت فرسایش بادی است، به بررسی شدت فرسایش و تهیۀ نقشۀ کلاس‌های فرسایش (خطر)، و همچنین تعیین میزان تولید رسوب سالانه در تالاب هامون اقدام شده است. در مرحلۀ دوم و مبحث اقتصادی، در دو بخش و با بهره‌گیری از اطلاعات به‌دست آمده از مرحلۀ اول، با استفاده از دو روش ارزیابی ریسک و هزینۀ جایگزین، به تهیۀ نقشۀ ریسک، و ارزش اقتصادی ازدست‌رفته ناشی از اتلاف عناصر اصلی غذایی خاک در اثر فرسایش بادی در تالاب هامون اقدام شده است. یافته‌ها نشان می‌دهد که تالاب هامون دارای پنج کلاس خطر است که کلاس خطر کم با ۴۱,۱۵ درصد، بیشترین مساحت را به خود اختصاص داده است. در مبحث اقتصادی، از منظر نقشۀ ریسک تالاب، بیشترین شدت ریسک با ۵۹.۹۳ درصد در کلاس خیلی کم، ۳۲.۶۸ درصد در کلاس خیلی زیاد و ۷.۳۶ درصد نیز در سایر کلاس‌ها واقع شده است. میزان ارزش اقتصادی ازدست‌رفتۀ عناصر اصلی خاک ناشی از فرسایش بادی در تالاب یادشده، معادل ۹۹۴ میلیارد ریال برآورد شده است.

صفحه ۱ از ۱