بررسی کُهنالگوهای «خود» و «سایه» در دو داستان «شامِ سرو و آتش» شهریار مندنیپور و «رویِ آب» گی دو موپَسان | ||
| پژوهش های ادبیات تطبیقی | ||
| Article 5, Volume 12, Issue 4 - Serial Number 42, 1403, Pages 95-131 PDF (1.12 M) | ||
| Document Type: پژوهشی اصیل | ||
| Authors | ||
| وحید نژادمحمد* 1; صدف امیری عسگری2 | ||
| 1دانشیار دانشگاه تبریز | ||
| 2دانشجوی کارشناسی ارشددانشگاه تبریز | ||
| Abstract | ||
| کُهنالگوها بنمایههای سازنده و صفات موروثی بشر هستند که رفتار وی را تحت شعاع قرار داده و در اسطوره و نماد و تصاویر صورت تحقق به خود میگیرند. کُهنالگوها محتوای ناخودآگاه داشته و در طول هزاران سال در روان بشریت شکل گرفتهاند. کُهنالگوهای «خود» و «سایه» نیز در بین سایر کُهنالگوها به عنوان مفاهیم بنیادی در روانشناسی یونگی، به تفسیر هویت فردی و تضادهای درونی انسانها کمک میکنند. در داستان «شامِ سرو و آتش»، جستجوی هویت و خودآگاهی شخصیت از طریق عشق و روابط پیچیده انسانی به تصویر کشیده میشود. در مقابل، در داستان «رویِ آب»، شخصیت در مسیر شناخت نیمه دیگرِ «خود» یعنی «سایه» قرار میگیرد و با بحرانهای و ترسهای وجودیاش مواجه میشود. تحلیل عمیق عناصر داستانی نشان میدهد که دریافت و تحلیل شخصیتهای داستانی در قالب کُهنالگوها از یک طرف دارای ساختار روانی و نمادین بوده و از طرف دیگر محتوای ناخودآگاه را با خود حمل میکنند، فضای ذهنیِ فرهنگهای بشری را نمایان کرده و الگوهای رفتاری و تجربیِ انسان را از دوران پیدایش تجربه و اصالتِ انسان بازگو میکنند. در مجموع، این پژوهش به بررسی کُهنالگوهای «خود» و «سایه» در دو داستان «شامِ سرو و آتش» اثر شهریار مندنیپور و «رویِ آب» اثر گی دو موپَسان میپردازد. نتایج این مطالعه بر اهمیت ادبیات به عنوان ابزاری برای کاوش در روانشناسی انسانی و ارتباطات اجتماعی تأکید دارد و نشان میدهد ادبیات میتواند به عنوان آینهای برای بازتاب عمق وجودی انسانها عمل کند. | ||
| Keywords | ||
| کُهنالگو; یونگ; سایه; خود; ادبیات; مندنیپور; موپَسان | ||
| References | ||
|
| ||
|
Statistics Article View: 226 PDF Download: 131 |
||
| Number of Journals | 45 |
| Number of Issues | 2,171 |
| Number of Articles | 24,674 |
| Article View | 24,460,616 |
| PDF Download | 17,559,797 |